بریده‌هایی از کتاب قدرت انضباط شخصی

وقتی پنج یا ده سال با یک چشم به هم زدن می‌گذرد و ما هنوز در موقعیتی گیر کرده‌ایم که دوست نداریم در آن باشیم، احساس بی‌ارزشی ایجاد می‌شود.

کورت کوپمیر بیش از ۵۰ سال را صرف تحقیق و مطالعه درباره اصول موفقیت کرده و چندین کتاب درباره رمز و رازهای موفقیت نوشته است. یک روز در طی یک جلسه، برایان تریسی مربی موفقیت از کوپمیر خواست که توضیح دهد از بین اصول موفقیتی که او آن‌ها را کشف کرده است، کدام‌ها مهم‌تر هستند. وی پاسخ داد: «۹۹۹ اصل موفقیت وجود دارد که من در مطالعات و تجربیات خود آن‌ها را پیدا کرده‌ام، اما بدون انضباط شخصی، هیچ‌یک از آن‌ها تأثیری ندارند».

برنامه صبحگاهی شما آهنگ حرکت بقیه روزتان را تعیین می‌کند.

در حقیقت دلیل انجام یک کار، همانند وسیله نقلیه‌ای است که قرار است شما را به سمت موفقیت سوق دهد. همچنین، باید به چیزهایی که قرار است در راه رسیدن به هدف نهایی قربانی کنید نیز فکر کنید. به یاد داشته باشید که گریزی از درد و رنج نیست و برای رسیدن به آرزوهای‌تان نیز باید درد و رنج را تحمل کنید. اگر قرار است در زندگی به هدف ارزشمندی برسید، باید از چیزهایی دست بکشید. به عنوان مثال، اگر می‌خواهید به هدف مالی خاصی برسید، برای دستیابی به آن ممکن است نیاز به شغل دوم پیدا کنید و بودجه‌بندی سخت‌گیرانه‌ای داشته باشید. اگر می‌خواهید وزن کم کنید، باید زودتر بیدار شوید و ورزش کنید.

همه مهارت‌ها تحت یک اصل عمل می‌کنند: «هرچه بیشتر تمرین کنید، در آن مهارت بهتر خواهید شد.»

هسته مرکزی انضباط شخصی این است که باید کاری که لازم است را انجام دهید، خواه آن را دوست داشته باشید یا نه.

اگر احساس می‌کنید که اهداف شما غیرقابل تحقق هستند، در مرحله خوبی قرار دارید، زیرا احساس هر فرد موفق دیگری نیز در ابتدای سفر، این‌گونه بوده است

شما نباید از شکست بترسید بلکه باید از حسرت بترسید.

اگر تمایل به اهمال‌کاری دارید، یکی از بهانه‌هایی که ممکن است از آن استفاده کنید این است که «وقتی تحت فشار هستید کار خود را به بهترین وجه ممکن انجام می‌دهید». قانون پارکینسون این توجیه را تائید می‌کند. یک مورخ انگلیسی به نام سیریل پارکینسون قانون پارکینسون را تدوین کرد که می‌گوید وقتی زمان مشخصی برای یک کار در نظر بگیریم، کار دقیقاً به همان اندازه طول خواهد کشید.

شما نباید از شکست بترسید بلکه باید از حسرت بترسید.

چیزی به نام موفقیت یک‌شبه وجود ندارد. هر فرد موفقی که در رسانه‌ها می‌بینید برای رسیدن به نقطه‌ای که امروز در آن ایستاده است، کشمکشی جدی را تجربه کرده است. آنچه می‌بینیم نتیجه نهایی است و تصور می‌کنیم که این کار برای آن‌ها آسان بوده است. بیشتر افراد موفقیت را می‌خواهند اما وقتی می‌فهمند که برای دستیابی به آن چه چیزی نیاز است، هشیارانه یا ناهشیارانه عقب‌نشینی می‌کنند.

فقدان نظم و انضباط شخصی باعث کاهش عزت‌نفس می‌شود. اینکه افراد از اعتماد به نفس پایین رنج می‌برند دلایل زیادی دارد و یکی از آن‌ها این است که در زندگی‌شان، در جایی که باید باشند نیستند.

تحقیقات نشان می‌دهند که هرچه بیشتر با چیزی آشنا شوید، چه یک مهارت باشد یا یک موضوع، احتمال اینکه ادعا کنید در آن زمینه‌ها یک فرد متخصص هستید کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر هرچه بیشتر وارد یک کار شوید بیشتر درک خواهید کرد که چه چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد آن وجود دارد.

مغز انسان حدود ۱۰۰ میلیارد نورون دارد، سلول‌های کوچکی که مسئول رفتارها و افکار ما هستند.

تمرین نظم و انضباط نوعی آموزش مغز است که آن را به داشتن استقامت مجهز می‌کند.

به خود یادآوری کنید که چیزی به نام کمال وجود ندارد. همه انسان‌ها نقص دارند و این موضوع یک حسن است، چرا که بدان معنی است که همیشه جای پیشرفت وجود دارد.

روانشناسی به نام پیتر هرمان عقیده دارد، با اینکه هدف هیچ‌کس شکست نیست اما شکست متداول‌تر از موفقیت است. دلیل این موضوع هم این است که هدف بیشتر افراد، ایجاد یک تحول بزرگ است درحالی که قادر به حفظ این تحول بزرگ نیستیم.

نظم و انضباط عبارت است از انجام کاری که می‌دانید باید انجام دهید حتی درصورتی‌که تمایلی به آن ندارید. اما برای اینکه تلاش برای ایجاد تغییر نتیجه دهد باید ثابت قدم باشید.

قانون X۱۰ گرانت کوردون پیشگام قانون X۱۰ است. وی معتقد است که باید اهدافی تعیین کنیم که ده برابر بالاتر از نتیجه مطلوب‌مان هستند چرا که این کار باعث می‌شود برای رسیدن به آن هدف ده برابر اقدامات بیشتری انجام دهیم.

یک ترفند قدرتمند ذهنی دیگر که ما را به رفتارها، اعتقادات و روال‌های قدیمی پایبند نگه می‌دارد «اصل آشنایی» نام دارد. دهه‌ها تحقیق نشان داده است که هرچه پدیده خاصی را بیشتر تجربه کنیم احتمال اینکه آن را بپذیریم و دوست داشته باشیم بیشتر است.