بریدههایی از کتاب وقتی نیچه گریست
۳٫۸
(۸۸)
شاید بسیار ساده باشد: به این دلیل قدرش را دانستی که به تجربهٔ از دست دادنش بسیار نزدیک شدی.
ملیکا بشیری خوشرفتار
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمیتوانیم از سرنوشت بگریزیم، باید با آن درگیر شویم، باید پیشامد سرنوشتمان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
از یک چیز مطمئنم و آن اینکه نباید اجازه دهی زندگیات تو را زندگی کند. در غیر این صورت در چهل سالگی به این نتیجه میرسی که حقیقتاً نزیستهای. چه آموختهام؟ شاید اینکه حالا دیگر زندگی کنم تا در پنجاه سالگی با پشیمانی به پشت سر و به چهل سالگیام ننگرم. این برای تو هم مهم است، زیگ. هرکس تو را خوب بشناسد، درمییابد که موهبتی شگفتآور به تو عطا شده است. تو باری بر دوش داری: خاک هرچه غنیتر، ناتوانی در بارور ساختنش نابخشودنیتر.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«شرطبندی نیچه.»
«تمام و کمال زندگی کن.»
«بهنگام بمیر.»
«جسارت تغییر محکومیت!»
«این زندگی، زندگی ابدی توست.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«ولی ماتیلده. پیمانهایی که بستهام! وظیفهام...»
«وظیفه، وظیفه! تو با این پاکدامنیهای حقیر، خود را هلاک خواهی کرد. شرارت را بیاموز. خودِ نوینت را بر خاکستر خودِ پیشین بنا کن!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
من چه آزادیای داشتهام؟ وقتی دلواپس اجارهخانه و صورتحساب قصاب هستی، دیگر نگرانی چندانی برای آزادی نخواهی داشت.
ملیکا بشیری خوشرفتار
من تنها یک بار زندگی میکنم، زندگیای که ممکن است تا ابد تکرار شود. نمیخواهم به دلیل وظایفی که در قبال فرزندانم دارم تا ابد در حسرت باشم.
اکنون مجالی دست داده است که بر خاکستر خودِ پیشینم خودی دیگر بنا کنم! وقتی این کار را به پایان رساندم، راهی بهسوی فرزندانم خواهم یافت.
ملیکا بشیری خوشرفتار
از این افکار فاصله بگیر! حق با فریدریش است: وظیفه، نزاکت، ایمان داشتن، فارغ از خویش بودن، مهربانی، همه و همه داروهایی هستند که انسان را به خواب میبرند، خوابی بس عمیق که اگر بتواند، تنها در انتهای راه زندگی از آن بر خواهد خاست، آن هم فقط برای اینکه بداند هرگز زندگی نکرده است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«فرزندی پدید نیاورید مگر زمانی که قادر باشید آفرینندهای بیافرینید.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
حال که هنوز قادر به دیدن و راه رفتن هستم، بهتر است بخش کوچکی از زندگیام را به خویش اختصاص دهم. آیا این خواستهٔ زیادی است؟ از خدمت به دیگران و مراقبت از آنها خستهام، بسیار خسته. بله، حق با فریدریش بود. آیا باید برای همیشه در زیر یوغ وظایفم بمانم؟ آیا باید تا ابد به حیاتی خو کنم که از آن پشیمانم؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
حق با فریدریش بود: تمام این مدت، آزادی من اینجا و در انتظار تصاحب بود! میتوانستم سالها پیش آن را به تصرف خود درآورم. وین هنوز سرپاست. زندگی بدون من هم در جریان است. بالاخره زمانی میرسید که من دیگر حضور نداشتم، ده یا بیست سال دیگر. با یک دید وسیعتر، چه فرقی میکرد؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
بیحساب بچهدارشدن اشتباه است، بچهدارشدن برای کاستن از تنهایی خویش غلط است، هدفدار کردن زندگی با تولیدِ چون خودی اشتباه است. و اشتباه است اگر با تولیدمثل درصدد رسیدن به جاودانگی باشیم، تنها به این دلیل که نطفه حاوی بخشی از آگاهی ماست!
ملیکا بشیری خوشرفتار
وجود او یوزف ضروری نبود؛ او فراموش میشد، گذشت زمان و نیز حضور دیگران جایش را پر میکرد. مرگش در ده بیست سال آینده روزی فرامیرسید. و او در تنهایی جان میداد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اندیشید هرکس، با هر تعداد همدم و همراه، همواره در تنهایی میمیرد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اندیشید بالاخره برایم اتفاقی افتاد، اتفاقی واقعی، نه فقط در فکر، بلکه در دنیای واقعی اتفاقی افتاد. بارها و بارها این صحنه را مجسم کرده بودم. حالا حسش میکنم! حالا میدانم در دست گرفتن سرنوشت خویش یعنی چه. هولناک است و شگفتانگیز.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«من نمیتوانم به تو بگویم چطور میتوانی آزاد باشی، ماتیلده. نمیتوانم راه را برایت مشخص کنم، چون آن راه دیگر راه تو نخواهد بود. ولی اگر جسارت داشته باشی، راهت را خواهی یافت.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«باید پیشاز "ما" شدن، نخست "من" شوم. من زمانی انتخابهایم را کردهام که برای انتخاب کردن هنوز شکل نگرفته بودم.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
با بر عهده گرفتن مسئولیت دیگران، خود و آنها را به دام خواهم انداخت.
ملیکا بشیری خوشرفتار
راهنما باید دستآویزی باشد در جریان سیلاب، ولی نباید که چوب زیر بغل شود. او باید مسیر را باز کند و خود پیشاپیش شاگردان قدم بردارد. ولی نباید مسیر را برگزیند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
راهنما باید دستآویزی باشد در جریان سیلاب، ولی نباید که چوب زیر بغل شود.
ملیکا بشیری خوشرفتار
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۳۶,۹۰۰۷۰%
تومان