بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عصرهای کریسکان: خاطرات امیر سعیدزاده | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عصرهای کریسکان: خاطرات امیر سعیدزاده

بریده‌هایی از کتاب عصرهای کریسکان: خاطرات امیر سعیدزاده

۴٫۷
(۲۵۶)
دو نفر از نیروهای کومله با خواهران خودشان روابط جنسی برقرار کرده و فساد و بی‌شرفی را در کومله گسترش داده و به امری ‌سازمانی تبدیل کرده‌اند‌. وقتی مردم دیندار کردستان این هتاکی‌ها‌ و بی‌بندوباری‌ها‌ را می‌بنند، گند کومله درمی‌آید و بی‌آبرویی‌شان‌ زبانزد خاص و عام شده و مردم حساب کار دستشان‌ می‌آید و ریزش شدید نیروهای کومله را به دنبال دارد. معتقدند «انسان نسل حیوان است و روابطش می‌تواند حیوانی باشد»
فاطمه
با این آموزش‌ها‌ در زمان بمباران شیمیایی صورت بچه‌ها‌ را شستم و رویشان نایلون کشیدم و به جاهای بلند رفتیم. مواد شیمیایی به جاهای بلند سرایت نمی‌کرد.
مرتضی ش.
ـ این کار فقط از عهده بچه‌ها‌ی بوکان برمی‌آد. اگه اونا نتونن این محموله رو بالا ببرن، دیگه هیچکی نمیتونه. مگه هلی‌کوپتر بیارین.
مرتضی ش.
خمپاره‌ای‌ روی پل شکسته خورده و اسبی را کشته بود. کره‌اش همچنان زیر شکم مادرش دراز کشیده و در حال خوردن شیر از پستان مادرش بود. دیدن این صحنه منقلبم می‌کند و به گریه می‌افتم.
مرتضی ش.
حقوق‌ها‌ از دو هزار و هفتصد تومان شروع شده و تا هفت هزار و پانصد تومان متغیر است. درشت‌ترین اسکناس‌ها‌ پنجاه و صد تومانی هستند که جای زیادی می‌گیرند.
مرتضی ش.
نمی‌دانند کُرد هستم و فحش‌ها‌ی آبداری به زبان کردی نثارم می‌کنند.
مرتضی ش.

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
۴۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۸
۹
صفحه بعد