احساسی تو من ایجاد میکنی که باعث میشه حس کنم آدمخوارم.
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
صدایش خام و معصوم بود؛ مثل چیزیکه تازه از تخم بیرون آمده.
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
چی میشه اگه تصمیم بگیری دیگه منو نخوای؟ چطور میتونی همونجوری که من تو رو میخوام، منو بخوای؟
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
من حتا مال خودمم نیستم، من مال توام
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
«گاهی فکر میکنم دارم بهخاطر تو زندگی میکنم.»
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
«تو از کجا اومدی؟»
النور گفت: «از آینده.»
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
تو شبیه خودتی، مهم نیست اطرافت چه اتفاقایی میافته. به قول مادربزرگم: توی قالب و پوست خودت راحتی
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
شبیه خودتی، مهم نیست اطرافت چه اتفاقایی میافته. به قول مادربزرگم: توی قالب و پوست خودت راحتی
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
کاش با هم فرار کنیم
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
خشمناکترین نگاهش را به او انداخت (سخت بود جز با چشمهای عاشق به او نگاه کند).
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
نگهداشتنِ دست النور، مثل نگهداشتنِ یک پروانه بود
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
«دوس دارم این آهنگو تیکهتیکه کنم و هر تیکهشو تا سرحد مرگ دوس داشته باشم.»
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
او آنرا از حفظ خواند، انگار که شعر موجودی زنده باشد؛ انگار موجودی بود که النور آزادش میکرد
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
انگار استخوانهای تناش هدفمندتر از استخوانهای آدمهای دیگر بود. انگار فقط برای سر پا نگهداشتن او نبود، بلکه مفهوم خاصی را میرساند.
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
النور...
پشت سرش بود، تا لحظهای که سرش را برمیگرداند. کنارش دراز کشیده بود، تا لحظهای که از خواب بیدار میشد.
HS
پارک گفت: «آره. من میخوام همه تو رو ببینن. تو شخص مورد علاقهی من تو تمام دنیایی.»
Alexa
«دوس دارم این آهنگو تیکهتیکه کنم و هر تیکهشو تا سرحد مرگ دوس داشته باشم.»
کاربر ۶۴۷۴۶۱۹
النور رفته بود.
و او از برگرداندناش دست برداشته بود
کاربر ۶۴۷۴۶۱۹
پارک گفت: «فقط نمیتونم باور کنم که زندگی ما رو به همدیگه داده و بعد خیلی راحت داره ما رو از هم پس میگیره.»
النور گفت: «من میتونم باور کنم. زندگی خیلی بیرحمه.»
N_ZAHEDI
النور با خودش فکر کرد که پارک شبیه خودش است اما جسورتر از همیشه؛ مثل موزیکی که صدایش را خیلی بلند کرده باشند.
پارک
N_ZAHEDI