بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر به انتهای شب | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب سفر به انتهای شب اثر لویی‌فردینان سلین

بریده‌هایی از کتاب سفر به انتهای شب

انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۷۲ رأی
۳٫۶
(۷۲)
نمی‌توانست احساسش را بیان کند، دردی بود بالاتر از حد معلوماتش.
Shivayi
ندیدن خودش دلیل خوبی برای دوست داشتن آدم‌هاست
کاربر ۱۲۶۸۶۷۱
انگار که سالیان سال زندگی در پیش بود. می‌خواستند حواس‌شان پرت شود، به نظر برسد که حالا حالاها زندگی خواهند کرد. هوس‌های آدمی تمامی ندارد.
libertazi
وقتی فکرش را بکنی نومیدکننده است که چطور آدم‌ها هم مثل خانه‌ها بین هم دیوار کشیده‌اند.
Fa Ne
هرگز فورآ بدبختی کسی را باور نکنید. بپرسید که می‌تواند بخوابد یا نه؟... اگر جواب مثبت باشد، همه چیز روبراه است. همین کافی است.
بادصبا
وقتی زیاده از حد یک جا ماندی، اشیاء و آدم‌ها تکه پاره می‌شوند و فقط به خاطر تو می‌گندند و بوی بد می‌دهند.
بادصبا
در بیست سالگی دیگر چیزی نداشتم جز گذشته‌ای.
pejman
«بحران خاطرات گرد هم آمده»
pejman
ما توی افکار پوچی دست و پا می‌زدیم، ابتدال ستیزه‌جویانه و ناعاقلانه‌ای ما را احاطه کرده بود، ما را که موش‌هایی بودیم دودگرفته در کشتی شعله‌وری، و می‌خواستیم دیوانه‌وار بیرون برویم. اما نه نقشه مشترکی داشتیم و نه اعتمادی به یکدیگر.
pejman
وقتی که ضعیف باشی، تنها چیزی که به تو قدرت می‌دهد، این است که آدم‌هایی را که بیشتر از همه ازشان وحشت داری، از کوچکترین ارزش‌هایی هم که هنوز دلت می‌خواهد که به‌شان ببندی، عاری کنی.
pejman

حجم

۵۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۵۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۴۸,۳۰۰
۳۰%
تومان