بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

بدوزد. و هر لحظه امکان داشت سنگ‌ها، از سوراخ خورجین بیفتند و گم شوند. فهمیده بود در دنیا، موارد و مسائلی وجود دارند که درباره آن‌ها نباید کنکاش کرد و در سیر عادی سرنوشت هم نباید کنجکاوی نمود. به خود گفت:

«اولین بار که ورق بازی کنی، مطمئنا خواهی برد. شانس، شانس مبتدی‌هاست...»

جوان به آزادی باد حسادت کرد، ولی فهمید که اگر بخواهد، می‌تواند مثل آن آزاد باشد چون هیچ‌کس و هیچ‌چیز مانع آزادی او نمی‌شود مگر خودش...

زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل می‌کند که تو بتوانی به آرزویت برسی...

«برای نارسیس گریه می‌کنم چون هربار که بر ساحل من خم می‌شد، در آیینه چشمانش، زیبایی خود را می‌دیدم.» کیمیاگر گفت: «این است یک افسانه زیبا.»

فکر کرد بهتر است کتاب‌های پرحجم‌تری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالش‌های راحت‌تری برای شب‌ها باشند.

تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.

هرکس در روی زمین، قسمتی یا گنجی دارد که منتظر اوست

به قلبت گوش فرا ده، چون او واقف به اسرار است و مظهری است از جان جهان`. از او می‌آید و روزی هم به او بازمی‌گردد.

این دنیای فانی، تصویر و برگردانی است از جهان باقی، و انگیزه آفرینش آن، دادن نوعی اطمینان به انسان بود تا به موجودیت دنیایی برتر پی بَرد و واقف هستی در آن شود

دوست داریم برای این‌که دوست داشته باشیم، هیچ‌گاه، هیچ دلیلی برای دوست داشتن نبوده و نیست

«مردن، مردن است، چه فردا، چه هر روز... و هر روز آغازی است برای زندگی و انجامی است برای مرگ.»

«اگر من قسمتی از حدیث` تو باشم، روزی باز می‌گردی.»

«اگر خداوند به این خوبی گوسفندها را هدایت می‌کند به همان خوبی یک مرد را هم هدایت خواهد کرد.»

چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان، رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند.

«دنیا، گسترده و شگفت، بی‌انتها و شگرف است.»

«تاریک‌ترین لحظه، لحظه قبل از طلوع خورشید است.»

«می‌بینی، به تو گفته بودم که تعبیر خوابت خیلی مشکل است. چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان، رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آن‌ها را می‌بینند و به بررسی می‌گذارند.

«می‌بینی، به تو گفته بودم که تعبیر خوابت خیلی مشکل است. چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان، رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آن‌ها را می‌بینند و به بررسی می‌گذارند.

«چشم‌ها آینه روحند و نگاه نشان‌دهنده نیروی لایزال آن.»