بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیاگر | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیاگر

بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۹۷۱ رأی
۴٫۰
(۹۷۱)
به کیمیاگر گفت: «قلب من از رنج` می‌ترسد.» «به او بگو که ترس از رنج` بدتر از خود رنج` است. «هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد،
narges
«این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
Pardis
«تعجبی ندارد، ما همه‌وقت، در تمامی جنگل‌ها به دنبال آن آفریده زیباروی بودیم ولی... فقط تو می‌توانستی، هر روز، در مقابل زیبایی او به سجده درآیی...»
yasi
شترها خیانتکارند، هزاران قدم برمی‌دارند بدون این‌که نشان دهند خسته‌اند، و ناگه به زانو می‌نشینند و می‌میرند. ولی اسب‌ها، کم‌کم خسته می‌شوند، و تو غالبا می‌دانی تا کی از آن‌ها بهره بگیری و چه وقت آن‌ها را از دست خواهی داد.»
hamed
«این من هستم که به محدوده رازگونه بیان دنیا نفوذ می‌کنم و به آن نزدیک می‌شوم، محدوده‌ای که همه دقایق آن، مفاهیم خود را دارند، از این‌جا، در این پایین، تا به آن‌جا در آن بالا، تا پرواز شاهین‌ها، هر لحظه آن، معنایی دارد و مفهومی را در خود نهفته است.»
ketabbaz
«زمانی که با همه وجود خود، حقیقتا آرزویی داشتی، کل کائنات به نحوی عمل می‌کند که تو بتوانی به آرزوی خود برسی...»
amir
مردم خیالاتی‌اند و بر این تصور که دقیقا می‌دانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچ‌کس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند.
کاربر ۱۵۶۸۴۳۸
جوان، متعجب پرسید: «بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟» «این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
poria
دریافت که راز بیان جهان چیست و باارزش‌ترین پاره قابل فهم آن برای تمامی انسان‌ها کدام است. قسمی را که انسان در وجود هیجان‌زده خویش احساس می‌نماید. در روح هراسان خود می‌بیند و در قلب ملتهب خود حس می‌کند. نامش «عشق» بود. چیزی قدیم‌تر از آفرینش انسان و پیدایش صحرا. چیزی‌که با درخششی متفاوت و نیروی رازگونه خود در افق احساس انسان‌ها، با تلاقی دو نگاه، طلوع می‌کرد، همانند دو نگاه...، دو نگاه بر لب چاه به بهانه آب یا هر بهانه دیگر که به هم رسیدند.
mina
«زمانی که آرزویی را در دل می‌پرورانیم، کائنات نیز می‌کوشند تا به آرزوی خود برسیم.»
hodsan
«ما... از آن می‌ترسیم که داشته‌هایمان را از دست بدهیم، رسم و رسوم خود را، آداب و سنت خود را و... زندگی را... . «و وقتی در می‌یابیم که افسانه زندگی ما و افسانه دنیا را فقط یک دست نوشته است، آن‌گاه ترسمان، فروکش می‌کند و از بین می‌رود.»
hodsan
«چگونه می‌توان خدا را با رفتن به کنیسه و کلیسا شناخت؟» درحالی‌که وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم.
شادی
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش می‌رسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش می‌دهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه می‌دهد.»
*Narges*
جوان، متعجب پرسید: «بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟» «این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
*Narges*
وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم.
*Narges*
تا وقتی که یاور اللّه باشد، چنین جنگی به درازا خواهد کشید و سال‌ها ادامه خواهد داشت، چون اللّه در آنِ واحد در کنار هر دو طرف است.
golpesar
جوان، متعجب پرسید: «بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟» «این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
یک تازه کتابخوان
مردم خیالاتی‌اند و بر این تصور که دقیقا می‌دانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچ‌کس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند.
یک تازه کتابخوان
تعریف کرد که هفته گذشته ناچار شد برای یک جوینده زمرد به شکل تکه‌سنگی ظاهر شود، مردی که همه‌چیز را گذاشته بود تا در جستجوی زمرد باشد. پنج سال متمادی، در طول یک رودخانه، زحمت کشیده بود و کار کرده بود و ۹۹۹۹۹۹ سنگ را به امید پیدا کردن زمرد شکسته بود. و زمانی که فقط یک قلوه‌سنگ در مقابل داشت، فکر کرده بود از کار دست بکشد و از ادامه آن صرف نظر کند. در این لحظه پیرمرد تصمیم گرفت دخالت کند چون او را مردی دید پاک‌باخته که همه زندگی خود را در قمار «حدیث خویش» از دست داده بود. بنابراین، به سنگی بدل شد که زیر پای جوینده زمرد می‌غلتید. آن مرد، مغبون و نادم از پنج سالی که گم کرده بود، با خشونتی هرچه تمام‌تر سنگ را به نقطه‌ای دور پرتاب کرد. ولی، شدت پرتاب چنان بود که در برخورد با سنگ دیگر شکست و از درون آن زیباترین زمرد دنیا هویدا گشت.
MjavadF
«مسلما، هر خواب تعبیر خود را دارد. بسیاری از آن‌ها هم با واقعیت‌های عینی همراهند،... و همین وسوسه‌ها به زندگی جذابیت می‌دهند و به تلاش در راه آن، مفهوم.»
ftmh_vlk

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان