بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی بدن نه می گوید | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب وقتی بدن نه می گوید اثر گابور ماته

بریده‌هایی از کتاب وقتی بدن نه می گوید

نویسنده:گابور ماته
انتشارات:پندار تابان
امتیاز:
۳.۲از ۲۶ رأی
۳٫۲
(۲۶)
در زندگی، نه گفتن به چیزهایی که عملاً بیشتر آزاردهنده بوده تا منفعت‌رسان، تا چه اندازه برایت آسان بود؟ - راستش من نه نمی‌گویم. من سعی می‌کنم همیشه به افراد کمک کنم. - حتی اگر برایت دردناک باشد؟ - بله. حتی اگر بهترین زمان برایم نباشد یا مجبور باشم کارهای دیگری را انجام دهم که برایم مهم‌تر هستند. من دوست دارم به دیگران کمک کنم. - اگر این کار را نکنی چه اتفاقی می‌افتد؟ - احساس بدی پیدا می‌کنم، احساس گناه.
Fatima
من نمی‌توانستم به‌اندازهٔ تمام اشک‌های دیگران گریه کنم، من باید از خودم مراقبت می‌کردم. این مهم است که آدم بفهمد مجبور است از خودش مراقبت کند، چون تا وقتی از خودتان مراقبت نکنید، نمی‌توانید از دیگران هم مراقبت کنید».
Fatima
گزارش یک تحقیق پانزده ساله در دانشگاه راچستر بر افرادی که لنفوم یا لوسمی داشتند، نشان می‌دهد که این بدخیمی‌ها در شرایط فقدان عاطفی یا جدایی عاطفی اتفاق می‌افتند که این نیز به نوبهٔ خود، احساس اضطراب، ناراحتی، خشم و درماندگی را به همراه دارد.(۱۶)
Fatima
کابوس‌ها به عمیق‌ترین اضطراب‌ها برمی‌گردند. یک کودک، نگران وجود هیولا زیر تختش است. شما لامپ را روشن می‌کنید و به او نشان می‌دهید که هیچ هیولایی آنجا نیست و دفعهٔ بعدی، او باز نگران وجود آن هیولا می‌شود. او واقعاً از چه‌چیزی می‌ترسد؟ او نگران این است که مورد حمایت نباشد؛ اینکه به‌اندازهٔ کافی ارتباط با والدینش نداشته باشد. شاید او یک چیزی مانند هیولا در والدینش می‌بیند. شاید والدْ عصبانی است و بچه واقعاً از این حالت او می‌ترسد. بچه تمام این ترس‌ها را دارد و به همین‌خاطر در ذهنش تصویری از یک هیولا می‌سازد.
Fatima
افراد مبتلا به سرطان و بیماری‌های مشابه، در نه گفتن و ابراز خشم مشکل دارند. آن‌ها یا خشمشان را سرکوب می‌کنند و یا در بهترین حالت، با طعنه آن را به زبان می‌آورند و به طور مستقیم این کار را نمی‌کنند. همهٔ این‌ها، ریشه در نیاز اولیه به ایجاد رابطه با والد و کار کردن روی این رابطه دارد.
Fatima
- من شرایط را این‌طوری درک می‌کنم. اینچنین هم می‌بینم که افراد مبتلا به سرطان و بیماری‌های مشابه، در نه گفتن و ابراز خشم مشکل دارند. آن‌ها یا خشمشان را سرکوب می‌کنند و یا در بهترین حالت، با طعنه آن را به زبان می‌آورند و به طور مستقیم این کار را نمی‌کنند. همهٔ این‌ها، ریشه در نیاز اولیه به ایجاد رابطه با والد و کار کردن روی این رابطه دارد.
Fatima
من فکر می‌کنم رشد عقلانی زود هنگام او، برای بچه‌های باهوش و حساسی اتفاق می‌افتد که محیط عاطفیشان طوری نیست که بتوانند به آن تکیه کنند. پس به جای آن، منطق خیلی قدرتمند را به‌عنوان یک تکیه‌گاه در خود پرورش می‌دهند. ازاین‌رو، بلوغ فکری و توانایی در ارتباط با بزرگسالان را دارند. خیلی‌ها به من می‌گویند که در کودکی چقدر پخته بودم. من همیشه فکر می‌کردم همین‌طور است؛ چون در آن حالت، انسان می‌تواند خیلی بالغ به نظر برسد. اما بعد، وقتی که خودم را به لحاظ عاطفی بررسی می‌کردم، می‌دیدم که خیلی نابالغ بوده‌ام. من الان ۵۸ ساله هستم و هنوز دارم سعی می‌کنم بزرگ شوم.
Fatima
تفکر پزشکی معمولاً استرس را نتیجهٔ رویدادهایی شدیداً آشفته‌کننده و درعین‌حال مجزا می‌بیند؛ رویدادهایی مثل بیکاری ناگهانی، خاتمه دادن به ازدواج و مرگ یک عزیز. این رویدادهای اساسی برای خیلی‌ها منابع نیرومندی از استرس به شمار می‌روند،
Fatima
«بسیاری از دانشجویانی که در حیطهٔ این بیماری درس می‌خوانند، این تفکر بالینی را مطرح کرده‌اند که استرس عاطفی تا حدی در پیدایش ام‌اس نقش داشته است».(۳) درگیری عاطفی زیاد با والدین، فقدان استقلال روانشناختی و نیاز شدید به عشق و محبت و ناتوانی در احساس یا ابراز خشم چیزهایی است که افراد مشاهده‌گر در پزشکی، عوامل احتمالیِ ابتلای طبیعی به این بیماری می‌دانند.
Fatima
من محافظ مادرم شدم؛ یعنی مثلاً با پنهان کردن دردهایم، از او محافظت می‌کردم. چیزی که در ابتدا به‌صورت مقابلهٔ دفاعی خودکار در نوزاد شروع شد، خیلی زود به یک الگوی شخصیتی ثابت تبدیل شد که حالا در سن ۵۱ سالگی، هنوز هم طبق آن حتی جزئی‌ترین مشکلات جسمی‌ام را از مادرم پنهان می‌کنم.
Fatima

حجم

۴۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۴۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان