بریدههایی از کتاب روح پراگ
۳٫۷
(۵۵)
مثل بسیاری از کسانی که از این جنگ جان سالم بهدر بردند زمانی طول کشید تا درست متوجه شوم که غالبآ این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد میکنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت میکنند.
mahboob
هر جامعهای که بنایش بر بیصداقتی است و هر جرم و جنایتی را تحمل میکند با این بهانه که این بخشی از رفتار عادی انسانی است، رفتاری منحصر به مشتی از نخبگان، و گروه دیگری را هرقدر اندک و کوچک محروم میکند از غرور و شرفش و حتی حق زندگیاش، خودش را دستی دستی محکوم به انحطاط اخلاقی و نهایتآ فروپاشی محض میکند.
mahboob
در آن زمانی که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا میگذارد، در آن زمانی که جرم و جنایت مجاز شمرده میشود، در آن زمانی که عده معدودی که فراتر از قانون هستند میکوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقآ آسیب میبیند. رژیمهای جنایتکار بهخوبی از این امر آگاهند و آن را میشناسند و سعی میکنند با ایجاد وحشت شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند، شرف و اخلاقی که بی آن هیچ جامعهای، حتی جامعهای تحت حکومتِ چنین رژیمی نمیتواند بپاید. اما بر همگان معلوم شده است که ترور و وحشت وقتی که مردمان انگیزهای برای رفتار اخلاقی دارند نمیتواند به جایی برسد یا چیزی به چنگ آورد.
mahboob
آنچه در نهایت بدان پی بردم، و کوشیدم در نوشتههایم بیانش کنم، این بود که چیزهای خارقالعادهای که ما در این قرن در مقام فرد و در مقام گروه تجربه کرده بودیم میتوانند سخت ما را به گمراهی بکشانند. ما تحت تأثیر میل به نتیجهگیری از تجربههای تلخمان به راه ارتکاب اشتباهات مرگبار کشانده میشدیم، که به جای آنکه ما را به آن آزادی و عدالتی که آرزومندش بودیم، رهنمون شوند، درست در جهت معکوس به حرکت در میآوردند. تجربه موفقیتهای افراطی به خودی خود انسان را بهسوی خردمندی راهبر نمیشود. خردمندی فقط زمانی بهدست میآید که بتوانیم از تجربههایمان فاصله بگیریم و با فاصله به داوری آن بپردازیم.
محمد
عده قلیلی متوجه میشوند که تجربه عمیق شادی، زمانی که تجربه عمیق محرومیت وجود ندارد، بهدست نمیآید و محال است.
محمد
در آن زمانی که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا میگذارد، در آن زمانی که جرم و جنایت مجاز شمرده میشود، در آن زمانی که عده معدودی که فراتر از قانون هستند میکوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقآ آسیب میبیند. رژیمهای جنایتکار بهخوبی از این امر آگاهند و آن را میشناسند و سعی میکنند با ایجاد وحشت شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند، شرف و اخلاقی که بی آن هیچ جامعهای، حتی جامعهای تحت حکومتِ چنین رژیمی نمیتواند بپاید. اما بر همگان معلوم شده است که ترور و وحشت وقتی که مردمان انگیزهای برای رفتار اخلاقی دارند نمیتواند به جایی برسد یا چیزی به چنگ آورد.
Raheleh Rezaei
زمانی طول کشید تا درست متوجه شوم که غالبآ این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد میکنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت میکنند.
محمد
نوشتن چه قدرت رهاییبخشی به آدم میدهد. نوشتن به آدم این قدرت را میدهد که وارد زمانهایی شوی که در زندگی واقعی دور از دسترس هستند، حتی ورود به ممنوعترین مکانها. فراتر از این، نوشتن این قدرت را به آدم میدهد که هر کسی را به مهمانی خود دعوت کنی.
Raheleh Rezaei
این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد میکنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت میکنند.
کاربر ۱۱۴۵۹۱۶
وقتی که زندگی میکنی با مرگی که احاطهات کرده است، باید، آگاهانه یا ناخودآگاه، به یک عزم جزم برسی.
AS4438
در هر چند ثانیه کتاب تازهای منتشر میشود. کتابهایی که اکثرشان بخشی از همان صدای گنگ مداومی هستند که نمیگذارند ما خوب بشنویم. حتی کتاب هم دارد بدل به ابزاری برای فراموشی میشود.
Zara Black
نوشتن به آدم این قدرت را میدهد که وارد زمانهایی شوی که در زندگی واقعی دور از دسترس هستند، حتی ورود به ممنوعترین مکانها. فراتر از این، نوشتن این قدرت را به آدم میدهد که هر کسی را به مهمانی خود دعوت کنی.
محسن
هر نظام توتالیتری هم حذف شخصیت را جزو اهدافش میکند (مگر به استثنای شخصیت رهبر، چه در یک شخص متجلی شده باشد چه در یک گروه) و هم ارزش بخشیدن به بیشخصیتی را، یعنی ارزش بخشیدن به آدمهایی را که، فارغ از اینکه چقدر کوشا، ساعی، یا تنبل هستند، عامدانه و عالمانه نطفه هر نوع فردیت و ابتکاری را در خودشان میکشند. نظامی که در نگاه نخست به نظر نظامی پویا میآمد، تبدیل به یک نظام کند، سنگین، و دست و پا چُلفتی میشود.
seza68
آنهایی که نماینده قدرت بیروح هستند البته که نمیتوانند انگیزه آدمهایی را درک کنند که به نظر به طرزی غیرقابل فهم از صف خارج شدهاند و صف را شکستهاند. آنها گمان میبرند که این آدمها همان اهدافی را دارند که آنها در سر میپرورانند، و اعمال این آدمها را چنین برای خودشان معنا میکنند که گویی از یک شیطان نامرئی پند گرفتهاند، که گویی دجّالی تشنه قدرت در گوششان نجوا میکند. اما یک چیز هست که آنها بهدرستی درک میکنند، این شورشیان تکافتاده وحدت و آرامش سرزمین وحشتزده را بر هم میزنند. پس قدرتمندان با همه قدرتشان و با استفاده از همه ابزارهایی که در اختیار دارند میکوشند این شورشیان را پس برانند به همان جایی که به نظر آنان بدان تعلق دارند: هاویهای که بر آن وحشت حُکم میراند.
Nahal
واژه «پارادوکس» بر روح این شهر هم قابل اطلاق است. پراگ پر از پارادوکسهاست. دور تا دورش را کلیساها گرفتهاند، با این همه عده قلیلی دراین شهر هستند که میتوان آنها را مسیحیهای واقعی یا معتقد دانست؛ پراگ فخر میفروشد که یکی از قدیمیترین دانشگاههای اروپای مرکزی را دارد، و جمعیتی که از قرنها پیش باسواد بودهاند، اما در دنیا کمتر جایی را میتوان یافت که در آن دانش اینهمه بیارج و قرب باشد
Amin Asadi
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان