بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب توتالیتاریسم | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب توتالیتاریسم

بریده‌هایی از کتاب توتالیتاریسم

نویسنده:هانا آرنت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۶از ۱۴۰ رأی
۳٫۶
(۱۴۰)
قانونیت توتالیتر، مدعی است که راه استقرارفرمانروایی عدالت را بر روی زمین یافته است، چیزی که قانونیت قوانین موضوعه اعتراف می‌کند که نمی‌تواند بدان دست‌یابد. بنابراین، شکاف میان قانونیت و عدالت نمی‌تواند برداشته شود، زیرا معیارهای حق و ناحق که قانون موضوعه اقتدارش را با آن‌ها بیان می‌کند ــ «قانون طبیعیِ» مسلط بر سراسر جهان یا قانون الهی که در تاریخ بشر نمایان می‌شود و یا رسوم و سنت‌هایی که قوانین مشترک در قلوب همه انسان‌ها را بازگو می‌کنند - ضرورتا عام هستند و باید برای موارد بی‌شمار و نامشخصی معتبر باشند. حال آن‌که موارد منفرد و مشخصی که شرایط مختص به خود دارند، ممکن است تحت شمول این معیارهای کلی عدالت قرار نگیرند. قانونیت توتالیتر، نسبت به هرگونه قانونیت موضوعه بی‌اعتناست و مدعی استقرار حاکمیت بی‌میانجی عدالت بر روی زمین است و قوانین تاریخ یا طبیعت را بدون برگرداندن این قوانین به معیارهای حق و ناحق در مورد رفتار افراد، پیاده می‌کند. قانونیت توتالیتر، بی‌آن‌که خود را با رفتار انسان‌ها درگیر کند، قوانین تاریخ و طبیعت را مستقیما در مورد نوع بشر اِعمال می‌کند
Ahmad
به‌جای آن‌که بگوییم حکومت توتالیتر یک حکومت بی‌سابقه است، می‌توانیم بگوییم که این نوع حکومت، تناوبی که تاکنون همه تعریف‌های انواع حکومت‌ها در فلسفه سیاسی مبتنی بر آن بوده‌اند، یعنی تناوب حکومت قانونی و حکومت غیرقانونی و، قدرت خودسرانه و قدرت مشروع، را بی‌اعتبار کرده است. در این واقعیت که حکومت قانونی و قدرت مشروع از یک‌سو و حکومت غیرقانونی و قدرت خودسرانه از سوی دیگر به یکدیگر تعلق دارند و از هم جدایی‌ناپذیرند، هرگز تردیدی نبوده است. با وجود این، فرمانروایی توتالیتر ما را با یک نوع حکومت یکسره متفاوت روبرو می‌کند. درست است که توتالیتاریسم همه قوانین موضوعه را نادیده می‌گیرد، حتی تا آن‌جا که به قوانین وضع‌شده از سوی خودش نیز اعتنایی ندارد (قانون اساسی ۱۹۳۶ شوروی یکی از این نمونه‌هاست)، ضمن آن‌که از الغای رسمی آن قوانین نیز سرباز می‌زند (همچنان‌که نازی‌ها باوجود بی‌اعتنایی به قوانین اساسی وایمار، هرگز آن را رسما لغو نکردند). با وجود این، این نظام بدون راهنمایی قانون و تنها از روی خودسری نیز عمل نمی‌کند، زیرا ادعا می‌کند که از قوانین طبیعت یا تاریخ که همه قوانین موضوعه باید از آن‌ها سرچشمه گرفته باشند، اطاعت می‌کند.
Ahmad
ماهیت رژیم‌های توتالیتر این است که خواستار قدرت نامحدود باشند. چنین قدرتی را تنها در صورتی می‌توان به‌دست آورد که همه انسان‌ها بدون حتی یک استثنا، در هر جنبه‌ای از زندگی‌شان تحت یک چیرگی قابل اعتماد درآیند.
Ahmad
پس از کشتنِ شخصیت اخلاقی و نابودی شخصیت حقوقی در انسان، از بین بردن فردیت او دیگر چندان دشوار نیست. تصور می‌شود که با برخی از قوانین روان‌شناسی توده‌ای، می‌توان عمل میلیون‌ها انسان را که بدون هیچ مقاومتی وارد اطاق‌های گاز می‌شوند توجیه کرد، در صورتی که این قوانین چیز دیگری جز نابودی فردیت را تبیین نمی‌کنند. از همه مهم‌تر این نکته است که کم‌تر دیده شده است افرادی که در این اردوگاه‌ها به مرگ محکوم شده بودند، بکوشند تا یکی از جلادان‌شان را با خود به گور برند و کم‌تر شورش جدی در این اردوگاه‌ها پیش‌آمده است و حتی در لحظه آزادی نیز، کم‌تر اقدام خودانگیخته‌ای در جهت کشتار افراد اس اس انجام گرفته بود؛ زیرا نابودی فردیت برابر است با نابودی خودانگیختگی و نفی قدرت انسان برای آغاز کردن چیزی تازه به کمک منابع طبیعی‌اش، چیزی که نتوان آن را برپایه واکنش‌های طبیعی نسبت به محیط و حوادث تبیین کرد. در این مرحله، چیزی بجز عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی با صورت‌های انسانی باقی نمی‌مانند
Ahmad
توده‌ها همچون اوباش، وارث معیارها و رویکردهای طبقه مسلط بورژوا نیستند (البته به صورت قلب ماهیت‌شده آن)، بلکه معیارها و رویکردهای همه طبقات را نسبت به امور عمومی منعکس یا قلب می‌کنند. معیارهای انسان توده‌ای، تنها از سوی طبقه ویژه‌ای که زمانی بدان تعلق داشت تعیین نمی‌شوند، بلکه بیش‌تر از اعتقادها و القائات نامعقولی که همه طبقات یک جامعه، به گونه‌ای ضمنی و تلویحی در آن‌ها سهم دارند، سرچشمه می‌گیرند.
Andrey
اصطلاح توده‌ها، تنها به آن مردمی اطلاق می‌شود که ماهیتا چیزی بیش‌تر از مجموعه‌ای از انسان‌های بی‌هویت و بی‌تفاوت نیستند. در نتیجه نمی‌توان آن‌ها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک، یا در احزاب سیاسی و حکومت‌های محلی یا در سازمان‌های حرفه‌ای و اتحادیه‌های کارگری، متشکل کرد. این مردم، به گونه‌ای بالقوه، در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افرادِ خنثی و از نظر سیاسی بی‌تفاوتِ کشور را تشکیل می‌دهند که نه به حزبی می‌پیوندند و نه حتی به پای صندوق‌های رأی می‌روند.
Andrey
فرمانروای توتالیتر عملاً مانند کسی رفتار می‌کند که آن‌قدر به دیگری توهین می‌کند تا آن‌که همه بدانند آن شخص دشمنش است، و از آن پس بتواند با توجیه دفاع از خود، او را بکشد.
مجتبی
تعصب شدید جنبش‌های توتالیتر، برعکسِ همه صورت‌های آرمان‌پرستی، به محض آن‌که جنبش، پیروان متعصب خود را رها می‌کند، در هم می‌شکند؛ و هرگونه اعتقادی که ممکن است پس از سقوط جنبش باقی ماند، در دل این پیروان می‌میرد و نابود می‌شود. اما در چارچوب سازمانیِ جنبش، تا زمانی که جنبش انسجامش را از دست نداده باشد، هرگز نمی‌توان اعضای متعصب آن را از راهی که در پیش گرفته‌اند، به تجربه یا استدلال منصرف کرد.
Andrey
در تبلیغات توتالیتر، آنچه که از تهدیدها و جنایت‌های مستقیم علیه افراد مهم‌تر است، نخست، کاربرد اشارات تهدیدآمیز غیرمستقیم و پنهانی علیه کسانی است که به تعالیم توتالیتر تن در نمی‌دهند، و سپس، ارتکاب قتل‌های گسترده و فراگیر علیه «گنه‌کاران»[ از نظر حکومت توتالیتر ]و «بی‌گناهان»، بدون قائل شدنِ[ حتی کوچک‌ترین ]تمایز میان این دو دسته.
seza68
برجسته‌ترین ویژگی منفی نخبگان این است که هرگز درنگ نمی‌کنند تا جهان را آن‌چنان که هست مورد تفکر قرار دهند و دروغ‌ها را با واقعیت بسنجند. در عوض، ناب‌ترین فضیلت آن‌ها، وفاداری به رهبر است، یعنی وفاداری به کسی که مانند یک طلسم، پیروزی نهایی دروغ و افسانه را بر حقیقت و واقعیت، تضمین می‌کند.
مجتبی
چیرگی تام می‌کوشد تا انسان‌ها را به صورتی سازمان دهد که تکثر و تمایز نامحدودشان از بین برود و کل انسانیت، به صورت فردی واحد درآید. این امر تنها زمانی امکان‌پذیر است که یکایک افراد انسانی به صورتی تبدیل شوند که در برابر برخی کنش‌های معین، واکنش‌های معین و ثابتی از خود نشان دهند. دشواری تحقق این چیرگی، ساختن چیزی است که وجود ندارد، یعنی ساختن یک نوع انسانی که با انواع حیوانی دیگر همانند باشد و «آزادی» اش تنها به «ابقای نوع» منحصر شود
Ahmad
جامعه سرّی پلیس مخفی یا سربازان سیاسی و یا رزمندگانِ آموزش ایدئولوژیک‌دیده، برای آن برپا می‌شوند تا به‌وسیله آن‌ها تحقیقات تجربی و کثیف توتالیتر درباره حدود امکانات عمل، به آزمون عملی کشیده شوند. از سوی دیگر، توطئه توتالیتر علیه جهان غیرتوتالیتر و داعیه چیرگی جهانی آن، در شرایط فرمانروایی توتالیتر نیز، همچنان که در جنبش توتالیتر مطرح بود، آشکار و باز باقی می‌ماند. فرمانروایی توتالیتر، توطئه‌اش را روی جمعیت یکنواختِ «هوادارانش» با این فرض اعمال می‌کند که توطئه‌ای از سوی همه جهان علیه کشور توتالیتر در جریان است. اصل توطئه علیه توطئه، به این صورت گسترش می‌یابد که برای هر فردی از ملت که در خارج از کشور به‌سر می‌برد، وظیفه می‌شود که همچون یک مأمور مخفی، گزارش داده و هر بیگانه‌ای را جاسوس کشورش فرض کند. در این میان، پرده‌های آهنین نه برای حفظ اسرار نظامی و نظایر آن، بلکه بیش‌تر به‌خاطر تحقق عملی همین اصل یادشده است، که ساکنان یک کشور توتالیتر را از بقیه جهان جدا می‌کند. راز واقعی رژیم‌های توتالیتر، یعنی همان اردوگاه‌های دسته‌جمعی که آزمایشگاه‌هایی برای آزمایش چیرگی تام به‌شمار می‌آیند، چنان از چشم مردم کشور و نیز همه جهان پوشیده نگهداشته می‌شود که برای پوشاندن آن دیگر به پرده آهنین نیازی نیست.
Ahmad
وظیفه پلیس توتالیتر کشف جنایت نیست، بلکه وظیفه‌اش این است که هرگاه حکومت تصمیم می‌گیرد که دسته و گروه معینی از جمعیت کشور را دستگیر کند، حاضر به خدمت باشد. مزیت سیاسی عمده پلیس مخفی توتالیتر، این است که تنها آن‌ها مورد اعتماد بالاترین مرجع اقتدار رژیم هستند و می‌دانند که کدام خط سیاسی باید بر کشور تحمیل شود. این قضیه تنها در مورد امور مربوط به عالی‌ترین خط‌مشی‌های سیاسی همچون نابودی کامل یک طبقه یا گروه قومی صدق نمی‌کند (تنها کادرهای گ پ اُ از هدف واقعی حکومت شوروی در اوایل دهه ۱۹۳۰ آگاه بودند و تنها تشکل‌های اس اس می‌دانستند که یهودیان باید در اوایل دهه ۱۹۴۰ نابود شوند)، بلکه امور مربوط به زندگی روزانه در اوضاع توتالیتر را نیز دربر می‌گیرد. به‌عنوان نمونه، مأموران پلیس مخفی شوروی در یک مؤسسه صنعتی مطلع بودند که مسکو از فرمان مثلاً افزایش چند برابر تولید لوله چه منظوری دارد، آیا این فرمان صرفا به این معناست که مسکو لوله‌های بیش‌تری را می‌خواهد، یا منظور از آن، خانه‌خراب کردن رئیس کارخانه، یا تصفیه کل مدیریت کارخانه، یا انحلال کارخانه و یا آغاز یک پاک‌سازی سراسری جدید به‌شمار می‌آید.
Ahmad
پلیس مخفی توتالیتر فعالیت واقعی‌اش را پس از آرام شدن کشور آغاز می‌کند، غالبا وجودش برای ناظران خارجی زائد می‌نماید؛ و یا برعکس، آن‌ها را اغفال می‌کند تا چنین فکر کنند که هنوز مقاومت مخفی در کشور وجود دارد. غیرضروری بودن سرویس‌های مخفی، پدیده تازه‌ای نیست. آن‌ها همیشه درصدد بوده‌اند که حتی پس از پایان گرفتن وظیفه اصلی‌شان، سودمند بودن خویش را اثبات کنند و از این طریق، مشاغل پلیسی‌شان را همچنان برای خود محفوظ بدارند. روش‌هایی که به این منظور به‌کار بسته می‌شوند، بررسی تاریخ انقلاب‌ها را کار دشواری ساخته‌اند. برای مثال، به‌نظر می‌رسد که در زمان فرمانروایی لویی ناپلئون، حتی یک عمل ضدحکومتی نبوده است که خود پلیس عامل ایجاد آن نبوده باشد. به همین‌سان، نقش مأموران مخفی در احزاب انقلابی روسیه تزاری، این تصور را قویا القا می‌کند که بدون اعمال تحریک‌آمیز و «الهام‌بخش» آن‌ها، جنبش انقلابی روسیه نمی‌توانست تا این حد توفیق پیدا کند. به بیان دیگر، پلیس مخفی به همان اندازه که با تحریکات خود بارها توانسته بود سازمان‌های انقلابی را از هم بپاشد، به تداوم سنت انقلاب نیز بسیار یاری رسانده بود.
Ahmad
تاکنون تنها دو صورت از چیرگی توتالیتر به معنای کامل آن، برای ما شناخته شده‌اند: دیکتاتوری ناسیونال سوسیالیسم پس از ۱۹۳۸ و دیکتاتوری بلشویسم از ۱۹۳۰ به بعد. این صورت‌های توتالیتر از انواع دیگر فرمانروایی‌های دیکتاتوری و خودکامه و یا بیدادگر، اساسا تفاوت دارند و گرچه این هر دو صورت از تداوم و تحول دیکتاتوری‌های حزبی پدیدار شده‌اند، اما ویژگی‌های توتالیتر آن‌ها چیز تازه‌ای هستند و نمی‌توان گفت که از نظام‌های تک‌حزبی برخاسته‌اند. هدف نظام‌های تک‌حزبی، صرفِ به‌دست گرفتن دستگاه حکومتی نیست، بلکه آن‌ها با تسخیر همه سمت‌های دولتی به‌وسیله اعضای حزبی، می‌کوشند دولت و حزب را در یکدیگر کاملاً بیامیزند، به‌صورتی که پس از به‌دست گرفتن قدرت، حزب تنها به‌صورت یک سازمان تبلیغاتی برای دولت درمی‌آید. نظام تک‌حزبی تنها در معنای منفی آن «تام» است، یعنی به این معنا که حزب حاکم، احزاب دیگر و هرگونه صدای مخالفی را تحمل نمی‌کند و به آزادی عقیده سیاسی تن نمی‌دهد. دیکتاتوری حزبی پس از به قدرت رسیدن، رابطه قدرتی را که پیش از آن میان حزب و دولت برقرار بود، دست‌نخورده به‌جای می‌گذارد و اجازه می‌دهد که دولت و ارتش، همان قدرت پیشین‌شان را اعمال کنند.
Ahmad
دیکتاتورهای توتالیتر، ثابت کرده‌اند که خطر موجود در ذات عادی شدن اوضاع را به‌خوبی درک می‌کنند؛ یعنی همان خطرِ روی آوردن به یک سیاست ملیت‌گرایانه و یا بنا کردن سوسیالیسم در یک کشور. به همین جهت آن‌ها می‌کوشند تا از طریق مغایرت دائمی بین گفته‌های اعتمادبخشِ ظاهری و واقعیت فرمانروایی‌شان و با تکمیل روشِ پیوسته خلاف گفتار عمل کردن، بر این خطر فائق آیند. استالین، این هنر توازن را که مستلزم مهارتی بیش‌تر از عملکردهای عادی و روزمره دیپلماتیک است، چندان کمال بخشیده بود که میانه‌روی‌اش در سیاست خارجی و یا در خط‌مشی سیاسی کمینترن، همیشه همراه با تصفیه‌های خونین در حزب بلشویک روسیه بود. بی‌گمان، تصادفی نبود که سیاست جبهه خلقی و طرح قانون اساسیِ نسبتا آزادمنشانه استالین، با محاکمه‌های نمایشی مسکو همراه بود.
Ahmad
توتالیتاریسم در رأس قدرت، همه استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی به هواداری آن‌ها از جنبش، از سر کارها برمی‌دارد و به جای آن‌ها عقل‌باختگان و بی‌خردانی را می‌نشاند که همان بی‌عقلی و عدم آفرینندگی‌شان، بهترین تضمین وفاداری آن‌هاست.
seza68
آنچه سخنگویان اومانیسم و لیبرالیسم در حالت ناامیدی شدید و عدم آشنایی با تجارب عام‌تر این روزگار معمولاً نادیده می‌گیرند، فضایی است که در آن، همه ارزش‌ها و قضایای سنتی ته‌کشیده بودند (پس از آن‌که ایدئولوژی‌های سده نوزدهم، یکدیگر را دفع کرده و جاذبه نهایی‌شان را از دست داده بودند)، به گونه‌ای که پذیرفتن قضایایی که آشکارا بی‌معنی بودند، از حقایق کهنی که اکنون دیگر ابتذالِ خشکه‌مقدسانه شده بودند، آسان‌تر شده بود.
seza68
این نسل، در مقایسه با آن رسولانِ حسن‌نیت و برادری، طعم بینوایی بیش‌تری چشیده بود و سرگردانی‌های بیش‌تری کشیده و از ریاکاری، زخم‌های کاری‌تری برداشته بود. اینان دیگر نمی‌توانستند گریزی به سرزمین‌های بیگانه زنند و درمیان مردم عجیب و غریب و هیجان‌انگیز جولان دهند. برای آن‌ها، از بینوایی و توسری‌خوری و نومیدی و خشم روزانه، گریزی وجود نداشت، حال آن‌که در گذشته، این احساسات به وسیله فرهنگ دروغینِ بحث‌های روشنفکرانه، تعدیل می‌شدند. همچنین برای آن‌ها، دیگر گریز به خواب‌های شیرین زندگی در سرزمین‌های رؤیایی وجود نداشت تا از رشد احساسِ تهوع آن‌ها دربرابر این وضع ناهنجار جلوگیری کند.
Reza.golshan
اما در چارچوب سازمانیِ جنبش، تا زمانی که جنبش انسجامش را از دست نداده باشد، هرگز نمی‌توان اعضای متعصب آن را از راهی که در پیش گرفته‌اند، به تجربه یا استدلال منصرف کرد. یکی شدن با جنبش و سازگاری تام با آن، هرگونه ظرفیت درس گرفتن از تجارب را در انسان از بین می‌برد، حتی اگر آن تجربه، به شدتِ شکنجه یا هراس از مرگ باشد.
seza68

حجم

۴۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۳ صفحه

حجم

۴۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۳ صفحه

قیمت:
۱۸۱,۵۰۰
۱۴۵,۲۰۰
۲۰%
تومان