بریده‌هایی از کتاب غلبه بر اهمال کاری

به افرادی مانند بیل گیتس، استیو جابز و اپرا وینفری نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم که حتماً آن‌ها ژن خاصی دارند که باعث موفقیت‌شان می‌شود. اما حالا آموخته‌ام که یکی از مؤلفه‌های موفقیت، حذف کردن اهمال‌کاری از زندگی است.

اگر به فکر انجام هر کاری در خارج از ناحیه آرامش خود باشیم منتقد درونی‌مان به سرعت به ما اطلاع می‌دهد که خودمان را با تلاش کردن اذیت نکنیم، زیرا شکست در انتظارمان است.

شروع کردن مهم‌ترین مرحله غلبه بر اهمال‌کاری است.

در پایان، یک راه دیگر برای تازه نگه داشتن کارها در ذهن و ایجاد انگیزه این است که انگیزه‌های خود را هر چند روز یک بار بنویسید و سعی کنید هر بار از عبارات و کلمات مختلف استفاده کنید.

اگر می‌خواهید شانس موفقیت خود را افزایش دهید، با استفاده از نشانه‌ها، خود را به‌طور مداوم در معرض انگیزه‌های‌تان قرار دهید.

هر چندوقت یک‌بار آن‌ها را مرور کنید تا به خود یادآوری نمایید که چرا باید به اهداف خود برسید.

واقعیت این است که چیزی به نام زمان مناسب برای اقدام وجود ندارد.

هرچند ارضای فوری نیاز در لحظه فعلی به ما احساس خوبی می‌دهد، اما نتیجه نهایی آن ناراحتی است.

به‌تدریج که توانایی شما به‌واسطه مهارت جدیدتان افزایش می‌یابد و احساس بهتری نسبت به خود پیدا می‌کنید، احساس وابستگی عاطفی کمتری به دیگران خواهید داشت.

موفقیت یک رویداد اتفاقی نیست که فقط چند فرد خوش‌شانس به صورت تصادفی به آن رسیده باشند، بلکه تصمیمی است که افراد می‌گیرند و سپس آن‌چه نیاز است را انجام می‌دهند تا مطمئن شوند رؤیاهای‌شان به واقعیت تبدیل خواهد شد.

در کنار انتخاب هدف، استراتژی انجام آن را نیز باید مشخص کنند.

اگر می‌خواهید کارآمدی و بازدهی بیشتری داشته باشید مغزتان باید با تمام توان و پتانسیل خودش کار کند.

خارج نشدن از ناحیه آرامش، بسیاری از علائق و خواسته‌های ما از دید دنیا پنهان می‌ماند.

شما در لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرید تلاش نکنید، شکست می‌خورید.

اگر سعی خود را نکنید هرگز نخواهید فهمید که قادر به انجام چه کاری هستید.

ذهنیت شما نوع نگاه‌تان به یک موقعیت را تعیین می‌کند. ذهنیت درست تمام چیزی است که برای یافتن انگیزه و اراده لازم برای پیگیری کردن یک هدف مورد نیاز است.

ضطراب بر روی بهره‌وری تأثیر منفی دارد. وقتی غرق در ناامنی و ترس هستید تمرکز غیرممکن می‌شود و وقتی نمی‌توانید تمرکز کنید کیفیت کار و عملکرد شما آسیب می‌بیند.

پیگیر بودن به شما می‌آموزد که در سطح عمیق‌تری با ظرفیت‌ها، خواسته‌ها، نیازها و ترس‌های خود ارتباط برقرار کنید تا در موقعیت بهتری قرار گیرید و به جای این‌که برده ترس خود باشید، کنترل زندگی خود را به دست بگیرید.

شما در لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرید تلاش نکنید، شکست می‌خورید.

بدن ما برای حرکت به قدرت اراده نیاز دارد، درحالی‌که نظم و انضباط همان تمرکزی است که اراده ما را به سمت هدف‌های‌مان هدایت می‌کند. وقتی اراده و انضباط وجود نداشته باشند ما در حالت بی‌تحرکی باقی می‌مانیم و نمی‌توانیم هدف‌های‌مان را پیگیری کنیم.