بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است | صفحه ۲۳ | طاقچه
کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است اثر فردریک بکمن

بریده‌هایی از کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است

۴٫۰
(۱۷۸)
«بزرگ‌ترین نیروی مرگ در این نیست که جان کسی را می‌ستاند، بلکه در این است که می‌تواند بازماندگان را به نقطه‌ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند.»
ارغوان
تمام چیزها، تا زمانی که درباره‌شون توضیح داده نشه، پیچیده هستن.
ارغوان
گاهی مطمئن‌ترین مکانی که آدم می‌تونه به اونجا پناه ببره، جاییه که از همه‌جا خطرناک‌تر به‌نظر می‌آد.»
ارغوان
رقص‌کنان مسیر زندگی را می‌پیماید.
|ݐ.الف
افرادی که هیچ‌وقت مورد تعقیب و آزار قرار نگرفته‌اند، همیشه فکر می‌کنند برای این کار حتماً دلیل خاصی وجود دارد. «اون‌ها که بی‌دلیل این کار رو انجام نمی‌دن؟ حتماً کاری کرده‌ی که اون‌ها تحریک شده‌ند!» این استدلال همیشگی‌شان است. انگار ظلم کردن لزوماً دلیل می‌خواهد.
|ݐ.الف
هیچ‌چیز آدم را بیشتر از این عصبانی نمی‌کند که شخصی باعث عصبانیتش شود و آن‌قدر معرفت نداشته باشد که حداقل یک آدم آشغال باشد!
|ݐ.الف
مدیر مثل آدم‌هایی که نمی‌دانند معنی همدردی چیست، می‌گوید: «همدردی کامل ما رو بپذیرین.»
|ݐ.الف
تصمیم گرفته که گل مورد علاقه نداشته باشد، چون بی‌لطفی در حق طبیعت محسوب می‌شود.
|ݐ.الف
«آدم می‌خواهد دوستش داشته باشند، اگر نشد، مورد ستایش قرار بگیرد، اگر نشد، از او بترسند، اگر نشد، از او متنفر باشند و او را تحقیر کنند. روح از خالی بودن گریزان است و می‌خواهد به ‌هر قیمت که شده، با دیگران ارتباط برقرار کند.»
فاطمه
«بهتره بعضی چیزها رو اصلاً هم نزد.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
خانه‌ی مادربزرگ چیز خاصی دارد. آدم بویی را که در آن خانه پیچیده، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«این‌طوری برخورد نکن. انسان‌ها از قدیم‌الایام سیگار می‌کشیدن و با وجود این بچه‌های خوبی تربیت کرده‌ند. این نسل توست که نمی‌خواد بفهمه جامعه‌ی بشری میلیون‌ها سال بدون آلرژی و یک چنین چرت‌وپرت‌هایی به حیاتش ادامه داد، تا سروکله‌ی شماها پیدا شد و تصور کردین چیز متفاوتی هستین. فکر می‌کنی اون ‌موقع که انسان‌ها غارنشین بودن، قبل از اینکه پوست ماموت‌ها رو تن نوزادشون کنن، اون‌ها رو تو ماشین لباس‌شویی می‌شستن؟»
ملیکا بشیری خوشرفتار
حالا که خوب فکر می‌کند، به این نتیجه می‌رسد که شاید همین‌قدر کافی باشد که مردم بفهمند مامان مظهر نظم و ترتیب، و مادربزرگ مظهر آشوب و بی‌نظمی است. یک‌بار السا در جایی خوانده بود که بی‌نظمی، همسایه‌ی خداست، ولی مامان در این‌باره گفت، اگر بی‌نظمی به خانه‌ی خدا پناه برده است، فقط یک دلیل دارد؛ چون دیگر نتوانسته مجاورت با مادربزرگ را تحمل کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اطرافیان السا به‌ندرت کتاب‌های ادبی واقعاً خوب می‌خوانند. کتاب ادبی خوب آن چیزی است که احمق‌های بی‌سواد «کامیک» خطاب می‌کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
مادربزرگ اصلاً خوشش نمی‌آید دیگران درباره‌اش بگویند که حرف‌هایش من‌درآوردی است. به مامان هم می‌گوید که از اصطلاحِ کمتر توهین‌آمیزِ «بسط واقعیت» استفاده کند. به‌نظر نمی‌آید که مامان چنین نظری داشته باشد، ولی بر خودش مسلط می‌شود، چون او دقیقاً همان چیزی است که مادربزرگ نیست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
مادربزرگ دروغ را «روایت دیگری از واقعیت» می‌نامد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
کسی که مادربزرگ داشته باشد، انگار یک لشکر دارد. بزرگ‌ترین امتیاز یک نوه این است که بداند یک نفر همیشه جانب او را می‌گیرد. بی‌چون‌وچرا. به ویژه در مواقعی که حق با او نباشد.
کاربر ۱۰۲۱۷۰۸
فقدان کسی که آدم او را دوست دارد، سخت است. سخت است که تقریباً هشت‌ساله باشی و قبول کنی که دیر یا زود تمام کسانی که دوست‌شان داری، از دنیا خواهند رفت.
هرگز
نوک انگشتان بریت – ماری با درنگ روی دامنش حرکت می‌کنند، مثل کسی که به سمت سن می‌رود تا از شخصی که دوستش دارد، تقاضای رقص کند.
هرگز

حجم

۳۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۳۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان