بریدههایی از کتاب کهکشان نیستی
۴٫۶
(۴۰۲)
آنکه خونِ دلِ من ریخت ز بیداد و برفت
کاش بازآید و خون ریزد و بیداد کند
عشق داغیست که گر بر جگر کوه نهی
سنگبرسینهزنان آید و فریاد کند
(اوحدی مراغهای)
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
اگرچه صحیح است که یعقوب در فرقت یوسفِ جانش آنقدر گریست که چشمان از کفش برون شد، لکن جملهٔ نالهها و دردهایی که او از غم عزیزش آشکار میساخت، کمترین مقدار رنجهای دل من در فراق محبوب است، و سراسر بلایا و ابتلائات و امتحاناتی که گریبانگیر ایوبِ نبی شد، گوشهای ناپیدا از شکستگیها و ازهمگسستنهایی است که من در ابتلائات طریقِ فنا به آن دچار شدم.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
-آیتالله قاضی در نامهای به آیتالله سید محمدحسن الهی طباطبایی فرمودند: دستورالعمل قرآن کریم است: «فیه دواء کل داء و شفاء کل علة و دواء کل غلة علماً و عملاً و حالاً». آن قرةالعیون مخلصین را جلوی چشم همیشه داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریفِ آن، قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
«یَا حَافِظاً لَا ینْسَی، یَا مَنْ نِعَمُهُ لَا تُحْصَی أَنْتَ قُلْتَ وَ قَوْلُک الْحَقُّ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ». ایشان قدسسره این را از شیخ بهایی نقل میکردند و گاهی هم سفارش مینمودند که آن را بنویسند و در جیب کنار سینه بگذارند.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
سررشته دولت ای برادر به کف آر
وین عمر گرانمایه به خسران مسپار
یعنی همهجا با همهکس در همهجا
میدار نهفته چشم دل جانب یار»
دستورات
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
«من کان همّه الله کفاه الله فی جمیع همومه» (کسی که اهتمام او در مقصدش خدا باشد، خداوند کفایت امر او را در جمیع مقاصد و شئونش خواهد کرد).
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
-مرحوم قاضی به همه سفارش میکردند این ذکر را قرائت کنند: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَ جَوْرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی وَ أَتُوبُ إِلَیهِ» (از خداوند که معبودی جز او نیست، برای تمامی ظلمها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشتهام طلب بخشش میکنم و بهسوی او باز میگردم).
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو میبندم به سالوسی و زراقی
قدح چون دور ما باشد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
نه حسنت آخری دارد نه سعدی را سخن پایان
بمیرد تشنه مستسقی و دریا همچنان باقی
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
فرقی نمیکند از کجا و کی در اندیشهٔ سفر باشی، آن هنگام که جبلّیات سرزمین وجود با زلزلههای ولایت در هم شکستند، زمان نیز دامنش را از صفحهٔ ادراک برخواهد چید؛ نهتنها زندان زمان، که میلههای آهنین قفسهای مکان نیز در برابرت چون آب روان، نرم و جاری میشوند.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
«استاد معتقد است در طول تاریخ، بعد از اهلبیت (ع) و خاصّانِ درگاه ایشان، سه نفر مندک در توحیدند: سید مهدی بحرالعلوم، ابنفهد حلی و سیدبنطاووس، اعلیاللهمقامهمالشریف.»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
با خراباتنشینان ز کرامات ملاف
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
بر سر بازار عشق کس نَخرد ای عزیز
از تو به یک جو هزار کشف و کرامات را
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
اما اصل و اصول این راه «مراقبه» است؛ مراقبه در مراتبی که خدمتتان عرض کردهام. اگر مراقبه آنطور که مدنظر هست صورت نگیرد، فکر در نفس و توجه به معرفتالنفس جز سیرِ خیالی چیزی به شما نخواهد داد.»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
اگر امواج نورِ علم که برخاسته از فکر توحیدی و عبادت و توسل و کُرنش در برابر ساحت اهلبیت (ع) است، در جان کسی به حرکت درنیامده باشد، علوم عقلی و نقلی، اعم از فقه و اصول و فلسفه و عرفان و هرآنچه آن را علوم بشری مینامند، جز تاریکی روی تاریکی نخواهد بود. اگر قوّت خرقِ حجاب بهوسیلهٔ سلوکِ الیالله در سرزمین هستیِ انسان محقق نشده باشد، علم حجاب اکبر است.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
صدرالمتألّهین که خود گسترشدهندهٔ عرفان در ساحت فلسفه بود، به طالبانی که اهل نمازشب نبودند، اجازهٔ ورود به حلقهٔ درس فلسفهاش را نمیداد. طالب علم باید اهل خرامیدن در سرزمینهای نور باشد. سید مهدی بحرالعلوم درس فقه خویش را بهدلیل عدم شبزندهداری طلاب تعطیل کرده بود.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
وضع ادراکیام بهکلی عوض شده بود. حقیقتی را مشاهده کردم که «لَا عَینٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
او نمیآمد که به خود چیزی اضافی کند؛ او میآمد که هرآنچه در وجودش اضافی است، به دستان سلطان کربلا، از سریرت هستیاش ساقط کند.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
در تاریخِ دلشدگیام مردمانی را دیدم که جنون در حال ریشه دواندن در زمین وجودشان بود؛ جنونی که عقل در آن بر عشق حاکمیت داشت. عشقی که از تراوشهای عقل است، همان جنونی است که من از آن سخن میگویم و طالبِ آن همچون «کبریتِ احمر» نایاب شده است. شیدا آن است که وقتی در مقابلِ معشوقش قرار میگیرد، جز خویشتن را مزاحم نمیبیند و تمام عمرش را صرفِ نابود کردن خویش میکند و وقتی خودش نابود شد، دیگر نه مجنونی باقی میماند، نه جنونی، نه چیزی جز آن آتش که خود را در آن به صاعقهٔ فراموشی سپرده است.
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
«اَلْعَبْدُ کالمَیتِ بَینَ یدَی الغَسّالِ یُقَلِّبُهُ کیفَ یشاءُ.»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
تا وقتی طالب آن هستی که خود را از میانه برداری، هنوز رنگوبوی خودیت در ابعاد وجودت منتشر است و این کاری است که فقط به ارادهٔ یدالله و ساحت ولایت مطلقه میسّر است. اما چه میتوانستم بکنم؟
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
حجم
۶۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۶۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰۵۰%
تومان