جوان از کیمیاگر پرسید: «چرا قلبها به موقع به مردها اخطار نمیکنند که باید در پی آرزوها بود؟»
«چون در این حالت، قلبها هستند که بیشتر رنج میبرند و... آنها هم از رنج بیزارند.»
کاربر ۱۰۵۹۱۰۱
درحالیکه به تولد خورشید خیره شده بود از خودش پرسید: «چگونه میتوان خدا را با رفتن به کنیسه و کلیسا شناخت؟» درحالیکه وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم.
مهشید احمدی
تابستان، در این ساعت، همه اسپانیا خوابیده است و گرما تا شب ادامه دارد. او ناگزیر بود، تمام روز، بالاپوش خود را همراه داشته باشد، گاه و بیگاه به سرش میزد که این بار اضافی را از خود دور کند. ولی، بلافاصله یادش میآمد همین بار اضافی او را از سوز و سرمای سحرگاهی دشتهای اندلس در امان نگه میدارد.
به خودش گفت: «اگر علت وجودیاش چنین روشن است، دلیلی ندارد در گرمای روز تحملش نکنم. بهتر است، برای مقابله با حوادث غیرمنتظره، همیشه آماده باشم.»
و از آن زمان، وزن بالاپوش را با علاقه تحمل کرد.
ali