بریدههایی از کتاب دومین نشان مردی
۴٫۱
(۵۷)
داد میزند: «من اجازه ندادهم هیچی توی زندگی من رو شکست بده. حتی یه سال شب و روز بیدار موندم و پایاننامه رو تموم کردم. این مراسم که چیزی نیست؛ کسی نمیآد، نیاد. اجازه نمیدم چیزی توی زندگی من رو شکست بده ... همة دلمهها، همة کیکا، همة شیرینیا، همة اون دیگ غذا رو خودم تنهایی میخورم. اونقدر میخورم تا بترکم و همه مجبور بشن برای عزاداریم بیان ... برو بهشون بگو ... خسرو، بیا فیلم بگیر. اسمش هم بذار ’چگونه مردی از تنهایی ترکید‘.»
Yasi
طوبی میگفت خیلی ناراحته از دستت. چه کار کردهٔ؟»
ـ کاری نکردهم!
ـ خب، باید یه کاری میکردی. عذرخواهی کردی؟
ـ بابت چی؟
ـ چه میدونم! گاهی وقتا به خاطر هیچی هم که شده باید عذرخواهی کنی.
Yasi
گشنه باشم، نمیتونم خوب فکر کنم.
ـ پس معلومه همیشه گشنهای!
Yasi
به بابا میگویم: «یه چیزی مد شده به اسم جشن طلاق. حالا فهمیدم از کجا آب میخوره. احتمالاً اونا هم میخواستن سالگرد غافلگیرانه بگیرن، اونجوری شده!»
Yasi
صدایش لرزان و قیافهاش نگران است. با آرامش به او نگاه میکنم که یعنی «فقط کافیه خودت باشی!» اما، وقتی یادم میافتد قرار است برای فرار از استرس دفاع برای داورها جوک بگوید، قیافهای میگیرم که یعنی «فقط کافیه خودت نباشی!»
Yasi
با آرامش به او نگاه میکنم که یعنی «فقط کافیه خودت باشی!»
Yasi
با لحنی نهچندان دوستانه میگوید: «ولی انتظار ما بیشتر بود.» الان وقتش است که بگویم: «هر چقدر پول دادید همونقدر آش میخورید. تازه، پول هم ندادید!» اما محض احترام چیزی نمیگویم و فقط از چشمغرة مادر خانم فرهمند به پدر خانم فرهمند احساس رضایت میکنم.
Yasi
دخترم، غصه نخور! نمره که مهم نیست. مهم ارزش ذاتی هر انسانه که با هیچ نمرهای قابل محاسبه نیست.
Yasi
بابا وارد سالن میشود و کنار من مینشیند. مامان هم کنار او مینشیند. بابا دم گوشم میگوید: «پیشت نشستهم به این معنی نیست که ازت ناراحت نیستم!»
ـ بابا، این چه حرفیه؟
ـ این حرفیه که مامانت الان بهم گفت.
Yasi
... کاش باهام صادق بودی!
Yasi
خوشحالم توی مسیر عاشقی یه حرکت رو به جلو زدی. اما توی مسیر فرزندی همون حرکت رو به جلو رو از عقب به من زدی
Yasi
دیشب بابا کلی آب یخ خورد. حتی یخ خالی میجوید. میگفت اینجوری صدایش میگیرد و باعث میشود داورها، به احترام اینکه صدایش درنمیآید، زیاد از او سؤال نکنند. حتی چند قرص هم برداشته تا وسط دفاع بخورد و از تکنیک جلب ترحم استفاده کند. حالا که داریم میرویم دانشگاه کمی صدایش خشدار شده و برخلاف انتظارش، نهتنها صدایش نیفتاده، بلکه مثل دوبلورها شده و آدم دوست دارد بیشتر صدایش را بشنود.
Yasi
تلفن خسرو زنگ میخورد. خسرو نمیخواهد جواب بدهد. بابا میگوید: «چرا جواب نمیدی؟»
ـ یه نفره که بهم پیله کرده. دوست ندارم جوابش رو بدم.
بابا میگوید: «خب، اینکه راهش نیست! الان جواب ندی، باز بهت زنگ میزنه. بذار من جواب بدم؛ بگم گوشی رو واگذار کردهٔ تا دیگه به این شماره زنگ نزنه.» خسرو میپذیرد.
بابا گوشی خسرو را جواب میدهد و میگوید: «بفرمایید.» طرف، که از صدایش معلوم است خانم شهابی است، میگوید: «ببخشید، با خسرو کار داشتم.» بابا میگوید: «بله، ایشون کنار من نشستهان؛ گوشی خدمتتون ... خسرو جان، با شما کار دارن.» و گوشی را به خسرو میدهد. بعد به من لبخند میزند و میگوید: «دکتر جون بریم. دلم برای حرف زدن با گوشی تنگ شده بود!»
Yasi
منتظر همهتون هستم. لطفاً از آوردن کادو خودداری نفرمایید
Yasi
بابابزرگ لبخندی به مامان میزند. لبخند بانمکی هم روی لب مامان نقش بسته است؛ اما، همین که بابا به او نگاه میکند، سعی میکند لبخندش را مخفی کند. بابا دم گوش من میگوید: «ای توی روحت خسرو ... ببین من رو از چه چیزایی محروم کردی!»
Yasi
الان وقتش است که بابابزرگ، مثل فیلمهای خارجی، روی زانویش بایستد و از مادر آقای عطاری خواستگاری کند. بعد، موقع بلند شدن، کمرش را بگیرد و بگوید: «کمرم نمیگیره بلند شم!» بعد با هم برای ماه عسل بروند آزمایش قند و کلسترول و فشار خون و ... بدهند.
Yasi
آقای عطاری میگوید: «مگه مجبور بودی همچین کاری بکنی؟ این چه کاری بود آخه!» بابا با قاطعیت میگوید: «اولاً، تو این چیزا رو درک نمیکنی. دوماً، قبول دارم خریّت بود.»
Yasi
ـ خوبه. ممنون که به فکر منی. تو بهترین دامادم هستی.
ـ شما هم بهترین پدرزن من هستید.
کم مانده، به خاطر شوخی بابا، بابابزرگ برنامة حمایت مالی را لغو کند. اما بابا بیست بار میگوید: «ببخشید ... شوخی کردم.»
Yasi
دیشب براش میوه پوست کندم؛ نخورد.
ـ خب، شاید میل نداشته!
ـ آدم اگه عاشقت باشه، اگه دوستت داشته باشه، حتی وقتی میل نداره، میخوره.
Yasi
بابا که برمیگردد، همگی جوری رفتار میکنیم که انگار نه انگار. بابا خیلی زودتر از آنچه فکر میکردیم برگشته است.
ـ عطاری نبود. رفتم سوپری؛ اما اون هم نداشت.
همه میپرسیم: «چی رو نداشت؟»
ـ نخودسیاه.
Yasi
حجم
۱۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۳۲,۰۰۰۵۰%
تومان