بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.

«همیشه آغاز یک تلاش، با شانس مبتدیان` همراه است. و پایان آن با سختکوشی و مقاومت فاتحان.»

از آن روز جوان به آوای قلبش توجه کرد. و از او خواست هرگز ترکش نکند.

تجربه نوعی آموختن است که آن هم میسر نیست مگر با حرکت کردن. بنابراین، فراگیری و آموزش فقط یک راه می‌شناسد آن هم سفر کردن` و سفر، هر آنچه را که لازم بود بدانی، به تو یاد داد مگر یک چیز را..

هیچ‌گاه نباید تلاش و جستجو را رها کرد حتی اگر مانند تو، این چنین از زادگاه خود دور باشیم.

«می‌بایست شهامت تو را به آزمایش می‌گذاشتم. شجاعت، نفس پرهیزکاری است برای کسانی که در جستجوی بیان بدون کلام جهان هستند.»

«می‌بایست شهامت تو را به آزمایش می‌گذاشتم. شجاعت، نفس پرهیزکاری است برای کسانی که در جستجوی بیان بدون کلام جهان هستند.»

ولی از هر اندوهی، تجربه‌ای و از هر روزی، خاطره‌ای گرفت...

«بنابراین، چرا باید به قلبم گوش کنم؟» «چون هیچ‌وقت موفق نمی‌شوی، خاموشش کنی. چنانچه کاری کنی که گفته‌هایش را نشنوی، او آن‌جا خواهد بود، در سینه تو، آرام نخواهد گرفت، و همه آنچه را که در باره زندگی و اسرار دنیا فکر می‌کند، بارها و بارها، تکرار خواهد کرد.»

«چون هیچ‌وقت موفق نمی‌شوی، خاموشش کنی. چنانچه کاری کنی که گفته‌هایش را نشنوی، او آن‌جا خواهد بود، در سینه تو، آرام نخواهد گرفت، و همه آنچه را که در باره زندگی و اسرار دنیا فکر می‌کند، بارها و بارها، تکرار خواهد کرد.»

آینده را فراموش کن و با توجه به تعلیمات الهی، به اللّه توکل کن و هر روز از عمر خود را در اختیار بگیر و در لحظات آن زنده باش و زندگی کن. چون، هر لحظه پاره‌ای است از عنایت او و هر روز، بیانی است از جاودانگی او

اسرار دنیایی، در حال نهفته است، اگر در حال دقت کنی، می‌توانی لحظات خوبی داشته باشی و اگر در جهت بهبود و اصلاح لحظات حال باشی و اشتباهات را حذف کنی، آنچه پس از آن، عایدت می‌شود باز هم خوب و دلنشین است

ضرورتِ عشق، حضور است در کنار آنچه دوست می‌داریم.

وقتی کسی تصمیمی می‌گیرد، در حقیقت خود را در معرض جریان تند و تیزی می‌گذارد که او را به نقطه نامعلومی می‌برد. نقطه‌ای که او هنگام تصمیم‌گیری نه خوابش را دیده بود و نه حتی به‌طور مبهم، پیش‌بینی‌اش کرده بود. آری جریان او را به مقصدی مبهم هدایت می‌کند... به افقی ناشناخته!

تصمیمات فقط معرّف آغاز کارند، نه انجام آن

«زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل می‌کنند که تو بتوانی به آرزویت برسی.»

خواستن از دانستن جدا نیست پس باید بدانی که چه می‌خواهی

وقتی شانس در کنار ماست، باید از آن استفاده کنیم. همان‌طور که شانس به ما کمک می‌کند، ما هم باید وسایل لازم را برای آن فراهم آوریم. این همان چیزی است که به آن شروع مناسب` می‌گویند... یا به عبارت بهتر شانس مبتدیان

فهمیده بود در دنیا، موارد و مسائلی وجود دارند که درباره آن‌ها نباید کنکاش کرد و در سیر عادی سرنوشت هم نباید کنجکاوی نمود.

فهمیده بود در دنیا، موارد و مسائلی وجود دارند که درباره آن‌ها نباید کنکاش کرد و در سیر عادی سرنوشت هم نباید کنجکاوی نمود.