بریدههایی از کتاب زندگی نزیسته ات را زندگی کن: آزاد شدن از زندانهای تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی
نویسنده:رابرت الکس جانسون
مترجم:سیمین موحد
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۴۰ رأی
۳٫۳
(۴۰)
انسانهای خردمند همیشه در زجرند، چون به هرچه دسترسی پیدا کرده و تجربه نمودهاند، کمتر از انتظار آنها بوده است و انسانهای بیخرد، همیشه راضی و پیروز، چون به هر چه دست یافتهاند بیش از حد انتظار آنها بوده است.
mohad
یک ضربالمثل معروف چینی است که میگوید: «هرگاه انگشت اتهام خود را به سمت کسی یا چیزی و یا موضوعی نشانه گرفتی بدان که سه انگشت دیگرت به سمت خود توست. دوست داری انگشت اشارهات را همگان ببینند ولی سه انگشت دیگرت را نبینند. از این جهت آن سه انگشت را در کف دست جمع و پنهان میکنی. این انگشت اشاره «زندگی زیست کرده» و آن سه انگشت جمع و پنهان شده «زندگی زیست نکرده» را به ما نشان میدهد.
mohad
بهیاد بیاورید که معنای از دست رفته واژه نماد «بههم کوبیدن» است. چیزی پیدا کنید که بیانکننده برخورد دو چیز غیرممکن در زندگیتان باشد و بدون اینکه فوری یکی را «خوب» بنامد این تضادها را در ذهنتان نگه دارد. اگر صبر و حوصله به خرج دهید اتفاقات حیرتانگیزی رخ خواهد داد. از خودتان بپرسید: «چطور میتوانم این کار را انجام دهم و همزمان انجامش ندهم؟» اگر نسبت به زندگی نمادین گشوده باشید راهحل پدیدار خواهد شد.
me
اصطلاح یونگی سایه در اینجا یعنی هر چیزی در وجود فرد که ناآگاه است. میتوانیم بگوییم زندگی نزیسته آن بخشی از سایه است که میتواند و باید در شخصیت ما ادغام شود. ما ویژگیها و انرژیهایی در خودمان داریم که بهطور پیگیر نیاز به بروز دارد.
هر چقدر در چسبیدن به مواضع آگاهتان مصرتر و خشکتر باشید، در برابر هجوم سایه آسیبپذیرتر میشوید. آنگاه انرژی سرکوب شده بهصورت رابطه عاشقانه پنهانی، انفجار خشم یا ندانمکاریهای دیگر بیرون میزند. زندگی نزیسته راهش را به بیرون باز میکند، چه با رفتارها و فعالیتهای ناآگاه چه فرافکنی به دیگران یا آشوبهای روانیای چون اضطراب یا افسردگی یا بیماریهای جسمی.
me
همانطور که پیش از این گفتم، وقتی چیزی را انتخاب میکنید همیشه چیز دیگری را از انتخابهاتان حذف میکنید. چیزی که انتخاب نشده همان چیزی است که باعث مشکل میشود. اگر برای امر انتخاب نشده کاری نکنید، عفونتی جزئی در جایی از ناخودآگاه باقی میگذارد که بعدها انتقامش را از شما میگیرد.
me
عمل نمادین در سادهترین معنایش، یعنی همزمان انجام دادن و انجام ندادن کاری.
me
در بسیاری از موارد حتی کشف خواهید کرد که آنچه میتوانست باشد خیلی اوقات عالیتر از زندگیای که دارید نیست ــ فقط متفاوت است. اما مهم است که آن را تجربه کنید زیرا تمام انرژیهای اساسی برای وجود اصیل شما باید بهنحوی بیان شوند.
me
با نوع خاصی از تجسم خلاق میتوانید به سراغ زندگی نزیستهتان بروید و ببینید که اگر مسیر متفاوتی با مسیر کنونی زندگیتان را در پیش گرفته بودید چه میشد؟ شما میتوانید هم وجه منفی و هم وجه مثبت آن را تجربه کنید. در اینجا تجربه کلید اصلی است زیرا آنچه از طریق قدرت تجسم زندگی میشود یک تجربه است و ما را تغییر میدهد. اگر تجربه درونی به شکل فعال و با نیت و به درستی انجام شود، میتواند به لحاظ جسمانی واقعی باشد. این تکنیک با خیالبافی و رؤیاپردازی منفعل یا توهم خودبزرگبینی خیلی فرق دارد. این کار تلاش واقعی از جانب شما را میطلبد
me
بازپس گرفتن چیزی که بهطور بیرونی آن را نزیستهاید و تعدیل زندگیتان بهنحوی که این قابلیتهای بالقوه را متجلی کند، میتواند مفید باشد. اما این کار اغلب غیرعملی یا غیرممکن است. بهعنوان مثال، شما فقط زخمهای کهنه با والد یا همسری که مرده را میتوانید شفا ببخشید یا از طریق تجربه درونی با خدا گفتگو کنید. وقتی ما قابلیتهای بالقوهمان را بهطور درونی تجربه میکنیم، در سطح زندگی نمادین، اغلب تجربه عمیقتر میرود، شدیدتر میشود و باعث رشدِ فردی بیشتر میشود.
me
درخواستهای زندگی نزیسته را بهصورتی در آورید که بتوان بهطور نمادین به آنها پرداخت و در نتیجه بدون نابود کردن چیزی آن را در زندگی معمول بشری ادغام کرد.
me
درخواستهای زندگی نزیسته را بهصورتی در آورید که بتوان بهطور نمادین به آنها پرداخت و در نتیجه بدون نابود کردن چیزی آن را در زندگی معمول بشری ادغام کرد.
me
روحیه میانهای که نه «قدرت تغییر» در خود میبیند و نه «طاقت تطبیق» در این حال جز صبر، شکیبایی و انتظار تسریع در به پایان رسیدن عمر و زندگی رفتاری نخواهد داشت.
me
در نیمه دوم عمر از ما خواسته میشود «حقایق» زندگیمان را بررسی کنیم و حتی بپذیریم که نقطه مخالف آنها نیز حاوی حقیقت است. ترس از اینکه حقایق و ارزشهای دوره جوانیمان دیگر اعتباری نداشته باشند خطاست. آنها هنوز معتبرند، اما نسبی شدهاند و دیگر بهطور عام حقیقت ندارند. اما بیاعتنایی به شکاف و جدایی نهفته در زندگی امروزی ظاهرا ما را به ورطه هولناک بینظمی و نسبیگرایی میاندازد و این نقطه پایان همه چیزهایی است که گرامی داشتهایم.
Mahnaz agha alikhani
همیشه باید بالا و پایین، و گرم و سرد وجود داشته باشد تا فرایند تعادل که همانا انرژی است بتواند به وقوع بپیوندد. هر چیزی که انسانهای آگاه تجربه میکنند بهصورت جفتی از اضداد به سراغ ما میآید. هر کاری که شما میکنید یا میتوانید در زندگیتان تجربه کنید همیشه ضدّ نزیستهای در آگاهی دارد. تحمل این برای ما دشوار است. با این حال حقیقت دارد.
Mahnaz agha alikhani
همه ما هم زندگی زیسته و هم زندگی نزیسته داریم. هدف بسیاری از روان درمانیها وصلهپینه کردن آدمهای زخمی و بازگرداندنشان به صحنه جنگ اضداد است. آنها افراد را راهنمایی میکنند که چطور بهتر با جامعه سازگار شوند: بهتر پول در بیاورند، انظباط بیشتری پیدا کنند، وظیفهشناس شوند و از نظر اقتصادی مولدتر شوند. حتی وقتی این درمانها موفقیتآمیز است و فرد را بار دیگر به مسابقه دیوانهوار برمیگرداند، میتوان دید که چطور به مرور زمان زیر فشار همه اینها خم میشوند و از بین میروند.
Mahnaz agha alikhani
وقتی گیج هستید یا احساس اندوه، تنهایی یا بیقراری میکنید بهترین درمان این نیست که خودتان را در فعالیت بیشتر غرق کنید بلکه فقط باید بنشینید و ساکن بمانید. به تنفستان توجه کنید. آیا تنفستان سطحی و بالای سینه است، یا کامل و آرام است؟
وقتی بهطور جسمی ساکن میمانید متوجه گفتگوی مدام درون ذهنتان میشوید. برای اینکه به نقطه صفر بروید نمیتوانید سر خودتان داد بزنید و بگویید «ساکت» ! بوداییها میگویند چرخ توهّم مدام میچرخد و هر کاری که برای متوقف کردنش بکنید فقط باعث چرخش سریعتر آن میشود. پس توقف کنید و آنقدر چرخش افکار در ذهنتان را تماشا کنید تا انرژیاش ته بکشد و خودش از حرکت بایستد.
Mahnaz agha alikhani
دفترچه یادداشتی بخرید و بنویسید که کی، کجا و چطور احساس میکنید گیر افتادهاید، محدود یا کوچک شدهاید. وقتی از اثر عقدههاتان آگاه میشوید، نباید درباره خودتان قضاوت کنید یا مأیوس شوید. فقط با آگاه شدن بیشتر از این روندهایِ جهان زیرین، زندگی شما شروع به تغییر میکند. هرگاه برنامه قدیمی محدودکننده را رها کنید، توان بالقوه نزیستهتان به طرز کاملتری ظهور خواهد کرد.
Mahnaz agha alikhani
همه ما نقاطی داریم که آنجا از سر عادت، ترس یا تنبلی، خودمان را از تجارب بالقوه مهیج و رضایتبخش جدا کردهایم. یکی از راههای ساده پیدا کردن برخی عقدهتان (که بنا به تعریف، ناآگاه هستند) این است که به هفته پیش فکر کنید و ببینید چه موقعیتهایی ناراحتتان کرد. کجا با کسی درگیر شدید؟ کی و کجا از چیزی اجتناب کردید یا طفره رفتید؟ شاید نتوانستید حرف خودتان را بزنید یا دقدلیتان را سر کسی خالی کردید (عقده قدرت) . اما برای خوشایند دیگران مدام نیازهای خودتان را فدا کردید؟ آیا با لاف زدن یا تحقیر دیگران (عقده حقارت) جبران کردید؟ شاید بحث بر سر پرداخت قبضها بود (عقده پول) . آیا الگوی منزوی و محروم کردن خودتان از حمایت بالقوه دوستان و آشنایان را تکرار میکنید (عقده غریبه) ؟ از چه راههایی نمیتوانید مشارکت کامل در زندگی داشته باشید؟
Mahnaz agha alikhani
لحظهای تأمل کنید و نگاهی به روابط شخصیتان بیندازید. خصوصیاتی که وقتی اولین بار عاشق شدید در وجود عشقتان دیدید و مجذوبش شدید چه بود؟ چه چیزی او را در نظرتان درخشان میساخت؟ خصوصیاتی که ما بیش از همه در شریک زندگی آیندهمان تحسین میکنیم همان قابلیتهای نزیستهایاند که برای رشد کردن در درون خودمان پخته و آماده شدند. وقتی ما برای اولین بار امکان نویی در زندگیمان میبینیم، اول آن را در شخص دیگر میبینیم. بخشی از ما که پنهان بوده قرار است ظاهر شود، اما این جریان بهصورت مستقیم از ضمیر ناخودآگاه به ضمیر آگاه صورت نمیگیرد، بلکه از طریق میانجی و واسطه انجام میشود.
Mahnaz agha alikhani
همه ما هر روز به میدان جنگ میرویم: موقع کار، موقع انجام دادن کارهای خانه، رسیدگی به بچهها و دشواریهای بیپایانی که زندگیمان را با موانع مواجه میکند. عصبیت یعنی قبول دو ایده مخالف بهطور همزمان که معمولاً یکی از آنها آگاه و دیگری ناآگاه است
Mahnaz agha alikhani
حجم
۴۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۴۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
قیمت:
۸۴,۰۰۰
۵۰,۴۰۰۴۰%
تومان