بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری | صفحه ۱۷ | طاقچه
کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری اثر فریدون مشیری

بریده‌هایی از کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۷۵ رأی
۴٫۶
(۷۵)
و چند روز دگر نیز نوبت من و توست، که یا به ماتم فرزند خویش بنشینیم! و یا به کشتن فرزند خلق برخیزیم!
ELNAZ
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی‌ست آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
m
در بنفشه‌زار چشم تو من ز بهترین بهشت‌ها گذشته‌ام من به بهترین بهارها رسیده‌ام.
نگین
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟
شهاب
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی‌ست آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
ثنا🌱
باور نداشتم که گل آرزوی من با دست نازنین تو بر خاک اوفتد. با این‌همه، هنوز، به جان می‌پرستمت باللّه، اگر که عشق، چنین پاک اوفتد.
aram0_0
وقتی نسیم صبحگاهان ـ مست ـ گل‌های باغ گیسوانت را افشاند و پرپر کرد و پرپر کرد و پرپر کرد؛ بر روی پیشانی. من نیز، در آیینه چشم تو می‌دیدم پروازِ روحم را در آفاق پریشانی....
sama
چنان به زندگی بی‌نشاط خو کردیم؛ که نقش روشن لبخند یادمان رفته‌ست!
sama
بسی گفتند: ـ «دل از عشق برگیر! که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!» ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که این زهر است، اما!... نوشداروست!
sama
جهان به جان من آن‌گونه سردمهری کرد که در بهار و خزان، کار با جهانش نیست
sama

حجم

۱۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان