بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روح پراگ | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب روح پراگ

بریده‌هایی از کتاب روح پراگ

نویسنده:ایوان کلیما
انتشارات:نشر نی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۶ رأی
۳٫۷
(۵۶)
و در آن از شادی‌های عمیق‌تر خبری نیست و بنابراین سعی می‌کنند این فقدان را با استفاده از مواد مخدر یا توسل به عرفان و رازورزی جبران کنند. عده قلیلی متوجه می‌شوند که تجربه عمیق شادی، زمانی که تجربه عمیق محرومیت وجود ندارد، به‌دست نمی‌آید و محال است.
کاربر ۷۵۷۲۹۰۵
این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد می‌کنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت می‌کنند.
کاربر ۷۵۷۲۹۰۵
تجربه‌های نیرومند و افراطی وقتی که درست در خط فارق میان مرگ و زندگی ایستاده‌ایم، یا وقتی‌که، به‌عکس، رحمت نجات ناگهانی را تجربه می‌کنیم، معمولاً وجود ما را آشکارتر و روشن‌تر از هر چیز دیگر در زندگی شکل می‌بخشد.
Pariya Ahmadi
من آنقدر زنده ماندم که پایان جنگ را ببینم. برای من، نیروهای خیر، که عمدتآ در ارتش سرخ تجسم پیدا کردند، سرانجام پیروز شدند و، مثل بسیاری از کسانی که از این جنگ جان سالم به‌در بردند زمانی طول کشید تا درست متوجه شوم که غالبآ این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد می‌کنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت می‌کنند.
Pariya Ahmadi
وقتی که زندگی می‌کنی با مرگی که احاطه‌ات کرده است، باید، آگاهانه یا ناخودآگاه، به یک عزم جزم برسی. این شناخت یا آگاهی که ممکن است همین فردا تو را بکشند عطشی برای هر چه پرشورتر زیستن در آدم به‌وجود می‌آورد؛ این شناخت یا آگاهی که شخصی که هم‌اکنون با او صحبت می‌کنی ممکن است همین فردا کشته شود، آدمی که بسیار دوستش داری، باعث می‌شود که همیشه از دوست شدن با آدم‌ها هراس داشته باشی. آدم در این شرایط در درون خودش نوعی دیوار درست می‌کند تا بتواند پشت آن هر آنچه را که شکننده است پنهان کند: عمیق‌ترین احساساتش، عمیق‌ترین روابطش با دیگران، خصوصآ با آن کسانی که بیش از همه به آدم نزدیکند. این تنها راه برای تحمل کردن جدایی‌های مکرر، ناگزیر، و ازپادرآورنده است.
Pariya Ahmadi
«چون می‌آفرینم، پس با مرگ می‌ستیزم»
FarimahOmidi
به نظرم می‌رسد که شاید آدم‌ها اگر سیر و اشباع شوند دیگر گرفتار آن ولع و شهوت مصرف نشوند و در برابر آن ایمنی پیدا کنند و توانایی مقاومت در برابر دیکتاتوری مُد و وسوسه و اغوای شکل‌ها و رنگ‌های درخشانِ تازه خوشگل را پیدا کنند، و بار دیگر به دنبال کیفیات بروند و به این ترتیب سفری به‌سوی اعتدال و حتّی زندگی محقّرانه را آغاز کنند.
Raheleh Rezaei
در پایان همه کوشش‌ها، بنا به تعبیر هایدگر، یا به خدا می‌رسی یا به خلأ.
محمد
خردمندی فقط زمانی به‌دست می‌آید که بتوانیم از تجربه‌هایمان فاصله بگیریم و با فاصله به داوری آن بپردازیم.
TheHasti
«ملت‌ها این گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آن‌ها می‌دزدند، کتاب‌هایشان را تباه می‌کنند، دانش‌شان را تباه می‌کنند، و تاریخشان را نیز. و بعد کسی دیگر می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آن‌ها می‌دهد، و تاریخ دیگری را جعل می‌کند»
FarimahOmidi
در پایان همه کوشش‌ها، بنا به تعبیر هایدگر، یا به خدا می‌رسی یا به خلأ.
محمد
زمانی که افراطی‌ترین کارهای جویس یا بِکت ابتکار را به حد نهایت غیرقابل فهم بودن رساندند، دیگر جست‌وجوی ادبی به حد نهایی‌اش رسید. ماورای آن فقط گسلی بود دهان گشوده. همین اتفاق برای فیلسوفان هم افتاد. فیلسوفان هم در پژوهش‌هایشان و در زبانی که به‌کار می‌گرفتند، از مسائلی که هنوز هم جذاب باشند، یا هنوز هم برای هر کسی جز خود آن فیلسوف قابل فهم باشند فاصله گرفتند. آیا هیچ آدم عادی هست که علاقه‌مند به فلسفه باشد و بتواند تأملات هوسرل یا کارناپ را دریابد؟
محمد
در ۱۸۹۸، نویسنده مکزیکی، ویکتوریانو سالادو آلوارس درباره تمدن و فرهنگ اروپایی این توصیف هوشمندانه و دوربینانه را به‌دست داد که «در اروپا، امتیازات شهری و راحتی شخصی، انواع گوناگونی از سرگرمی‌های ارزان‌قیمت، برخورد و تضاد در عالم نظر، تعداد بی‌شمار کتاب‌ها، راه‌های آهن، خطوط تلگراف، بی‌میلی نسبت به هر چیزی که پیش‌تر امتحان شده است و آرزوی امتحان کردن هر چیز کاملا تازه، با خودش نوعی دلزدگی، تباهی، روان‌پریشی، و اشکال بی‌شماری از هیستری و انواع بسیاری از حماقت، از جمله حماقت ادبی و موسیقایی به همراه آورده است.»
محمد
اندیشه پیشرفت و بهبود بی‌انتها فرضش بر این است که فرصت‌های ما و منابع ما، محدود نیستند و اهدافمان را هم نباید محدود کنیم. این فرض به هر دو حوزه مادی و روحی ربط پیدا می‌کند. درست است که ما اکنون اذعان می‌کنیم که این فرض در حوزه مادی غلط بوده است، اما همچنان باور داریم که ما از لحاظ روحی و فکری می‌توانیم، بی‌هیچ مانعی تا هر جایی که دلمان بخواهد بالا و بالاتر برویم. اما آیا واقعاً چنین است؟
محمد
تکرار دائمی این ادعا که تاریخ رو به هدفی خاص و سکولار پیش می‌رود (رو به یک نظم اجتماعی والاتر، رو به وفور بیش‌تر، رو به سامانبخشی بهتر به امور انسانی) و نتیجه‌گرفتن که مردم حق یا حتی وظیفه دارند از هر وسیله ممکن برای رسیدن به این هدف استفاده کنند، نشانش را بر قالب ذهن آدمیان برجای گذاشته است. تا به امروز هم باز اعتقادی مبهم اما عملا غیرقابل سست‌کردن در اذهان عمومی وجود دارد که تاریخ حقیقتآ به سمت هدفی والاتر و سکولار پیش می‌رود.
محمد
تحمل آن‌هایی که آماده شده‌اند آزادی را محدود بکنند یا حتی حق زندگی کسان دیگر را بگیرند حتی اگر توجیهش شریف‌ترین اهداف باشد، روا و جایز نیست.
FarimahOmidi
خردمندی فقط زمانی به‌دست می‌آید که بتوانیم از تجربه‌هایمان فاصله بگیریم و با فاصله به داوری آن بپردازیم.
FarimahOmidi
تجربه‌های نیرومند و افراطی وقتی که درست در خط فارق میان مرگ و زندگی ایستاده‌ایم، یا وقتی‌که، به‌عکس، رحمت نجات ناگهانی را تجربه می‌کنیم، معمولاً وجود ما را آشکارتر و روشن‌تر از هر چیز دیگر در زندگی شکل می‌بخشد.
FarimahOmidi
هر نسلی دلش می‌خواهد فکر کند که تجربه‌اش منحصر به فرد و دستاوردها و مصیبت‌هایش دوران‌ساز و بی‌سابقه هستند و همین کافی است تا مانع از آن شود که ابعاد و اهمیت واقعی آنچه را که هر نسل به‌دست آورده است و آنچه را که از دست داده است مشخص کرد.
Juror #8
قوانین نورنبرگ، محاکمه‌های مسکو، آشویتس و وورکوتا چشم نسل ما را بر بی‌پناهی استیصال‌آمیز افرادی گشود که در کشوری با رژیم جنایتکار و تبهکار استبدادی و توتالیتری زندگی می‌کنند.
Juror #8

حجم

۱۹۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۱۹۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان