بریدههایی از کتاب وقتی بدن نه می گوید
۳٫۴
(۳۲)
آنها در کودکیشان در معرض استرس حاد و مزمن قرار داشتند و توانایی درگیر شدن در رفتار ضروری «جنگ یا گریز» در آنها ضعیف بود. مشکل اصلیْ استرس بیرونی -مثل رویدادهای زندگی مطرح شده در این مطالعات- نبود، بلکه درماندگی شرطیشدهٔ محیطی بود که هیچیک از پاسخهای طبیعی جنگ یا گریز در آن ممکن نبود. در نتیجه، استرس درونی سرکوب گشته و بههمین دلیل نیز، نامحسوس میشود. درنهایت، برآورده نکردن نیازهای خود یا التزام به برآوردن نیازهای دیگران، دیگر بهصورت استرسآور تجربه نمیشود و این امر طبیعی به نظر میرسد و بدین ترتیب، فرد خلع سلاح میشود.
شیرزاد
گاهی با خودم فکر میکنم که اگر در بچگی مری -زمانی که مورد بدرفتاری قرار گرفته بود، ترسیده بود و احساس میکرد مسئول خواهران کوچکش است- کسی بود که پای حرفهایش بنشیند، او را ببیند و درک کند، شاید زندگیاش تغییر میکرد. شاید اگر کسی همیشه و بهشکل قابل اعتمادی آنجا حضور میداشت، او ارزش گذاشتن به خویشتن، ابراز احساسات و پذیرفتن خشمش را -در زمانی که دیگران وارد مرزهای فیزیکی و عاطفیاش میشدند -یاد میگرفت.
الی
مشخصهٔ بسیاری از افراد مبتلا به بیماریهای روماتیسمیْ خویشتنداری افراطی است، نوعی خودداری عمیقاً ریشهدار در درخواست کمک از دیگران. این افراد معمولاً در سکوت، ناراحتی دردناکشان را تحمل میکنند یا حتی صدایشان را درنمیآورند تا شنیده شوند یا در برابر درمان تسکین دهندهٔ علائم مقاومت میکنند.
Fatima
«مؤلفههای انکار و سرکوبی خشم و سایر عواطف منفی، ظاهر بیرونی فرد خوب یا بد، پنهان کردن واکنشهایی که ممکن است دیگران را ناراحت کند و اجتناب از تعارض. ریسک سرطان روده بزرگ با توجه به این مدل، چیزی جدا از عوامل خطر مربوط به رژیم غذایی، مصرف نوشیدنی و تاریخچهٔ خانوادگی بود که پیشتر دربارهیشان صحبت کردهایم.»(۵)
Fatima
وقتی میخواهیم اعتماد به نفس یا جرأتورزی زنانه را تحسین کنیم، با تأکید میگوییم که فلان زن دل و جرأت دارد. نویسندهٔ روزنامهٔ کانادایی در تمجید مارگارت تاچر، نخست وزیر سابق بریتانیا، زنی با ارادهٔ آهنین -یا سرسخت، بسته به نقطه نظر افراد- اینگونه نوشت که «تستوسترون او ۱۰ برابر بیشتر از مردان بود». در ضمن، ویرانگری و پرخاشگری تند مردانه را معمولاً به تستوسترون نسبت میدهند. درواقع، میزان بالای هورمون، بیشتر معلول است تا علت.
Fatima
در زندگی، نه گفتن به چیزهایی که عملاً بیشتر آزاردهنده بوده تا منفعترسان، تا چه اندازه برایت آسان بود؟
- راستش من نه نمیگویم. من سعی میکنم همیشه به افراد کمک کنم.
- حتی اگر برایت دردناک باشد؟
- بله. حتی اگر بهترین زمان برایم نباشد یا مجبور باشم کارهای دیگری را انجام دهم که برایم مهمتر هستند. من دوست دارم به دیگران کمک کنم.
- اگر این کار را نکنی چه اتفاقی میافتد؟
- احساس بدی پیدا میکنم، احساس گناه.
Fatima
من نمیتوانستم بهاندازهٔ تمام اشکهای دیگران گریه کنم، من باید از خودم مراقبت میکردم. این مهم است که آدم بفهمد مجبور است از خودش مراقبت کند، چون تا وقتی از خودتان مراقبت نکنید، نمیتوانید از دیگران هم مراقبت کنید».
Fatima
گزارش یک تحقیق پانزده ساله در دانشگاه راچستر بر افرادی که لنفوم یا لوسمی داشتند، نشان میدهد که این بدخیمیها در شرایط فقدان عاطفی یا جدایی عاطفی اتفاق میافتند که این نیز به نوبهٔ خود، احساس اضطراب، ناراحتی، خشم و درماندگی را به همراه دارد.(۱۶)
Fatima
کابوسها به عمیقترین اضطرابها برمیگردند. یک کودک، نگران وجود هیولا زیر تختش است. شما لامپ را روشن میکنید و به او نشان میدهید که هیچ هیولایی آنجا نیست و دفعهٔ بعدی، او باز نگران وجود آن هیولا میشود. او واقعاً از چهچیزی میترسد؟ او نگران این است که مورد حمایت نباشد؛ اینکه بهاندازهٔ کافی ارتباط با والدینش نداشته باشد. شاید او یک چیزی مانند هیولا در والدینش میبیند. شاید والدْ عصبانی است و بچه واقعاً از این حالت او میترسد. بچه تمام این ترسها را دارد و به همینخاطر در ذهنش تصویری از یک هیولا میسازد.
Fatima
- من شرایط را اینطوری درک میکنم. اینچنین هم میبینم که افراد مبتلا به سرطان و بیماریهای مشابه، در نه گفتن و ابراز خشم مشکل دارند. آنها یا خشمشان را سرکوب میکنند و یا در بهترین حالت، با طعنه آن را به زبان میآورند و به طور مستقیم این کار را نمیکنند. همهٔ اینها، ریشه در نیاز اولیه به ایجاد رابطه با والد و کار کردن روی این رابطه دارد.
Fatima
من فکر میکنم رشد عقلانی زود هنگام او، برای بچههای باهوش و حساسی اتفاق میافتد که محیط عاطفیشان طوری نیست که بتوانند به آن تکیه کنند. پس به جای آن، منطق خیلی قدرتمند را بهعنوان یک تکیهگاه در خود پرورش میدهند. ازاینرو، بلوغ فکری و توانایی در ارتباط با بزرگسالان را دارند. خیلیها به من میگویند که در کودکی چقدر پخته بودم. من همیشه فکر میکردم همینطور است؛ چون در آن حالت، انسان میتواند خیلی بالغ به نظر برسد. اما بعد، وقتی که خودم را به لحاظ عاطفی بررسی میکردم، میدیدم که خیلی نابالغ بودهام. من الان ۵۸ ساله هستم و هنوز دارم سعی میکنم بزرگ شوم.
Fatima
تفکر پزشکی معمولاً استرس را نتیجهٔ رویدادهایی شدیداً آشفتهکننده و درعینحال مجزا میبیند؛ رویدادهایی مثل بیکاری ناگهانی، خاتمه دادن به ازدواج و مرگ یک عزیز. این رویدادهای اساسی برای خیلیها منابع نیرومندی از استرس به شمار میروند،
Fatima
۸۵ درصد از این بیمارانِ مبتلا بهاماس، در پی رویدادهای پراسترس اخیر زندگیشان، ظهور نشانههایی را تجربه کردهاند که در پی بررسی آن نشانهها مبتلا به اماس تشخیص داده شدند. طبیعت این عوامل استرسزا بهشکل چشمگیری متغیر بود؛ از مرگ یا بیماری عزیزانِ فرد گرفته تا تهدید ناگهانی فقدان معیشت یا شاید یک رویداد خانوادگی که منجر به تغییری دائمی در زندگی فرد شده و انعطاف و سازگاریِ فراتر از حد توان فرد را میطلبیده است. تعارضات زناشویی طولانی یکی از عوامل منشأ استرس بود و مسئولیت زیاد در کار، عامل دیگر. نویسندگان این تحقیق میگویند: «مشخصهٔ شایع تشخیص تدریجی ناتوانی در کنارآمدن با موقعیتهای دشواری است که احساس بیکفایتی یا شکست را به فرد القا میکنند.»(۵)
Fatima
«بسیاری از دانشجویانی که در حیطهٔ این بیماری درس میخوانند، این تفکر بالینی را مطرح کردهاند که استرس عاطفی تا حدی در پیدایش اماس نقش داشته است».(۳) درگیری عاطفی زیاد با والدین، فقدان استقلال روانشناختی و نیاز شدید به عشق و محبت و ناتوانی در احساس یا ابراز خشم چیزهایی است که افراد مشاهدهگر در پزشکی، عوامل احتمالیِ ابتلای طبیعی به این بیماری میدانند.
Fatima
من محافظ مادرم شدم؛ یعنی مثلاً با پنهان کردن دردهایم، از او محافظت میکردم. چیزی که در ابتدا بهصورت مقابلهٔ دفاعی خودکار در نوزاد شروع شد، خیلی زود به یک الگوی شخصیتی ثابت تبدیل شد که حالا در سن ۵۱ سالگی، هنوز هم طبق آن حتی جزئیترین مشکلات جسمیام را از مادرم پنهان میکنم.
Fatima
اما اگر که موضوع بحث، عواطف و ظهور اماس یا سرطان پستان و آرتروز باشد، اثبات وجود این رابطه سخت میشود. بیمار علاوهبر ابتلا به این بیماری، از بابت شخصیتی که دارد هم احساس شرمساری میکند.
Fatima
بسیاری از پزشکان، طی قرون گذشته، به این درک رسیدهاند که عواطف، عمیقاً در ایجاد بیماری یا بازگشت سلامتی نقش دارند. این افراد کار تحقیقی انجام میدادند، کتاب مینوشتند و ایدئولوژی پزشکی موجود را به چالش میکشیدند، اما همواره نظرات، اکتشافات و بینش آنان در یکجور مثلث برمودای پزشکی محو میشد. درک رابطه ذهن- بدن که نسل پیشینِ پزشکان و دانشمندان به آن دست پیدا کرده بود، بدون هیچ رد پایی ناپدید شد؛ گویی هرگز وجود نداشته است.
Fatima
اینکه متخصصی رابطهٔ بین بدن و ذهن را نادیده بگیرد، موضوع شگفتآوری نبود. دوگانگی -دوپاره کردن چیزی که در اصلْ یکی است- تمام باورهای ما را نسبت به سلامت و بیماری تغییر میدهد. تلاش ما بر این است که بدن را جدا از ذهن بفهمیم. ما میخواهیم بشر را -سالم یا ناسالم- جوری توصیف کنیم که گویی کارکردش جدا از محیطی است که در آن رشد میکند، زندگی میکند، کار میکند، بازی میکند، عاشق میشود و میمیرد.
Fatima
زخمهای عاطفی معمولاً قابل دیدن هستند، اما زخمها از هرنوع که باشند، نسبت به بافتی که جای آنها را میگیرد کمتر قوی و منعطف هستند: آنها مکانهای نهفته دردها و آشفتگیهای آینده باقی میمانند، مگر اینکه آنها را تشخیص دهیم و به سمتشان برویم.
وصال/🍃
چیزی که استرس را برای هریک از ما تعریف میکند، فقط گرایشات فردی و حتی تاریخچهٔ فردی است.
الی
حجم
۴۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
حجم
۴۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰۵۰%
تومان