بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دست‌های آلوده | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دست‌های آلوده

بریده‌هایی از کتاب دست‌های آلوده

نویسنده:ژان پل سارتر
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۲از ۲۵۶ رأی
۴٫۲
(۲۵۶)
آدمکش‌ها آدم‌هايی هستند که قوه‌ی تخيل ندارند؛ زياد برايشان فرق نمی‌کند که کسی را از زندگی محروم کنند. چون هيچ تصوری، هيچ تخيلی درباره‌ی زندگی ندارند. من آدم‌هايی را که از مرگ ديگران می‌ترسند ترجيح می‌دهم؛ چون همين دليل آن است که اين جور آدم‌ها بلدند زندگی کنند.
❤ محمد حسین ❤
من دست‌هايم آلوده است. تا آرنج. من دست‌هايم را توی کثافت و خون فرو کرده‌ام. و تازه بعدش چه؟ خيال می‌کنی با کمال معصوميت و دور از هر گناهی می‌شود حکومت کرد؟
❤ محمد حسین ❤
سياست يک نوع علم است؛ آدم می‌تواند نشان بدهد که حق دارد و ديگران اشتباه می‌کنند.
❤ محمد حسین ❤
شايد ما دلايل زيادی برای دوستی با هم نداشته باشيم، ولی وقتی صحبت از منافع ملی است ديگر احساسات را بايد کنار گذاشت. (يک لحظه) و مواردی پيش می‌آيد که همه‌ی ما منافع ملی را به يک نظر نمی‌بينيم
❤ محمد حسین ❤
کارسکی: هفته‌ی گذشته پدرتان را ملاقات کردم. هنوز هم علاقه داريد که بدانيد حالش چطور است؟ هوگو: نه. کارسکی: حسابی ممکن است باعث مرگش بشويد. هوگو: ولی دست کم اين مسلم هست که باعث زندگی من او بوده به اين طريق از پس هم در می‌رويم.
❤ محمد حسین ❤
بازی اعتماد در آوردن فقط وقتی کارگر می‌افتد که آدم با مردها طرف باشد.
❤ محمد حسین ❤
هر آدمی را از کارش قضاوت می‌کنند و مواظب باشيد که شما دوتا را طبق عملتان قضاوت نکنم. برای اينکه اين آخری‌ها جور عجيبی جلوی خودتان را ول کرده‌ايد.
❤ محمد حسین ❤
يک دنيا فاصله ميان ماست. او تفننی آمده به حزب. و اگه وارد حزب شده واسه‌ی اين بوده که اين‌کاررو پسنديده. و خواسته کار پسنديده‌ای کرده باشه. اما ما چاره‌ای جز اين نداشتيم.
❤ محمد حسین ❤
اولگا: (آرام)ـ خيلی حرف می‌زنی، هوگو، هميشه خيلی. برای اينکه وجودت را حس کنی احتياج به حرف زدن داری.
❤ محمد حسین ❤
هوگو: آه؟ (پس از يک لحظه ـ نگاهی به اتاق می‌کند) خيلی خالی است. اولگا: چه چيز خالی است؟ هوگو: (اشاره‌ای به اطراف می‌کند)ـ اتاق! مثل اين که مبل‌ها را توی بيابان گذاشته باشند. آن وقت‌ها من دست‌هايم را که دراز می‌کردم می‌توانستم دو تا ديوار مقابل را با هم لمس کنم. بيا جلو. (اولگا نزديک نمی‌شود) راست است. خارج از زندان آدم در حريم محفوظی زندگی می‌کند. چقدر فضای زيادی! راستی خنده‌دار است که آدم آزاد باشد. سرگيجه می‌آورد. من بايد دوباره عادت کنم که موقع حرف زدن از مخاطبم دور باشم.
❤ محمد حسین ❤
بهترين کار آن نيست که بيش از هر کاری آدم را به زحمت بيندازد؛ آن است که بيش از هر کاری آدم در آن موفق بشود.
هومن
من به وظايف و مسؤوليت‌ها احترام می‌گذارم اما به خودم هم احترام می‌گذارم. و دستورهای احمقانه‌ای را که فقط برای مسخره کردن من داده شده گردن نمی‌گذارم.
لیلا فراهانی
وقتی اتفاق در کار باشد جمله‌ها را بايد با «اگر» شروع کرد.
Andrey
بهترين کار آن نيست که بيش از هر کاری آدم را به زحمت بيندازد؛ آن است که بيش از هر کاری آدم در آن موفق بشود.
Andrey
ژسيکا: يک مرد تنها چيز خوبی است. هوده‌رر: اين‌قدر خوب که فورا آدم را اين هوس برمی‌دارد که برود و باهاش همدم بشود. و آن‌وقت يک مرتبه تنهايی تمام می‌شود؛ اصلاً دنيا را بدجوری ساخته‌ايد.
Andrey
هوگو: برای اينکه زنم مرا جدی بگيرد. راستی تو مرا جدی می‌گيری؟ ژسيکا- من؟ به تو احترام خواهم گذاشت، پنهانت خواهم کرد، غذايت خواهم داد، در پناهگاهت خواهم ماند و وقتی همسايه‌ها رفتند و لومان دادند با وجود ژاندارم‌ها خودم را به گردنت خواهم انداخت و تو را در آغوش خواهم گرفت و فرياد خواهم زد: دوستت دارم...
هلن🌿
آدم وقتی بخوابد وقت برايش خيلی زود می‌گذرد.
هلن🌿
اولگا: گرسنه‌ای؟ هوگو: دلت می‌خواهد گرسنه باشم. هان؟ اولگا: برای چه؟ هوگو: چون غذا دادن کار آسانی است. فاصله‌ی آدم را حفظ می‌کند. و تازه آدمی که غذا می‌خورد قيافه‌ی آرام و صلح‌جو دارد. (پس از لحظه‌ای) متشکرم. نه گرسنه‌ام نه تشنه.
sahar
اگر قبلاً درباره‌ی کاری که می‌کنی فکر نکرده باشی، بعدا در بقيه‌ی عمرت وقت نمی‌کنی درباره‌اش فکر کنی.
Anahita Jafarzadeh
از خشونت که کاری برنمی‌آيد. بايد اوضاع را با نظری واقع‌بين نگاه کرد.
علی

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰
۳۰%
تومان