بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق سال‌های وبا | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق سال‌های وبا

بریده‌هایی از کتاب عشق سال‌های وبا

۳٫۶
(۸۸)
تحمل درد دیگران برایش راحت‌تر از درد خودش بود
Amir Ganjkhani
عقل موقعی به سراغ آدمی می‌آید که دیگر هیچ کار مفیدی نمی‌تواند انجام بدهد.
آتیلا
هر کسی عامل مرگ خویش است و تنها کاری که ما می‌توانیم انجام بدهیم، این است که به او کمک کنیم تا بدون ترس از درد، با دنیا وداع کند.
f.z
«تنها دردی که ممکن است، در زمان مردنم داشته باشم، این است که مرگ من از درد عشق نباشد.»
MahShid Pourhosein
چشمان روشن بادامی او با تکبر ذاتی‌اش، تنها نشانه‌هایی بودند که از پرتره‌ی جشن عروسی‌اش برایش باقی مانده بودند. اما بیش از آن اندازه که با گذر عمر از دست داده بود، با شخصیت و سخت‌کوشی خود جبران کرده بود.
fateme
عشق، همیشه عشق است. اما هرچه به زمان مرگ نزدیک بشود، استوارتر و پایدارتر می‌گردد.
زهرا۵۸
«سختی زندگی کردن در جامعه، چیره شدن بر دلهره‌هاست و سختی زندگی زناشویی، پیروز شدن بر یکنواختی و ملال است.»
زهرا۵۸
«قانون اساسی کشور ما برای مردمی نوشته شده است که انسان نباشند؛ بلکه فرشته باشند»
زهرا۵۸
وقتی در کالسکه‌ی در بسته نشسته و از گرما در عذاب بودند، نتوانست بیش از آن، در مقابل بوی بدی که از پنجره‌ی کالسکه به درون می‌آمد، تاب بیاورد. سطح اقیانوس خاکستری رنگ می‌نمود. کاخ‌های قدیمی مارکوئزها در شرف تسلیم شدن در برابر سیل عظیم گدایان هر دم فزاینده بود. هرگز نمی‌شد بوی یاسمین‌ها را، از لابه‌لای بوی گند فاضلاب‌های روباز تشخیص داد. حالا همه چیز را کوچک‌تر، فقیرتر و حزن‌انگیزتر از زمان ترک آن‌جا می‌دید.
زهرا۵۸
قلب آدمی خاطرات تلخ را می‌زداید و نیکی را درشت‌نمایی می‌کند. و چنین هست که ما می‌توانیم ناراحتی‌های گذشته را تاب بیاوریم و به دست فراموشی بسپاریم.
زهرا۵۸
هیچ‌کس به هنگام خواب زیباتر از همسر وی نبود، با تنی انحنادار و پیشانی تراش خورده و یک دست بر روی آن با حالتی که انگار آماده‌ی رقصیدن است. هیچ کس هم تندخویی او را در زمان آشفته شدن خواب ظاهری‌اش که در واقع خواب نبود، نداشت. دکتر اوربینو می‌دانست که همسرش گوش به زنگ شنیدن کوچک‌ترین سروصدا است تا بهانه‌ی قُر زدن به دست آورد از آن گونه که: چرا در ساعت پنج صبح او را بدخواب کرده‌اند؟
زهرا۵۸
اگر آن‌ها به موقع دریافته بودند که ندیده گرفتن دردسرهای ازدواج آسان‌تر از غم و اندوه جزیی روزمره است، زندگی یک مفهوم کاملا متفاوتی برایشان پیدا می‌کرد. اما اگر به همراه هم پندهایی را آموخته بودند، ریشه در این حقیقت داشت که: عقل موقعی به سراغ آدمی می‌آید که دیگر هیچ کار مفیدی نمی‌تواند انجام بدهد
زهرا۵۸
مگر بدبختی، قابل پیش بینی بود
BehRad
زیرا زخم‌های دیرجوش ممکن بود از نو شروع به خونریزی کنند؛ انگار که همین دیروز پدید آمده باشند.
Amir Ganjkhani
«من مردی هستم که در تاریکی لباس می‌پوشم
BehRad
به جرمیا دو سنت آمور کمک کرده بود تا درد و رنج را تا حد امکان با خوشرویی پذیرا شود، همان‌طوری که به او کمک کرده بود تا شادی را کشف کند
.
بدون این‌که غرورش جریحه‌دار شود، بازی را باخته بود
.
او هنوز هم جوان‌تر و خام‌تر از آن بود که بداند، قلب آدمی خاطرات تلخ را می‌زداید و نیکی را درشت‌نمایی می‌کند. و چنین هست که ما می‌توانیم ناراحتی‌های گذشته را تاب بیاوریم و به دست فراموشی بسپاریم.
elham1395
«مردمی که بیش از اندازه به حیوانات عشق می‌ورزند، قادرند بدترین ستم‌ها را در حق انسان‌ها مرتکب بشوند.»
Hadis Vakilian
چیزی که عموی لئو دوازدهم هرگز نتوانست به آن پی ببرد، این بود که استقامت برادرزاده‌اش نه به خاطر نیاز به زنده ماندن بود و نه ناشی از بی‌تفاوتی جانور گونه‌ای که از پدرش به ارث برده بود، بلکه ناشی از نیاز خدادادی او به عشق بود و هیچ مانعی نه در این دنیا و نه در آن دنیا توان زدودن آن را نداشت.
Naarvanam

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰
۵۰%
تومان