بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعتراف | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اعتراف

بریده‌هایی از کتاب اعتراف

۴٫۳
(۱۱۲)
ما و طبقه مرفه اجتماع هرچه بیش‌تر دانش می‌اندوزیم کم‌تر به درک معنای زندگی می‌رسیم و معتقدیم که رنج و مرگ شوخی شریرانه‌ای بیش نیست.
zohreh
در میان طبقه ما از هر هزار نفر یک نفر ایمان واقعی دارد اما در میان مردم عامی در هر هزار نفر یک بی‌ایمان هم پیدا نمی‌شود. افراد ثروتمند تمام زندگی خود را به بطالت، تفریح و نارضایتی صرف می‌کنند، اما در میان کسانی‌که تمام عمرزحمت می‌کشند نارضایتی کم‌تری به چشم می‌خورد.
zohreh
وقتی می‌پرسیدم «چرا زندگی می‌کنم؟» مذهب پاسخ می‌داد: «بر طبق قوانین و اراده خداوند.» و وقتی حاصل زندگی‌ام را می‌خواستم پاسخ ایمان این بود: «عذاب یا سعادت و رستگاری ابدی.» وقتی می‌پرسیدم «آن‌چه پس از مرگ باقی می‌ماند؟» پاسخ می‌شنیدم: «یگانگی لایتناهی، بهشت خداوند.»
zohreh
دریافتم که رسیدن به پاسخ قطعی با تکیه بر علوم عقلانی امکان‌پذیر نیست. برای رسیدن به پاسخ باید سؤال را به گونه‌ای دیگر و به این شکل مطرح می‌کردم: «رابطه گذرا با لایتناهی چیست؟»
zohreh
ابتدا فکر می‌کردم با علم و دانش می‌توان پاسخی دقیق و قطعی برای زندگی یافت.
zohreh
مانند دکارت، همه چیز با شک کامل شروع می‌شود، دانشی که با ایمان کسب شده کنار گذاشته می‌شود و استفاده از علوم عقلانی آغاز می‌گردد.
zohreh
علم می‌گوید زندگی رنج است و همه این را می‌دانند. همه به این حقیقت آگاهند اما مثل من همچنان به زیستن ادامه می‌دهند. من هم مدت‌هاست می‌دانم زندگی پوچ و بی‌معناست اما همچنان ادامه می‌دهم.
zohreh
شرایط روحی بسیار بدی داشتم، خوب می‌دانستم که علوم منطقی و استدلالی مرا به نتیجه نمی‌رساند. اما ایمان و مذهب هم منطق را نفی می‌کرد و نفی علم سخت‌تر از نفی زندگی بود.
zohreh
ایمان می‌گوید برای درک زندگی باید از منطقی که برای زندگی لازم است چشم بپوشم.
zohreh
علم منطقی که خردمندان و دانشمندان بدان معتقدند زندگی و معنای آن را انکار می‌کند، اما مردمی که زندگی می‌کنند معتقدند که معنای زندگی در دانشی غیرمنطقی نهفته است و آن دانش ایمان است. همان چیزی که من رد می‌کردم. خداوند، آفرینش جهان، فرشتگان و شیاطین چیزهایی بودند که هنوز به آن‌ها ایمان کافی نداشتم.
zohreh
عقل و خرد سرچشمه‌ی زندگی است. زندگی یعنی همه چیز. خرد ثمره‌ی زندگی است با این وجود آن را رد می‌کند.
zohreh
من با خرد و آگاهی‌ام، دریافته‌ام که زندگی نامعقول و بی‌معنی است. اگر چیزی بالاتر از خرد نباشد (که نیست و هیچ اثباتی نیز برای رد آن وجود ندارد) بنابراین می‌توان گفت برای من عقل و منطق خالق زندگی است.
zohreh
دیگر نباید خود را فریب دهم. همه چیز پوچ و بیهوده است. شادی از آغاز وجود نداشته، مرگ بهتر از زندگی است، باید خود را از قید زندگی رها کنم.
zohreh
بودا می‌گوید: «گریزی از رنج، ضعف، پیری و مرگ نیست، باید خود را از قید زندگی برهانیم.»
zohreh
سلیمان می‌گوید: «همه چیز در دنیا، خرد و نادانی، فقر و ثروت، شادی و غم، پوچ و بیهوده است. انسان می‌میرد و دیگر چیزی از او باقی نمی‌ماند. این مسخره است.»
zohreh
شوپنهاور معتقد است: «زندگی آن‌قدر رنج‌آور است که از ابتدا نباید به وجود می‌آمد. تنها راه آرامش انتقال از هستی به نیستی و عدم است.»
zohreh
سقراط می‌گوید: «زندگی جسمانی رنج و فریب است. باید در آرزوی نابودی آن باشیم.»
zohreh
«انسان خردمند در تمام دوران زندگی مرگ را می‌جوید و از مرگ هراسی ندارد.»
zohreh
سقراط در بستر مرگ می‌گوید: «هر چقدر از زندگی دورتر شویم به حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم. ما که عاشقانه در جستجوی حقیقتیم چرا برای زندگی و زنده ماندن تلاش می‌کنیم؟ می‌خواهیم از قید جسم و رنج‌های جسمانی رها شویم، پس چرا هنگام فرا رسیدن مرگ شاد نیستیم؟»
zohreh
فیلسوف در مورد هستی انسان، روح یا اراده‌ی درون او همیشه یک نظریه داشته است. او می‌گوید اصل این است که من هستم و وجود دارم. اما از علت و چگونگی آن چیزی نمی‌داند، اگر متفکر متعهدی باشد که اصلاً به این سؤال پاسخ نمی‌دهد.
zohreh

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان