نظرات درباره کتاب نسخه پیچ و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۲ | طاقچه
۳٫۱
(۳۹۰)
mahdi khan
متوسط
ثریا
از این داستان بدم نیومد.درباره‌ ی داروها،من پرستاری خوندم و از چندتا پزشک هم درمورد اطلاعات دارویی داستان پرسیدم.گفتند درست گفته و از بعضی عوارض هم اطلاع نداشتند و گفتند ممکنه برای بعضیها این اتفاق بیفته ولی عمومیت نداره.به نظر میرسه نویسنده اطلاعات دارویی را جعل کرده ولی باورپذیر نشان داده.چیزی مثل تکنیک جعل تاریخ در داستانهای تاریخی.یعنی در عین حالی که سوتی پزشکی نداده ولی شخصی سازی کرده و تجربیش کرده.چیزهایی نوشته که مغایرت نداره با علم پزشکی اما بعضی‌هاشتوی کتابهای پزشکی هم پیدا نمیشه.از این نظر برای من جالب بود که با اینکه داروها را میشناختم ولی چیزهای جدیدی از آن گفت.ترکیب داروها و گفتن از عوارض چند دارو با همدیگه چیزی هست که پزشکها هم نمیتونن دقیق بگن چه اتفاقی می افته با خوردن اینها.چون کمتر کسی هست که این داروها رو با هم بخوره و عوارضش رو بفهمه.چون اصلا کمتر پزشکی هست که این داروها رو با هم تجویز کنه تا بفهمه چه اتفاقی می افته.مگر اینکه شخص یا تجربه کرده باشه یا تجربه ای کوچک را با اغراق و شاخ و بال دادن ولی باورپذیرانه در داستان آورده باشد.
ائلگار
داستان، داستان خلا ها در خودآگاه و شکست در ناخودآگاه بود⬅ وقتی که "من" خودآگاه نمی تواند به خواسته ها و آرمان ها برسد،وقتی که این جنبه از زندگی در نظر شخص پست و حقیر میشود . دقیقا همین جاست که میدان به عرصه خودنمایی نا خودآگاه شخص مبدل میگردد و ذهن سیالیت پیدا میکند. اشاره به جملات:((یاد گرفته بودم در بیداری رویا ببینم/ یک غذای روح ویژه خورده بودم/ رقص گرفتم. پیچیدم. آنطور که میخواستم نمیسوختم ولی می رقصیدم. آتش دستم را گرفته بود و با هم می رقصیدیم.))⬅گواه بر عبور نویسنده از خودآگاه و ورود به دنیای ناخودآگاه است. همان دنیایی که زمینه ی صعود و تعالی و "بالارفتن" روح را فراهم می کند که البته شخصیت داستان در این صعود و وصلت شکست میخورد. بررسی شکست او در مقوله ی داستان کوتاه نمیگنجد. پایان داستان فوق العاده بود؛ نویسنده این شکست را بسیار هنرمندانه در صفحه ی آخربه تصویر کشیده است: ادرار از علائم حیاتی و ورود به عالم هوشیاری و بیداری است؛یعنی خروج از عالم ناخودآگاه و صعود و تعالی. آری شخص در این صعود شکست میخورد و بار دیگر به دنیای خلا های خود باز میگردد. اما هنر نمایی نویسنده به همین جا ختم نمیشود.فضا سازی داستان در صفحات آخر به گونه ای است که ممکن است خواننده را بفریبد و خواننده این برداشت را کند که " هشیار" دبه ای بنزین را روی "راوی" ریخته و او را به آتش کشیده؛ که البته مضحک است. همانطور که اشاره شد نویسنده کمی جنبه ی سورئالیستی به داستان داده ولی آن را شکوفا نکرده و خیلی اجمالی به آن پرداخته است.البته در این مورد نمیتوان بر او خرده گرفت چراکه زمینه، داستان کوتاه است و نمیتوان انتظار به کمال رسیدن مکتب سورئالیسم را در آن داشت.
nasrin65
پایان خوبی نداشت یهویی تمام شد،بی سروته بود!
لاله
خیلی خوب بود. حتما بخونید
متین مبارکی
مزخرف بود یک ستاره هم اضافه
سید هادی
حوصله ام سر رفت ، داستانش جذاب نبود
دچآر
طنز برای کسی که اولین بار میخونه کتاب رو شاید جذاب باشه ولی داستان از واقعیت فاصله داره
سعید نعمتی
خوب بود
مامان قشنگ
داستان کوتاه بود. معمولی بود، درسته داستان برای بعضی نکات بد داشت ولی نتیجه گیری هم داشت دیگه! و اینکه واقعیت جامعه همینه!
مُخـــْلِـصــــٌ
احسنت
Nafiseh R
داستان جالبی داشت ولی یکم زجر اور بود اینکه ترکیبات مختلف دارویی رو به زبون آوردم اصلا خوب نبود
Mohammad Bagheri
داستان قشنگی بود.
م.ر
داستان ایده جذابی داره و قطعا یه بار خوندنش خالی از لطف نیست. نمی‌دونم تجربیات نوشته شده توی داستان چقدر واقعی هستند ولی به هر جذابن.
Negar Safari
زبان داستان خوب بود. طنز هم‌داست. ولی از آن داستان‌هایی نبود که فکر، حرف یا اشاره ی خاصی را در خودش داشته باشه و درواقع بعد از پایان خوانش داستان، داستان هم‌تمام میشود. البته اشتباه نشود، رسالت داستان به همراه داشتن پیام نیست.‌داستان میتواند بدون هیچ حرف تازه ای،‌روایتی را تعریف کند و باز هم لذت ببخشد و و بعد تامام 😊
سیامک
داستان پوچی بود. نویسنده خوب فضا سازی کرده بود ولی موضوع این کشش رو نداشت که داستان بشه. توی نظرها خوندم این داستان از بقیه داستانهای جشنواره بهتره... با این حساب من دیگه بقیه داستان‌ها رو نمیخونم. آخر داستان حسی نبود که بهم تلنگر بزنه و من و به فکر واداره.
زهره
داستان جذابی بود ولی این سوژه ها من رو خیلی به هم میریزه.شاید نوعی همذات پنداری باعث چنین حسی میشه.هر چند که هییییچ شباهتی با شخصیت این داستان در خودم نمیبینم.
مریم
جالب بود...
علی
داستان خیلی خوبی نبود. با اینکه نثر روان و ساده‌ای داشت و تا حدودی در شخصیت‌پردازی و فضاسازی موفق بود، اما مفهوم جذابی نداشت.
Hadith
خیلی جالب بود. برنده های جایزه ادبی حتما نویسنده های خوبی میشن
بابک
داستان طنز معاصر است که با کشش خاصی ، خواننده را تا پایان داستان ترغیب میکند. سبک نگارش شبیه داستان های عزیز نسین است. خواندنش لذتبخش است. درود

حجم

۰

حجم

۰