بریدههایی از کتاب آوازهای کوچکی برای ماه
۳٫۴
(۹)
نظر من هنرمند باید تا آنجا که میتواند مطابق طبیعت خویش زندگی کند. برای کسی که ستیز را دوست دارد، مبارزه مناسب است؛ برای کسی که زنان را دوست دارد، عشق؛ برای شخص جاافتادهای مثل من که طبیعت را دوست دارد، سفر و گلها، صخرهها، مناظر زیبا، همینطور کودکان، خانواده، و هرآنچه احساسات را برانگیزد و با فقر روحی بستی زد.
پویا پانا
منی که هیچوقت از وقتگذرانی خسته نمیشوم، و میشود ساعتها زیر یک درخت، یا جلوی دوتکه هیزم در حال سوختن تنها رهایم کرد، آن هم با این اطمینان که میتوانم آنجا چیز جالب توجهی پیدا کنم. من خیلی خوب میدانم چگونه بیرون از خود زندگی کنم!
پویا پانا
سفر هم مانند رمان است: کسانی که سفر میکنند، افرادیاند که اراده دارند.
پویا پانا
دمکراسی فردیت را انکار کرده و تا محو کاملش پیش خواهد رفت.
پویا پانا
حماقت و بیعدالتی باعث میشود به خشم و خروش درآیم و در گوشهٔ انزوایم سرِ چیزهای بسیاری که به من ربطی ندارد فریاد بکشم.
پویا پانا
حماقت و بیعدالتی باعث میشود به خشم و خروش درآیم و در گوشهٔ انزوایم سرِ چیزهای بسیاری که به من ربطی ندارد فریاد بکشم.
پویا پانا
قاعدهٔ کلی: بیزاری از بورژوازی، سرآغاز فضیلت است. به نظر من بورژواهای پیراهنپوش و بورژواهای کتپوش از یک قماشاند.
باید گفت ما و تنها ما ادیبانیم که از بطن جامعه برمیخیزیم یا درستتر اینکه وارثان بشریتیم.
پویا پانا
به تو اطمینان میدهم که تنها یک لذت وجود دارد: آموختن آنچه نمیدانی، و تنها یک شادی: دوست داشتن استثناها.
پویا پانا
من اگر بخواهم از نکبت خویش رها شوم باز هم خودم را در مطالعه مدفون میکنم که آن هم به قول آدمهای بیذوق، به لعنت خدا نمیارزد.
پویا پانا
من هیچم، هیچِ هیچ.
پویا پانا
چگونه ارواح این از دسترفتگان را در قلبهامان حفظ کنیم. هرکدام از ما گورستانی را با خود حمل میکنیم.
پویا پانا
انسان باید افراد عامی را بیش از خود دوست بدارد. آیا آنها بیچارگان واقعی این جهان نیستند؟ آیا اینطور نیست که مردمان بیذوق و بیآرمانی که به کسالت دچار شدهاند، از هیچچیز لذت نمیبرند و بیفایده ماندهاند؟ ناچارند به دیگران اجازهٔ سوءاستفاده دهند، مضحکه شوند و قدرشان ناشناخته باقی بماند. این اجتنابناپذیر است. اما رهایشان نکن، و همواره به سویشان نان نیکی بینداز، حتی اگر آنها پلشتی را ترجیح دهند؛ وقتی که با پلیدی سیر شدند، نان را خواهند خورد؛ اما اگر چیزی نباشد، تا ابد پلشتی را خواهند بلعید.
شنیدهام میگویی: «من فقط
پویا پانا
اگر میتوانستیم اصل و نسب واقعیمان را بشناسیم، چیزهای بسیاری روشن میشد. مگر نه اینکه عناصر متشکلهٔ انسان محدودند؟ پس آیا همان ترکیبات، خود را دوباره ایجاد نمیکنند؟ بنابراین توارث، اصلی درست است که نادرست اعمال شده است.
پویا پانا
چرا آمدهایم و به کجا میرویم؟ هرچیزی امکان دارد، چرا که همهچیز نامعلوم است.
پویا پانا
من موجودی عجیبالخلقه هستم سرور عزیز! حس میکنم بهطرز تهوعآوری مبتذل و پیش پا افتادهام، و گاهی اوقات بینهایت از بورژوایی که در زیر پوست خود دارم، خسته میشوم.
پویا پانا
حجم
۵۹۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۵۹۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۷۰%
تومان