بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بخش زنان و زایمان | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بخش زنان و زایمان

بریده‌هایی از کتاب بخش زنان و زایمان

۳٫۱
(۱۵۲)
واقعا بُعد دیگر زندگی چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ دنیایی که در آن آدم‌ها همدیگر را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و شب‌ها کنار هم می‌خوابند و ناگهان نیمه‌شب در تاریکی از خواب بیدار می‌شوند و دستانی را حس می‌کنند که به دورشان حلقه شده و دست دراز می‌کنند و می‌گویند: «بغلم کن، خواب بدی دیدم».
کاربر ۳۴۳۳۸۸۳
«زندگی واقعا معرکه است. البته اگر کم نیارید و خودتان را نبازید.»
کاربر ۳۸۰۲۴۷۷
«خوب شما زندگی می‌کنید تا چیزی یاد بگیرید، درست نمی‌گم؟»
fuzzy
زن‌های دیگر به خاطر آوردند که خانم کوک هیچ وقت بچه‌ای نداشته و هرگز ازدواج نکرده و تنها زندگی می‌کند و جز گربه‌اش کسی را ندارد که او را لمس یا نوازش کند و در آغوش بگیرد. ولی الان درست در همین جا مایلدرد گرنت را در تمام آغوشش جای داده بود و احتمالا بعد از سال‌های طولانی این اولین بار بود که او دستانش را دور یک انسان – فرقی نمی‌کرد مرد یا زن - حلقه می‌کرد. واقعا بُعد دیگر زندگی چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ دنیایی که در آن آدم‌ها همدیگر را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و شب‌ها کنار هم می‌خوابند و ناگهان نیمه‌شب در تاریکی از خواب بیدار می‌شوند و دستانی را حس می‌کنند که به دورشان حلقه شده و دست دراز می‌کنند و می‌گویند: «بغلم کن، خواب بدی دیدم»
fuzzy
او سرش را بالا آورد تا بقیه ببینند که به وضوح دارد با چشم چپش یک چشمک گنده به بقیه می‌زند. منظور از چشمکش هم این بود که من استاد بذله‌گویی و خنده هستم.
هدی✌
اغلب داخل بخش با صدای بلند و سرزنده می‌گفت: «بخندید تا دنیا همراه با شما بخندد.» البته شعارش بیشتر این بود: «زندگی واقعا معرکه است. البته اگر کم نیارید و خودتان را نبازید.»
هدی✌
گفت: بعضی‌ها قدر خوشبختی‌شان را نمی‌دانند.
هدی✌
شدت دلواپسی مرد برای زنش و نگاه خیره و ملتمس زن به او متفاوت از بقیه بیماران بود. انگار که پرده‌ای از فضای داخل خانه‌شان کنار زده شده باشد
هدی✌
«خوب شما زندگی می‌کنید تا چیزی یاد بگیرید، درست نمی‌گم؟
سیویل
بعضی‌ها قدر خوشبختی‌شان را نمی‌دانند. زنی از تخت روبرویی به نام خانم کوک گفت: «واقعا قدر نمی‌دانند. من اصلا شوهر نکردم. هر وقت فکر می‌کردم بالاخره یه خوبش رو تور کردم، طرف جا می‌زد و می‌رفت!»
بید مجنون
«خوب شما زندگی می‌کنید تا چیزی یاد بگیرید، درست نمی‌گم؟»
draco malfoy
اگر در زندگی‌ات شخص خاصی هست که تو بتوانی هر شب به او شب بخیر بگویی و بخوابی، بدان نسبت به خیلی از آدم‌ها از نعمت بالایی برخورداری.
دختر خوب
«خوب شما زندگی می‌کنید تا چیزی یاد بگیرید، درست نمی‌گم؟» سپس همه به عمق دنیای خودشان فرو رفتند و دیر یا زود خوابشان برد.
sara
دنیایی که در آن آدم‌ها همدیگر را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و شب‌ها کنار هم می‌خوابند و ناگهان نیمه‌شب در تاریکی از خواب بیدار می‌شوند و دستانی را حس می‌کنند که به دورشان حلقه شده و دست دراز می‌کنند و می‌گویند: «بغلم کن، خواب بدی دیدم».
nastaran_rm_
«خوب شما زندگی می‌کنید تا چیزی یاد بگیرید، درست نمی‌گم؟
nastaran_rm_
واقعا بُعد دیگر زندگی چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ دنیایی که در آن آدم‌ها همدیگر را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و شب‌ها کنار هم می‌خوابند و ناگهان نیمه‌شب در تاریکی از خواب بیدار می‌شوند و دستانی را حس می‌کنند که به دورشان حلقه شده و دست دراز می‌کنند و می‌گویند: «بغلم کن، خواب بدی دیدم».
hedgehog
واقعا بُعد دیگر زندگی چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ دنیایی که در آن آدم‌ها همدیگر را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و شب‌ها کنار هم می‌خوابند و ناگهان نیمه‌شب در تاریکی از خواب بیدار می‌شوند و دستانی را حس می‌کنند که به دورشان حلقه شده و دست دراز می‌کنند و می‌گویند: «بغلم کن، خواب بدی دیدم».
شیرین
می‌گفت: «بخندید تا دنیا همراه با شما بخندد.» البته شعارش بیشتر این بود: «زندگی واقعا معرکه است. البته اگر کم نیارید و خودتان را نبازید.»
Sajad
«ببین عزیزم، اگر در زندگی‌ات شخص خاصی هست که تو بتوانی هر شب به او شب بخیر بگویی و بخوابی، بدان نسبت به خیلی از آدم‌ها از نعمت بالایی برخورداری. چرا به قضیه اینطوری نگاه نمی‌کنی؟»
vafa1373

حجم

۱۴٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

حجم

۱۴٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد