بریدههایی از کتاب ما چگونه ما شدیم
۲٫۹
(۲۳۱)
وجود ابداعات در نگرش و روش که در درازنای عصر شکوفایی علم اسلامی یعنی از سدؤ دوم تا پنجم هجری (هشتم تا یازدهم میلادی) پدید آمد باید اذعان داشت که «غذای» اصلی فکری اندیشمندان اسلامی را عمدتا منابع ایرانی، یونانی و هندی تشکیل میداد ... و با این نیروی فکری بود که متفکران اسلامی سیستم حکمت طبیعی خویش را بنیان گذاردند.
اما نیروی فکری و منابع اندیشه طبیعی نیز همواره حدی داشته و دارد و نظریهها و روشهای جهانشناسانه نیز تا حدی میتوانستند در برابر ایرادات و مشکلاتی که بر آنها وارد میشده تاب بیاورند. این حد در جهان اسلام در حدود سدؤ پنجم هجری (یازدهم میلادی) فرارسید. ... بنابراین زوال و تمدن در دنیای اسلام ... انحطاطی درونی بود و به خود سیستم حکمت طبیعی مربوط میگشت.»
محمد طاهر پسران افشاریان
«سنتهای هندی، چینی، و یونانی و سریانی، در حکمت طبیعی، در سدههای دوم و سوم هجری (هشتم و نهم میلادی) از طریق ترجمهها همچون جویباری به پهنه اسلام سرازیر گشت. متفکران بلاد مختلف (و بیشتر اندیشمندان ایرانی) بذرهای تفکر و جهانبینیهایی را که در ذهن خویش داشتند با این جویبار فرهنگی آبیاری کردند و بارور ساختند. همراه با حکمت پیشینیان نگرشها و روشهایی درباره شناخت جهان نیز به اذهان متفکران اسلامی راه یافت. آنان آثار گذشتگان را مورد شرح و نقد قرار دادند و خود نیز با تجربه و استدلال وجوهی بر آن حکمتها افزودند. حکمت مشاء یا حکمت ارسطویی را مشائیون اسلامی پذیرفتند و شرحها بر آن نوشتند و حکمت فیثاغورس را متفکرانی همچون «اخوانالصفا» در اجزای حکمت خویش گنجانیدند. عقاید مانویان، مزداییان و افلاطونیان در اندیشههای رازی در هم آمیخته شدند و از آن میان حکمتی طبیعی ... پدید آمد. جامعیتی که از لحاظ علمی در شخصیتهایی چون بیرونی، ابنسینا، فارابی و رازی موجود بوده از همین گرایش سرچشمه میگرفته است
محمد طاهر پسران افشاریان
آنچه در تاریخ علم به نام آیین مدرسی خوانده شده گرایشی در این جهت با اعتقاد به اولویت الهیات بر معقولات مشخص بوده است. در آیین مدرسی علم دنیا میباید که در خدمت الهیات درآید و شناخت پدیدارهای جهان میباید که معطوف به شناخت منبع الهی باشد. علوم عقلی در این آیین (یعنی آیین مدرسی)، مکمّل باورهای منقول دینی است و تعقل و اندیشه علمی در مسیر کلی اعتقادات مذهبی جریان پیدا میکند. در آیینهای مدرسی، آنطور که در درازنای تاریخ تمدن بشر پدید آمدهاند، تفکر آزاد و پرسشهای بنیادی در باب مسایل دینی و به سؤال گذاشتن اصولی که مبانی دین را تشکیل میدهند مطرود است و در همین جاست که (فلسفه) به عنوان گرایش مستقل و غیر وابسته به اعتقادی خاص مطرود واقع میگردد و در نظر یک معتقد به آیین مدرسی، گمراهکننده شمرده میشود.
در جهان اسلام، خاصه از سدههای یازدهم میلادی (پنجم هجری) به بعد آیین مدرسی رونق بیشتری یافت و این رونق بهتدریج به اشراف کامل الهیات بر طبیعیات انجامید.»
محمد طاهر پسران افشاریان
خوارزمی: اواخر قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم؛ جابربن حیان: اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی؛ الکندی: قرن نهم؛ ابنحوقل: قرن نهم؛ رازی: اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم؛ ثابتبن قرة: نیمه اول قرن دهم؛ فارابی: نیمه اول قرن دهم؛ ابنسینا: اواخر قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم؛ ابوریحان بیرونی: نیمه دوم قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم؛ گروه دانشمندان موسوم به اخوانالصفا: قرن یازدهم؛ ابوحامد امام محمد غزالی: قرن یازدهم؛ حکیم عمرخیام نیشابوری: نیمه دوم قرن یازدهم تا اوایل قرن دوازدهم؛ ابنرشد: قرن دوازدهم؛ خواجه نصیرالدین طوسی: قرن سیزدهم. همانطور که ملاحظه میشود اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان صاحب نام اسلامی در عرض قرون هشتم تا دوازدهم درخشیدهاند
محمد طاهر پسران افشاریان
«کارزاری سهمگین میان هواخواهان آزاداندیشی، مانند فیلسوفان و صوفیان، دلبستگان برقراری باورها و اندیشههای یکپارچه و یکنواخت ... برپا گردید و برای سدههایی دراز، به درازا کشید. هنگامی که سلجوقیان امپراتوری پهناور خویش را بنیاد نهادند سیاست همسازگری در میان همه مسلمانان را پیشه خود ساختند و این سیاست با کوشش خواجه نظامالملک طوسی و از راه پایهریزی مدرسههای نظامیه در بسیاری از سرزمینهای اسلامی توانست به مورد اجرا درآید و همین سیاست نیز بود که آماج بنیادی خود را در منکوب ساختن هرگونه آزاداندیشی و گرایش به دانشهای گوناگون جستجو کرد. در حقیقت همان گونه که طبیاوی میآورد، پدید آمدن آن رشته از مدرسههای نظامیه به معنی پیروزی علوم مذهبی رسمی بر حکمت طبیعی و فلسفه نظری بود.»
محمد طاهر پسران افشاریان
علیالقاعده از زمانی که امواج اولیه تخریب بهتدریج فروکش نموده و مغولان اسلام آورده و به اصطلاح رام شدند، بساط علم و دانش نیز مجددا میبایستی به راه میافتاد. اما واقعیت این است که از برخی استثنائات که بگذریم، ما در عصر بعد از مغول شاهد به راه افتادن مجدد کاروان علم نیستیم. فقدان فعالیتهای علمی در عصر بعد از هجوم مغولان، بیانگر این واقعیت است که جمود علمی در ایران قبل از آمدن مغولها بهوجود آمده بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
بورژوازی شهری که متکی به دانشهای طبیعی (علوم) بود نابود شد و مغولان متکاملترین شکلهای فئودالیسم ... را با خود به ایران آوردند.»
محمد طاهر پسران افشاریان
هنگامیکه هارونالرشید و مأمون در بغداد دستاندرکار نشر و بسط علوم و فلسفه بودند، حداکثر هنر معاصرین آنان در غرب همچون شارلمان و شوالیههایش، این بود که میتوانستند نام خود را بنویسند.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
قیمت:
۹۷,۵۰۰
تومان