بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بارون درخت‌نشین | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب بارون درخت‌نشین اثر ایتالو کالوینو

بریده‌هایی از کتاب بارون درخت‌نشین

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۸۶ رأی
۴٫۲
(۸۶)
نگاهش به گونه‌ای آن دشت پست و بلند را درمی‌نوردید که گویی آرزو داشت هرگز خط افق را نبیند و می‌خواست سرزمینهای بسیار دور از آنجا را نیز تماشا کند. آن حالت نگاه کردن او نخستین نشانه راستین رنج دربه‌دری بود
میم ___ لام
مردمانی که برای آرمانی نه چندان روشن و مشخص مبارزه می‌کنند مجبورند برای جبران گنگی و سستی انگیزه‌هایشان ظاهری بسیار جدی به خود بدهند.
میم ___ لام
با خود اندیشیدم که همه‌مان همواره دور از پدرمان زندگی کرده بودیم؛ و آن فاصله چه از بالای درختان و چه از روی زمین یکی بود.
میم ___ لام
سرانجام، همان گونه که زندگی کرده بود درگذشت: با دلی پر از حسرت و کینه و ذهنی انباشته از خیال و وسواس.
میم ___ لام
ــ نام و نشانم را از یاد نبرده‌ام، پدر گرامی. ــ کاری می‌کنی که لایق این نام و نشان باشی؟ ــ هرچه از دستم بربیاید می‌کنم تا لایق اسم و مشخصات انسان باشم.
میم ___ لام
کوزیمو بعدها به این نکته پی برد که هنگامی که دیگر مسأله‌ای همگانی در میان نیست انجمنها مفهوم خود را از دست می‌دهند و در این صورت تنها بودن بهتر از رهبر بودن است.
میم ___ لام
سرانجام، پس از عمری که وقف ایمان خود کرده بود درگذشت بی‌آن که به درستی بداند به چه چیزی باید ایمان می‌داشت ــ ا مّا تا واپسین لحظه زندگی کوشید ایمانش راسخ باشد.
میم ___ لام
چرا رنجم می‌دهی؟ ــ چون دوستت دارم. آنگاه او خشمگین می‌شد. ــ نه. دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم، خوشیش را می‌خواهیم نه رنجش را. ــ وقتی کسی را دوست داریم، تنها یک چیز را می‌خواهیم: عشق را، حتی به قیمت رنج. ــ پس، تو به عمد مرا رنج می‌دهی؟ ــ بله، برای این که از عشقت مطمئن بشوم.
کاربر نیوشک
مردمان اومبروزا آن را می‌دیدند و دلشان پر از درد می‌شد، به سیه‌روزی خود می‌اندیشیدند و فکر شورش به سرشان می‌زد. خلاصه این که ما نیز انگیزه‌های بسیاری برای انقلاب داشتیم. افسوس که در فرانسه نبودیم!
Elen
عشق فقط زمانی ممکن است که آدم خود خودش باشد، با همه نیرویش!
مهسا
هرچه از دستم بربیاید می‌کنم تا لایق اسم و مشخصات انسان باشم.
مهسا
و چنان شد که دیگر کوزیموی تازه‌ای نمی‌توانست بالای درختان گشت و گذار کند.
مهسا
ــ نه. من خودم همه بچه‌های میوه‌دزد را می‌شناسم! با من دوستند! پابرهنه‌اند و پیرهنشان پاره پاره است. نه پاتاوه دارند و نه کلاه گیس!
کاربر ۷۳۷۹۷۱۳
کت سبز کوتاه که پشت آن چین می‌خورد،
کاربر ۷۳۷۹۷۱۳
وقتی که خوب خسته شدی تصمیمت عوض می‌شود! کوزیمو از بالای درخت گفت: ــ دیگر هیچ‌وقت تصمیمم عوض نمی‌شود. ــ وقتی آمدی پایین، نشانت می‌دهم! ــ باشد، امّا من دیگر پایین نمی‌آیم. کوزیمو این را گفت و روی حرفش ایستاد.
کاربر ۷۳۷۹۷۱۳
هر تب و تابی، از نیاز ژرف‌تری خبر می‌دهد که برآورده نشده است، نشانه کمبودی است. نیاز کوزیمو به داستان‌گویی نیز نشان می‌داد که او چیز دیگری را جستجو می‌کند. هنوز عشق را نمی‌شناخت. بی‌شناخت عشق، تجربه‌های دیگر به چه کار می‌آید؟ بدون شناختن مزه زندگی، به خطر انداختن آن چه سودی دارد؟
Nazanin
هر تب و تابی، از نیاز ژرف‌تری خبر می‌دهد که برآورده نشده است، نشانه کمبودی است.
razism
از آزادیی برخوردارید که ما خواسته نخواسته آن را با اجباری که خودمان دچارش هستیم مقایسه می‌کنیم.
razism
عشقی که کوزیمو آن همه انتظارش را داشت غافلگیرانه به سراغش آمده بود، و بس زیباتر از آنی بود که او می‌پنداشت... از همه شگفت‌تر این‌که می‌دید عشق چیز ساده‌ای است. و در آن هنگام می‌پنداشت که همواره چنین خواهد بود.
blueneda
بی‌شناخت عشق، تجربه‌های دیگر به چه کار می‌آید؟
blueneda

حجم

۲۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۴۳,۰۰۰
تومان