بریدههایی از کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس
۳٫۲
(۹۷)
بت جدید
هنوز برخی سرزمینها مهدِ مردم و ملّتاند، امّا ما جز دولتها هیچ نداشتهایم و از کجا دانید که دولتها چیستند؟
پس بشنوید تا درباره مرگ ملّتها با شما سخن بگویم. دولت سردترینِ موجود از میان هیولاهای سردِ بدترکیب است. چون میگوید: منِ دولت، همان ملّت هستم. با متانت دروغ میگوید.
هرگز گفتههایش را راست نینگارید.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
میانِ من و شما همه رشتهها را گسستهاند. ابری که هماکنون با تندبادها لرزان است همان ابرِ تیره و گرانبارِ شماست که من اینک به آن میخندم.
آنگاه که مشتاق اوج گرفتناید، به آسمان ـ به همان فرازتان ـ چشم دوختهاید. امّا من اوج گرفتم و چنان شدم که زیر پاهایم را بنگرم.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
از دلیری، مشتاقِ خندیدنام. میانِ من و شما همه رشتهها را گسستهاند. ابری که هماکنون با تندبادها لرزان است همان ابرِ تیره و گرانبارِ شماست که من اینک به آن میخندم.
آنگاه که مشتاق اوج گرفتناید، به آسمان ـ به همان فرازتان ـ چشم دوختهاید. امّا من اوج گرفتم و چنان شدم که زیر پاهایم را بنگرم.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
نیچه در رؤیای خویش نام زرتشت، پیامبر پارسی را برای ضمیر خودآگاه، وجدان یا اندیشه پریشانِ خود به عاریه میگیرد، کسی که خیر و شرّ را همچون قوایی میداند که در زندگی انسان با همدیگر تنازع دارند.
زهرا
«در راهِ فضیلت باید از جهش پرهیز کرد و هر کس باید راهِ خود را بپوید و از راهِ دیگران کناره گیرد و تنها در اندیشه رسیدن به قلّه نباشد زیرا هر سالکی باید برای پیشروان پل و برای عقبماندگان رهنما باشد.»
زهرا
روزگاری اندیشه خدا بود که سرانجام انسان شد و اینک سراسر غوغاست.
Mehdi Esmaeili
بشریت تا امروز غایتی برای خود نشناخته است. امّا آیا حرکت بیغایت بشریت زاده کاستی و گمراهیاش نیست؟
چنین گفت زرتشت!
vahab
دیگر دشوار و ناممکن است که بتوانم رازِ آرزوهایم را فاش گویم. رویاهای جوانیام جان باختهاند و معانی آرامبخششان از کف رفتهاند.
در شگفتم که چگونه این دردها را تاب آوردهام و بر این زخمها بردبار بودهام و روانم چگونه دیگر بار از چنین گورهایی سر برداشته است؟
پویا پانا
ای زرتشت، آیا هنوز زندهای؟ برای چه؟ از این پس زندگی به چه ارزد؟
پویا پانا
مَردِ پخته کم اندوهتر است و میتواند زندگی و مرگ را بهتر دریابد. زیرا او آزادیاش را برای مردن میخواهد. او آزادیاش را در مرگ میداند.
پویا پانا
روزگارشان به پایان آمده و ایستادن آنان دیری نخواهد پایید و خواب اندیشههایشان را به بازی میگیرد و هرچه زودتر خواب آلوده بر بستر فرو میافتند.
حسین میری
«بگذار سرنگونت کنند تا به زندگی باز گردی و فضیلتِ خود را بیابی» .
Liam
یاران! میگویید که در ذوق و پسند چه جای مناقشه است؟ گویی نمیدانید که سراسرِ زندگی میدانِ نبرد بر سرِ ذوق و پسند است.
Liam
ای آوازخوانِ پاک، وقتی چون افزاری شدی در دستِ جفا، جنایت کردی و چون برای رقصیدنی بس شگرف آماده شدم، ناموزونْ آهنگِ تو وجدم را میراند.
Liam
هیچ چیز را جز زندگی از دل و جان دوست نمیدارم و عشق من به او زمانی به اوجاش میرسد که از او بیزار باشم.
Liam
زرتشت تندبادی در حقّ فرودین فرودهاست. که به دشمنانِ خود و همه کسانی که آبِ دهان میاندازند، پند میدهد: بر چهره باد تُف نکنید.
Liam
هر کاری از فضیلت شما پدید میآید و به مثابه نورِ اختری خاموش است. امّا همواره نورش سیر خود را در افلاک پی میگیرد و نقطه پایانی نمیشناسد.
Liam
واژگانِ «نیک» و «بد» رمزهایی هستند که به اشارتی بیانگرِ چیزی هستند و جز دیوانگان درباره آن و از آن شناخت نمیخواهند.
Liam
به من بگویید: چرا زر، بها یافته است؟ نه مگر آنکه کمیاب است و دیگر هیچ؟ به آرامی میدرخشد. همیشه خود را میبخشد. زر از آن روی در میانِ اشیای قیمتی والاترین است که راز والاترین فضایل است.
Liam
کسانی که خود را گناهکار میشمارند بسی نجیبترند از آنان که همواره خود را حق به جانب میدانند.
Liam
حجم
۳۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان