نظرات درباره کتاب چال و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۲ | طاقچه
۳٫۳
(۴۵۰)
kahat
قشنگ بود. (خطر لو رفتن پایان داستان) به نظرم این روح پسر بچه بود که پس از سقوط در چال حیاط مرده بود و در همون خونه زندگی میکرد. روح برادرش بعد از سالها (و مردن برادرش) به دیدنش اومد تا عذرخواهی کنه ...
امیر
خواب میدید
شیدا
جالب بود. قضیه کلی داستان رو فهمیدم اما آخر نفهمیدم قضیه بوی بد انباری چی بود؟ و چرا میگه مردن اون زندگیشونو از هم پاشیده؟ خوابهای آشفته داره ولی زندگیش که نپاشیده!
مریم کریم زاده
چرا برای من بریده های داستانو نمایش نمیده
حــق پرســت
اولش متوجه نشدم چی شد . وقتی نظرات رو خوندم فهمیدم جالب بود ...
shabnam
غم انگیز و روان
neda
زیبا بود. از روایت پردازی داستان خوشم آمد
-g
فوق‌العاده‌بود! (: بنظرم‌‌خوشگلی‌این‌داستان‌ب‌پایانش‌بود!
فرزانه
یکم گم شدم توداستان!
m@hd!
زیاد متوجه داستان نشدم چی بود؟چیشد؟ خیلی گنگ بود.شاید دفعه دوم بخونم بهتر بشه
مهدی
جالب بود آخرش ...
mohamadAMIN
این قسمتشو دوست داشتم؛ توصیفش قشنگ بود: « کرم های خاکی از خاک بیرون امده بودند و روی خاک می لولیدند؛ کمرم به خارش افتاد.» روحش شاد
shbnm
عالی بود.
old magi
عالی بود آفرین به نویسنده
شبنم
وای خیلی باحال بود .داستان از زبان یه روح بود که برادرش تو کودکی کشتش .روایت داستان عالی بود.کاش معلوم میشد گلنار چی شد؟
مهشید
به شخصه اگه نویسنده بودم اون جمله که برادر بزرگتره میگه " نباید میمردی زندگیمون از هم پاشید "رو نمینوشتم.فضای داستان خواه ناخواه خواننده رو به سمت این نتیجه گیری پیش میبره.در کل داستان خیلی خوبی بود من دوست داشتم
کاربر 70837
نظر ات که میخوندم جالب بود برام که چنتایی راجع به عمیق بودن مسایل و مفاهیم و اشاره به داستان های مشهور شده بود ولی بنظرم این داستانا و این مسابقه بیشتر اماتور ها شرکت کردن یا حداقل کسانی که داستان نویس حرفه ای نیستن. من داستان رو دوست داشتم ساده بود ولی حس داشت بنظرم. حالا جای بحث بسیار وجود داره هم در مورد داستان هم صحبت هایی که اول اشاره کردم.
nasrin65
داستانش رو دوست داشتم شیطنت های بچگی امیخته ای با مسایل بزرگسالی...که پایان غمگینی داشت:(
محمدعلی
کتابی که فقط در صفحه آخر، خط آخر ، کل داستان را متوجه خواهید شد
بهار
به نظرم ایده ی کلی جالب بود، هر چند خلاقانه و بکر نبود. اگر نویسنده زمان بیشتری برای نوشتن داستان صرف میکرد، داستان قابل قبول تری از آب در می آمد.
e.m
باسلام متأسفانه استفاده ابزاری از روش مینیمال عملاً این شیوه را به سمت سهل انگاری و اقتصادی مایل کرده است. همه توان نویسنده باید در خدمت خواننده باشد تا وی بتواند دنیا ساخته شده را درونی کند. از بستر اطلاعات است که خواننده چه حرفه ای و چه معمولی با خوانش های مختلف می تواند درک مناسبی پیدا کند که آنگاه می توان بگوید خوشم آمد یا خیر، ولی آنگاه که با تم مخفی کردن نویسنده جلو می آید دیگر فقط روی باکلاس بودن فهم گنگی ( چه واقعی و چه ادا) حساب باز کرده است. پس از این داستان خواننده نه در محتوا و نه در فرم چیزی بدست نمی آورد و این درد است که جریان شبه روشنفکری در اندیشه مردمان تا کجا نفوذ کرده است.
Ain Alef
جالب بود آخرش رو نمیشد پیش بینی کرد

حجم

۰

حجم

۰