بریده‌هایی از کتاب قدرت انضباط شخصی

هنگامی‌که خود را آموزش دهید تا به جای تمرکز بر اینکه در گذشته چه چیزهایی می‌توانست روی دهد، بر رویدادهای کنونی تمرکز کنید، می‌توانید بسیار سازنده‌تر عمل کنید.

فقط یک تفاوت بین افراد موفق و ناموفق وجود دارد و آن عادت‌هایی است که هر کدام از آن‌ها هر روز دنبال می‌کنند. افراد بسیار موفق، هر روز عادت‌های یکسانی را تکرار می‌کنند. آن‌ها یک روال مشخص دارند و به آن پایبند هستند و هر کاری که می‌کنند باعث پیشرفت‌شان از نظر ذهنی، جسمی و معنوی می‌شود.

شما تا زمانی که کاری را امتحان نکنید، هرگز نخواهید فهمید که آن کار درست است یا خیر. تنها راهی که می‌توانید از طریق آن به انضباط برسید عمل مداوم است.

سطح تمرکز شما، بر میزان نظم و انضباط شخصی‌تان تأثیر می‌گذارد.

نظم و انضباط عبارت است از گذر از یک ناراحتی موقتی که برای به دست آوردن منافع طولانی مدت ضروری است.

وقتی خودمان را به چالش نکشیم، نمی‌توانیم به توانایی واقعی‌مان پی ببریم.

بیشتر افراد به این موضوع آگاهی ندارند که کلید تغییر پایدار، تغییر هویت آن‌هاست.

اما قانون ۴۰ درصد بیان می‌کند که وقتی ذهن به بدن می‌گوید که خسته شده است، ما فقط به ۴۰ درصد از توانایی خود رسیده‌ایم. در این مرحله، این بر عهده شماست که باور کنید هنوز ۶۰ درصد دیگر از توان‌تان باقی مانده است یا خیر. برای عبور از آستانه ۴۰ درصد باید درد ذهنی و جسمی که در آن لحظه تحمل می‌کنید را بپذیرید. اکثر افراد هرگز به توانایی بالقوه خود نمی‌رسند چرا که به محض احساس خستگی آماده تسلیم شدن هستند. با به کار بردن قانون ۴۰ درصد متوجه می‌شوید که از توانایی نامحدودی برخوردار هستید

«تکنیک تنفس جعبه‌ای». هنگامی‌که یک تکاور نیروی دریایی احساس استرس یا فشار بیش از حد می‌کند، بر روی تنفس خود تمرکز می‌کند تا دوباره کنترل خود را به دست آورد. آن‌ها هر چهار ثانیه یک بار تنفس می‌کنند. آن‌ها هوا را فرو می‌برند، نفس خود را نگه می‌دارند و سپس آن را بیرون می‌دهند. این روند تا زمانی که ضربان قلب به حالت عادی برگردد تکرار می‌شود.

همه مهارت‌ها تحت یک اصل عمل می‌کنند: «هرچه بیشتر تمرین کنید، در آن مهارت بهتر خواهید شد.»

هر چه تمرکز خود را بر روی چیزهایی قرار دهید که آن‌ها را نمی‌خواهید، همان‌ها وارد زندگی‌تان خواهند شد.

همه کسانی که در المپیک شرکت می‌کنند می‌خواهند برنده شوند و هرکسی که به مصاحبه شغلی می‌رود می‌خواهد استخدام شود، پس چرا فقط یک نفر مدال طلا و یک نفر شغل را می‌گیرد؟ افرادی که دوم یا سوم شدند نیز همان هدف را داشتند اما بازنده شدند. چه اتفاقی در اینجا افتاده است؟ جواب این است که برنده از سیستم یا استراتژی مناسبی استفاده کرده اما بازنده‌ها این کار را نکرده‌اند.

قانون هفتاد درصدی می‌گوید که وقتی هفتاد درصد مطمئن شدید که در کاری موفق خواهید شد، باید آن کار را شروع کنید. اطمینان صد درصدی هیچ‌وقت وجود ندارد و شما تا زمانی که کاری را امتحان نکنید، هرگز نخواهید فهمید که آن کار درست است یا خیر. تنها راهی که می‌توانید از طریق آن به انضباط برسید عمل مداوم است

هزاران سال پیش، بودا شروع به اشاعه دادن مشاهدات و آموزه‌هایی کرد که منجر به روشنگری شد. تمرکز وی بر دو مفهوم اصلی بود؛ مفهوم اول این بود که رنج کشیدن یک بخش طبیعی از زندگی بشر است. مورد دوم نیز این بود که در بیشتر موارد، خودمان مسئول رنج‌هایی هستیم که متحمل می‌شویم.

ژیانگ برای اینکه اعتماد به نفس بیشتری کسب کند ۱۰۰ روز در جستجوی فرصت‌هایی برای تجربه کردن حس طرد شدن بود تا به او کمک کند بر اضطراب اجتماعی و ترس از طرد شدن غلبه کند. این فرایند شامل انجام کارهایی از این قبیل بود: خواهش از یک غریبه برای دادن ۱۰۰ دلار به او، زدن درِ خانه یک شخص و درخواست برای اینکه در حیاط خانه‌اش فوتبال بازی کند و درخواست یک پرس غذای بیشتر در رستوران بدون پرداخت هزینه. در پایان ۱۰۰ روز، ژیانگ فردی کاملاً متفاوت شده بود. او به دلیل مهربانی مردم در مدت زمانی که در خارج از منطقه آرامش‌اش بود، اعتماد به نفس بیشتری کسب کرده و معاشرتی‌تر شده بود.

به کلاس ورزش می‌روم، یک برنامه غذایی سالم را شروع می‌کنم، پول بیشتری پس‌انداز می‌کنم، سیگار کشیدن را ترک می‌کنم. لیست اهدافی که افراد در ابتدای سال جدید برای خود تعیین می‌کنند بی‌پایان است، اما چه تعداد از آن‌ها واقعاً محقق می‌شوند؟ طبق اظهارات دکتر جان سی. نورکراس استاد دانشگاه اسکرانتون در پنسیلوانیا، تنها کمتر از ۱۰ درصد اهداف تعیین شده در آغاز سال تحقق پیدا می‌کنند.

وقتی در زمان حال زندگی می‌کنید، به جای اینکه روی این واقعیت که از اهداف‌تان خیلی دور هستید تمرکز کنید، به گام‌های کوچکی که می‌توانید برای رسیدن به هدف‌های خود بردارید فکر می‌کنید.

راهبان شائولین، این درد که صبح نمی‌خواهند از رختخواب بلند شوند را تجربه نمی‌کنند. آن‌ها با انرژی و هیجان از خواب بیدار می‌شوند زیرا می‌دانند که در زندگی به دنبال چه هستند

افراد موفق یک برنامه صبحگاهی ثابت دارند که کیفیت زندگی روزانه آن‌ها را افزایش می‌دهد.

چرا ما همیشه شغل‌ها، افراد و جاه‌طلبی‌های تکراری را انتخاب کنیم؟ دلایل زیادی برای توضیح این رفتار بیان شده است. یکی از این دلایل مبتنی بر «نظریه بیزاری نسبت به از دست دادن» است که می‌گوید، به‌طورکلی افراد دوست ندارند چیزهایی که دارند را از دست بدهند. حتی اگر چیزی که یک فرد از دست می‌دهد ارزش بالایی نداشته باشد باز هم این قضیه صدق می‌کند.