بریدههایی از کتاب کهکشان نیستی
۴٫۶
(۳۰۶)
ور بکِشی یا بکُشی دیو غم
آنچه خدا خواست همان میشود
erfan
سالک باید به نقطهای از توجه و درک برسد که در عالَم، فهمِ حقیقتِ «لا مؤثّرَ فی الوجود إلّا الله» همچون روز برایش روشن باشد؛ فاعلیتِ خداوند را در تکتک اتفاقات مشاهده کند و اگر اتفاقی خلاف میل و عادت و روال زندگی، مثل فقر و مرض و ابتلائات دیگر، بهوجود آمد، سررشتهٔ توحید را گم نکند و متوجه باشد که عالم تحتِ اختیارِ مطلق خداوند است.
erfan
یگانه هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام بندگی و معرفتالله است.
erfan
اصل و اصول این راه «مراقبه» است؛
erfan
به خانوادهاش میرسید و غصهٔ آنها را میخورد. کسی را مجبور به کاری نمیکرد؛ اما همچون مدیری خردمند، او را از عواقب تصمیماتش آگاه میساخت.
erfan
اعمالتان حاکی از خواهشهای وجود شماست. افکارتان برخاسته از آن است که به آن توجه دارید. چیزی که انسان متوجه او باشد و توجهش را از امور دیگر سلب کند، الهِ او میشود. توجه انسان بهگونهای معنای واله شدن و متوجه شدن را دربر دارد. خواطرتان را در مشت خویش نگه دارید و اجازه ندهید باطنتان جز خدا را طلب کند.
erfan
-ایشان قدسسره قرائت این دعا (دعای سریعالاجابه، مفاتیحالجنان) را بهمدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید میدانستند
zahra
محبت خوب است؛ اما تا آدمش که باشد. زمانی دلی تو را دوست دارد که قد خواستههایش بهاندازهٔ همین دنیاست و زمانی قلبی دوستدار توست که زلال و آسمانی شده است. برای من مبدأ عشق و منشأ تراوش آن مهم بود. هرکسی را به دل راه نداده بودم و منتظر کسی بودم که خداوند او را برایم بخواهد، تا اینکه قضای روزگار دستانم را در دست سید علی گذاشت.
با خودم عهد بسته بودم کمککارش باشم. کنارش بمانم، هرچند در راه تصمیماتش آواره شوم. مگر یک زن از مردش جز عشق و پاکی و محبت چه میخواهد؟
شکوفه ▪︎
به خود که آمدم، دیدم مادر سه دختر و همسر مردی شدهام که اهل علم و عبادت بود.
او چیزی کم نداشت، اهل فکر و ذکر و درس و تقوا بود و از همه مهمتر، من را دوست میداشت و در محبت کردن کم نمیگذاشت. دیگر چه میخواستم؟! مهر و محبت مردی که آرزوی دلش نجف بود.
محبت خوب است؛ اما تا آدمش که باشد. زمانی دلی تو را دوست دارد که قد خواستههایش بهاندازهٔ همین دنیاست و زمانی قلبی دوستدار توست که زلال و آسمانی شده است. برای من مبدأ عشق و منشأ تراوش آن مهم بود. هرکسی را به دل راه نداده بودم
شکوفه ▪︎
روح، راکبِ بدن و سوار بر آن است. اگر در این دنیا میخواهی روح را به مقصد برسانی، باید بدن را تیمار کنی تا زمینگیر نشود و تو را از راه بازندارد.
شکوفه ▪︎
حجم
۶۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۶۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰۵۰%
تومان