بریدههایی از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود
۴٫۳
(۹۲)
یه نکتۀ مثبتِ فراموشی اینه که چیزایی که آزارت میدن رو فراموش میکنی.
Shaghayegh
ریاضیات از این جهت باعث خوشبختی پسرک است چون او از چیزی که تقریباً باعث ترس همۀ آدمهای دیگر میشود نمیترسد؛ بیکرانگی. نوآ عاشق فضاست چون هیچوقت تمام نمیشود. هیچوقت نمیمیرد. تنها چیزی در زندگی که هیچوقت او را ترک نخواهدکرد.
ghazal moradi
هروقت فراموشم کردی این شانس رو داری که دوباره من رو بشناسی! از این کار خوشت میآد چون من واقعاً برای آشنایی آدم باحالی هستم!»
Evergreen
«هیچوقت تو زندگی از خودم نپرسیدم چطوری عاشقش شدم نوآ-نوآ. فقط شدم.»
haniyh
خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست.»
friend moon :)
هرچیزی که من شدم به خاطر اونه. بیگبنگ من بود.
رها
وقتی ذهنی میمیره خیلی طول میکشه تا بدن اینو بفهمه.
سان
«حتی آسمون هم اونقدر که من دوستت دارم بزرگ نیس.»
آوا
«وقتی آدمی رو فراموش میکنی یادت میره که اون رو یادت رفته؟»
کاربر ۵۲۰۳۶۴۰
نوآ میگوید: «معلم مجبورمون کرد یه داستان دربارۀ اینکه وقتی بزرگ شدیم میخوایم چیکاره بشیم، بنویسیم.»
«خوب تو چی نوشتی؟»
«نوشتم که در درجۀ اول میخوام تمرکز کنم که کوچیک بمونم.»
کاربر ۵۲۰۳۶۴۰
میگفتی هیچ اشکالی نداره اگر آدم یهکم بترسه، چون اینکه خودتو خیسکنی خرسها رو فراری میده.»
red rose
کائنات بزرگتر از آن است که با آن بجنگی، اما برای همراهیکردن یک عمر زندگی را در اختیار داری.
AS4438
همۀ آدمبزرگا پر از حسرت خداحافظیهایی هستن که آرزو میکنن کاش میتونستن برگردن و بهتر اداش کنن.
AS4438
«فقط زمانی شکستخورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری.»
AS4438
«همیشه هم مجبوریم انشا بنویسیم! یهبار معلم ازمون خواست دربارۀ اینکه معنی زندگی چیه انشا بنویسیم.»
«تو چی نوشتی؟»
«همراهی.»
بابابزرگ چشمهایش را میبندد.
«بهترین جوابی که تا حالا شنیدم.»
«معلممون گفت باید جواب طولانیتری بنویسم.»
«خوب تو چکار کردی؟»
«نوشتم: همراهی و بستنی.»
بابابزرگ لحظهای فکر میکند و بعد میپرسد: «چه نوع بستنیای؟»
نوآ لبخند میزند. درکشدن خیلی شیرین است.
friend moon :)
"تد، ما به این دلیل که از بیگانهها میترسیم به فضا نمیریم. این کار رو میکنیم چون از تنهایی میترسیم. تنها بودن تو کائنات به این بزرگی خیلی ترسناکه."
friend moon :)
«فقط زمانی شکستخورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری.»
friend moon :)
«نوآ-نوآ یه قولی به من بده، آخرین قول. وقتیکه خداحافظیت کامل شد، برو و پشت سرت رو هم نگاه نکن. زندگیتو بکن. خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست.»
هارو چان~
گاهی مثل اینه که وقتی هنوز روز هستش، توی مبل خوابت ببره و بعد یکدفعه وقتی بیدار بشی که تاریک شده. یکذره طول میکشه تا یادم بیاد کجام، چند لحظهای توی فضا هستم، برای برگشتن به خونه باید پلک بزنم و چشمامو بمالم و بذارم تا ذهنم چند تا قدم بزرگ برداره تا یادم بیاد کیام و کجام. و این مسیره که هر صبح دورتر و دورتر میشه؛ راهِ فضا تا خونه. من دارم روی یه دریاچۀ آرومِ بزرگ قایقرونی میکنم
ژنرالیسم
نوآ میگوید: «معلم مجبورمون کرد یه داستان دربارۀ اینکه وقتی بزرگ شدیم میخوایم چیکاره بشیم، بنویسیم.»
«خوب تو چی نوشتی؟»
«نوشتم که در درجۀ اول میخوام تمرکز کنم که کوچیک بمونم.»
ژنرالیسم
حجم
۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان