بریدههایی از کتاب اضطراب وضعیت
۳٫۲
(۳۴)
آنها که در جامعه به مقام و منصبی میرسند معمولاً برچسب «آدمحسابی» میخورند و نقطهٔ مقابلشان «آدم بیسروپا» قرار دارد؛ البته هر دو آنها اوصاف مزخرفی هستند، چراکه همهٔ ما بهضرورت هستی افرادی با هویتهایی متفاوت و ادعاهایی قیاسپذیر (در مورد وجود خود) هستیم. با این همه، چنین کلماتی وسیلهای مناسب برای رساندن معنی رفتارهای متمایزی است که در مورد گروههای مختلف اِعمال میشود. آنها که از جاه و مقام بیبهرهاند بهراحتی قابلتشخیص هستند: با آنها رفتاری بیادبانه میشود، بخ دشواریهای زندگیشان بیاعتنا میشود، و هویتشان نادیده گرفته میشود.
1984
شاید بتوانیم عشق را در وهلهٔ اول در اشکال خانوادگی، جسمی، و دنیوی به نوعی احترام تعریف کنیم. حساسیتی که یک شخص به وجود دیگری دارد.
ابراز عشق نشانهای است تا خویش را مرکز توجه بدانیم: اینکه بودنمان به چشم بیاید، ناممان ثبت شود، به نظراتمان گوش فراداده شود، شکستهایمان بهدیدهٔ اغماض نگریسته شود، و به خواستههایمان ترتیب اثر داده شود. در پی چنین توجهی است که شکوفا میشویم. تفاوتهایی بین علاقهٔ عاشقانه و علاقهای که از داشتن جایگاه عاید میشود وجود دارد؛ آخری فاقد جنبهٔ جسمی است، به ازدواج منجر نمیشود، و ابرازکنندگانش انگیزههای ثانویه دارند.
1984
اضطراب وضعیت STATUS ANXIETY: اضطرابی چنان ویرانگر که قادر است ابعاد گسترده زندگیهایمان را به ویرانی بکشاند و دلهرهٔ ناکامی از عدم تطابق خویشتن با ایدهآلهایی که جامعه برای موفقیت تعیین کرده است را در ما برانگیزد و درنتیجه، حس تهیبودن از احترام و شایستگی را در وجودمان پدید آورد. دلهرهای حاکی از دونپایگی کنونی یا سقوط به جایگاهی فرومایهتر.
1984
«همین اکنون میتوانید تصمیم بگیرید تا به مدرسه بازگردید، استاد رقص یا آوازهخوان شوید، کنترل دارایی خود را بهدست بگیرید، خلبان هلیکوپتر شوید، و... اگر حقیقتاً تصمیم بگیرید، تقریباً میتوانید همه کار بکنید. اگر از رابطهای که هماکنون در آن قرار دارید خوشتان نمیآید همین حالا تصمیم بگیرید آن را عوض کنید. اگر شغل کنونیتان را دوست ندارید... خُب، عوضش کنید.»
hedgehog
شوربختانه، جوامع غربی برای احترام و عزت آدم بستر مناسبی برای دوریگزیدن از خودنمایی یا قبول مسائلی چون سن یا چاقی نیستند چه رسد به آنکه مأمنی برای قبول فقر و گمنامی باشند. فضایی که در آنها حاکم است انسان را مجبور میکند تا خودش را وقف فعالیتها و متعلقاتی کند که حتی در فکر اسلاف و نیاکانش نیز نمیگنجید. بنابر معادلهٔ جیمز با افزایش خودنماییهایمان این جوامع به انسان عزتنفسی کافی ارزانی میدارند که ایمننگهداشتن آنها تقریباً محال است.
hedgehog
«رهاکردن تظاهر و خودنمایی بهاندازهٔ ارضای آن آرامشبخش است. وقتی نیستی و تهیبودن در زمینهای مشخص با صمیمیت پذیرفته شود نوری عجیب بر قلب آدمی خواهد تابید. خوشا روزی که دست از جوان یا لاغرتربودن برداریم. آن روز است که با خود خواهیم گفت: ”خدا را شکر آن خیالات از سرم پرید.“ هر آنچه به ”خودِ“ آدمی اضافه شود جز بار اضافه نیست. چه غرور باشد یا هر چیز دیگری.»
hedgehog
معادلهٔ جیمز نشان میدهد چگونه هرچه میزان انتظارات و توقعات ما بیشتر شود خطر ابتلای ما به حقارت افزایش مییابد. آنچه امری عادی تلقی میکنیم در تعیین شانسهای شادکامی ما اساسی است.
hedgehog
بدون تلاش شکستی وجود نخواهد داشت، بدون شکست تحقیری وجود نخواهد داشت. پس خودباوری و عزتنفس ما در این جهان به آنچه ما به بودن یا انجامدادنش پشت میکنیم بستگی دارد و بهوسیلهٔ نسبتِ واقعیتهایمان به تواناییهای فرضیمان تعیین میشود.
hedgehog
فقط در صورتی به خفت و خواری میافتیم که غرور و عزتنفس خود را در پای آرزو یا دستاوردی مشخص بریزیم و بعد از دنبالکردنش بازبمانیم.
hedgehog
وقتی نابرابری قانون کلی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها بهچشم نمیآید. اما آن زمان که همه چیز کمابیش با هم برابر باشد، کوچکترین تفاوتها جلب توجه میکند...
hedgehog
ملت امریکا ملتی بسیار برخوردار بودند، اما این فراوانی نمیتوانست جلو عطش را آنها برای بیشترداشتن بگیرد؛ بهخصوص زمانی که میدیدند دیگری چیزی را دارد که آنها از داشتنش محروم هستند.
hedgehog
توماس جفرسون در سرگذشت خود که به رشتهٔ تحریر درآورد اذعان میکند که نیروی خود را صرف ایجاد «نظامی نخبهسالار مبتنی بر فضیلت و استعداد» کرده است تا جای فرهنگ کهنهٔ امتیازات طبقاتی و حکمفرمایی بیخردان و ابلهان را بگیرد.
hedgehog
فقیر در خانه و بیرون آن با بیاعتنایی مواجه میشود و آن زمان که در میان جمع است درست به همان اندازه که در کلبهٔ فقیرانهاش تنها نشسته است گمنام است
سایه_روشن
نادیدهگرفتهشدن بر شدت ارزیابیهای منفی از تواناییمان میافزاید، در حالی که یک لبخند و یک تمجید کوچک نتیجهای عکس آن میدهد. بهنظر میرسد که ما برای تحمل خویش مرهون عواطف دیگران هستیم.
سایه_روشن
بدترین مجازاتی که تاکنون ابداع شده است، و حتی بدتر از شکنجهای که فقط در بُعد مادی ممکن متصور میشد، طردشدن در جامعه و نادیدهگرفتهشدن توسط اعضای آن است
سایه_روشن
ابراز عشق نشانهای است تا خویش را مرکز توجه بدانیم: اینکه بودنمان به چشم بیاید، ناممان ثبت شود، به نظراتمان گوش فراداده شود، شکستهایمان بهدیدهٔ اغماض نگریسته شود، و به خواستههایمان ترتیب اثر داده شود. در پی چنین توجهی است که شکوفا میشویم
سایه_روشن
فقیر در خانه و بیرون آن با بیاعتنایی مواجه میشود و آن زمان که در میان جمع است درست به همان اندازه که در کلبهٔ فقیرانهاش تنها نشسته است گمنام است
سایه_روشن
«بنگر، چه بسیارند آن چیزها که من نمیخواهم.»
لیلی
«هرچیز که باعث شود زنها کمتر کار کنند حتماً سودمند است.»
hedgehog
«من» یا خودانگارهٔ ما را میتوان بهصورت یک بادکنک سوراخ در نظر گرفت که برای معلق ماندن در هوا مدام به هلیوم محبت بیرونی نیاز دارد و تا ابد به ریزترین سر سوزنهای بیتوجهی حساس است. ممکن است در ابتدا باور این مسئله که توجههای دیگران باعث سرخوشی ما و بیتوجهیشان باعث سرافکندگیمان میشود سخت و بیمعنی بهنظر برسد. ممکن است بهعلت آنکه همکارمان با بیحواسی با ما خوش و بش کرده یا تماسهایمان بیپاسخ مانده است خُلقمان تنگ شود و آنگاه که کسی نام ما را بهخاطر دارد یا سبدی از میوه برایمان میفرستد مستعد آنیم تا زندگی را ارزشمند بدانیم.
hedgehog
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان