غرور کاذب پایانی تلخ دارد.
Mohammad
زندگیات را کجا جاگذاشتهای؟
YaSaMaN
Tonight, for this person, blue is a beautiful color.
da☾
زن پاها را به درون جمع کرده است
آنگونه که گلی گلبرگهایش بسته میشود
YaSaMaN
برای تو، یا هر کس دیگری، با اخلاص بسیار هستم
تن تو
مرا عذاب میدهد
آن گونه که جهان خدا را.
YaSaMaN
میلغزم و در هراسی ارغوانی غرق میشوم.
YaSaMaN
ما چشم بر هم میگذاریم
گویی نشنیدهایم
صدای فرسودن ستارهها را.
کاربر نیوشک
آسان نیست تا بگویم، چقدر تغییر کردهای
اگر زندهام حالا، آن روز مرده بودم
با این همه، چون مجسمه دست نخورده.
تو چون همیشهای.
تو یک قدم هم به جلو برنمیداری برای من. نه
مجال نمیدهی تا چشمهای سفیدم را
مأیوسانه شاید، باز به آسمان بدوزم.
از آبی ستارهها
آنگونه که وعده میدادی. نشانی نبود.
به خواب ابد رفتم
جایی تاریک در میان سنگهای سیاه
پوشیده در برف زمستان
YaSaMaN
I have fallen a long way. Clouds are flowering
Blue and mystical over the face of the stars.
Inside the church, the saints will be all blue
دختر دریا
I am the sun, in my white coat
da☾
صداست که مرا بیش از هر چیز به هراس میاندازد
pejman
آسان نیست تا بگویم، چقدر تغییر کردهای
اگر زندهام حالا، آن روز مرده بودم
pejman
من مرموز نیستم در برابر عشق.
pejman
به پای من نماز میبرند
اندوهشان را
علفها.
آرزو ایرانمهر
جایی برای اندوهگذاری نیست.
ماه از پشت روبنده فسفریاش زل میزند.
به این اتفاقها عادت کرده است.
YaSaMaN
Now I resemble a sort of god
Floating through the air in my soul-shift
Pure as a pane of ice. It's a gift.
da☾
اگر او جای من بود.
کاری را میکرد که من کردم.
pejman
بخت که یار باشد
با گذری دشوار از این فصل خستگی
میخواهم
صورتی مرتب کنم
از همه معجزهها که اتفاق میافتد
شاید به دلخواه آنها را پراکنده بخوانی.
شگردهای شعلهوار معجزهها.
انتظار دوباره آغاز میشود.
انتظار بلند برای آن الاهه
برای آن هبوط نادر، آن نامنتظر.
negar
The moon is my mother.
da☾
من
میدانم تو ظاهر میشوی
زنده در کنار من
انکار میکنی که از ذهن من تراویدهای
احساست را تشریح میکنی
عشقی آتشین را که جان میبخشد
هرچند آشکار است
تمام زیبایی تو، هوش سرشار تو
کاربر نیوشک