بریده‌هایی از کتاب غلبه بر اهمال کاری

تمام اهداف خود را با عبارت‌های مثبت بنویسید: به‌عنوان مثال، اگر می‌خواهید در عرض یک سال کتابی نگارش کنید، بنویسید «تا پایان سال یک کتاب نوشته‌ام.» وقتی اهداف‌تان را این‌گونه بنویسید، ناخودآگاه‌تان این‌گونه تصور خواهد کرد که آن کار، انجام شده است.

اگر نوزادان هنگام یادگیری راه رفتن، هر بار که زمین می‌خورند تسلیم شوند، انسان‌های کل دنیا هم‌چنان در مرحله خزیدن بودند!

واژه اهمال‌کاری از دو کلمه لاتین گرفته شده است: "Pro" به معنی «برای» و "Cras" به معنی «فردا». ترجمه تحت‌اللفظی این کلمات «موکول کردن کاری به فردا» است.

مجله بیزینس اینسایدر اعلام کرده است که در هفته دوم فوریه که ماه دوم میلادی است، ۸۰ درصد از تصمیم‌هایی که در ابتدای سال گرفته می‌شوند کنار گذاشته می‌شوند.

با اتمام دبیرستان یا دانشگاه، یادگیری متوقف نمی‌شود. در زندگی باید به دنبال بهبود مستمر باشید

. این بدان معنی است که شما باید هر روز برای انجام سریع و موفقیت‌آمیز یک کار جدید آماده باشید.

آیا او فاقد پشتکار، تمرکز، عمل‌گرایی یا انضباط شخصی بود؟ بله، او فاقد تمام این موارد بود که وقتی با هم ترکیب می‌شوند، به اهمال‌کاری منجر می‌شوند. این یک مورد کلاسیک از اهمال‌کاری است که به‌عنوان قاتل رؤیاها شناخته می‌شود.

نداشتن خودآگاهی: هنگامی‌که به دلیل نگرانی از اشتباه کردن، از ترک ناحیه آرامش خود ترس زیادی داشته باشیم، هرگز به توانایی بالقوه خود نخواهیم رسید. در نتیجه خارج نشدن از ناحیه آرامش، بسیاری از علائق و خواسته‌های ما از دید دنیا پنهان می‌ماند. اگر سعی خود را نکنید هرگز نخواهید فهمید که قادر به انجام چه کاری هستید. بنابراین کم‌کم متقاعد می‌شوید که ناتوان هستید و در ادامه، هرگز برنامه‌های خود را دنبال نمی‌کنید. سپس در یک عمر رکود گرفتار می‌شوید. علاوه بر این، ما درک نمی‌کنیم که رکود به سقوط ما تبدیل شده است، چون نمی‌دانیم که دیگر فرد پیگیری نیستیم. ما با این اعتقاد به زندگی خود ادامه می‌دهیم که هیچ کار دیگری نمی‌توانیم انجام دهیم تا سخت‌تر از آن‌چه قبلاً تلاش کرده‌ایم، کار کنیم.

تعیین اهداف اشتباه: اگر می‌خواهید به آرزوهای خود برسید، اهداف ضروری هستند. بااین‌حال وقتی اهداف خیلی سخت یا خیلی انتزاعی تعیین می‌کنید در حال آماده کردن خودتان برای شکست هستید

فقط زمانی می‌توانید ثبات قدم را بسنجید که شخصی کاری را شروع کند و چالش‌هایی پیش بیاید

عمل کردن - دست‌ها و پاها: برای غلبه بر اهمال‌کاری باید عمل کردن را در اولویت قرار دهید و در مورد چیزهایی که می‌خواهید به دست آورید برنامه‌ریزی داشته باشید. این بدان معنی است که شما باید هر روز برای انجام سریع و موفقیت‌آمیز یک کار جدید آماده باشید.

همان‌طور که سر به ستون فقرات متصل است، تمرکز نیز به انضباط شخصی وصل است. تمرکز به شما نظم و انضباطی را می‌دهد که برای پیگیر بودن به آن نیاز دارید.

من هر مؤلفه اهمال‌کاری را به یک قسمت از بدن تشبیه می‌کنم تا بتوانید اهمیت آن‌ها را کاملاً درک کنید: تمرکز - سر: توانایی شما برای دنبال کردن و به نتیجه رساندن کاری، توانایی تمرکزتان را نشان می‌دهد. این تمرکز است که سر شما را در مسیر درست و نگاه‌تان را به سمت هدف نگه می‌دارد. تمرکز مانند سکانی است که افکار شما را هدایت می‌کند و به اقدامات‌تان جهت می‌دهد تا تصورات‌تان را به واقعیت تبدیل کنید. پیگیری کردن بیشتر از تلاش کردن مفید است. پیگیری کردن به معنی هدایت کردن تلاش‌تان در جهت رسیدن به یک هدف واحد است. با تمرکز، تلاش‌های شما هرگز به هدر نخواهند رفت.

اگر بیل گیتس و وارن بافت می‌توانند با استفاده از همان ۲۴ ساعت شبانه‌روزی که همه ما در اختیار داریم، به دو نفر از ثروتمندترین افراد روی کره زمین تبدیل شوند، بدان معنی نیست که آن‌ها موجوداتی فرازمینی هستند بلکه به این معنی است که ما وقت خود را تلف می‌کنیم.

به جای زندگی بر طبق معیارهای دیگران، مطابق با استانداردهای خودتان زندگی کنید. سعی کنید در معاشرت با افرادی که با شما ارتباط دارند رسم و رسوم خاص خود را داشته باشید. هرچند روابط با دیگران برای شما اهمیت دارد اما رسم و رسوم خاص شما نیز به همان اندازه یا حتی بیشتر مهم هستند.

به یاد داشته باشید که بیشتر مردم عاشق این هستند که در معاشرت‌ها از بدبختی‌های خود بگویند و در برخی موارد وقتی شما نخواهید وارد این بحث‌ها شوید دوستان‌تان شما را به خودبرتربینی متهم خواهند کرد.

هرچه بیشتر به خود یادآوری کنید که چرا باید کارهایی مانند بیدار شدن در ساعت چهار صبح، بیرون نرفتن در جمعه شب‌ها و سخت‌گیری در هزینه کردن را انجام دهید، بیشتر احتمال دارد اهداف خود را دنبال کنید.

دلیل کنار گذاشتن یک تصمیم به خاطر کمبود استعداد و توانایی در انجام آن نیست بلکه مشکل شما این است که حاضر نیستید برای تحقق اهداف خود سختی لازم را بکشید.

کمال‌گرایی او ناشی از ناامنی عمیق و ترس از نداشتن مهارت کافی بود و باعث می‌شد که اقدامی انجام ندهد.

مسیر حرکت شما همانند جاده‌ای است که با تعداد زیادی از تابلوهایی که شما را به استراحتگاه دعوت می‌کنند و همچنین با علائم انحرافی پر زرق‌وبرق و تعداد زیادی از علائم جذاب دیگر پوشیده شده است.