نظرات کاربران درباره کتاب قمارباز
۴٫۱
(۱۴۷)
علی دائمی
در یک کلام: بینظیر بود. گویی تجربههای تازه و احساسات متناقض جوان قمارباز همزمان داره برای ما هم اتفاق میفته. این داستان هم سرگرمکنندهست و هم اطلاعات خوبی از فرهنگ و اخلاقیات مردم کشورهای مختلف (از جمله خود روسها) در اون دوران به شما میده. داستایوفسکی نویسندهٔ خیلی خوب و دوسداشتنیایه که به مخاطب اهمیت میده. ⚠️ البته مترجم محترم بعضی جاها بخاطر رعایت امانت در ترجمه کار رو برای خواننده سخت کرده و فی المثل بعضی اصطلاحات فرانسوی یا روسی رو عینا در متن اورده. نمیدونم این کار چقدر درست و منطقیه اما به شخصه بابت بعضی سطرها که فارسی-فرانسوی بودن و یا بعضی اصطلاحات روسی اذیت شدم.
کاربر 8869295
ترجمه ی خوبی نداره
کاربر 6498429
داستانی یک نواخت و به دور از هیچگونه پیچش داستانی یا حس تعلیق...
فقط به این خاطر که چند جملهی قصار دارد و نویسندهی آن به نام است معروف شده وگرنه این کار را اگر نویسندهای تازه کار مینوشت با نقد سراسری رو به رو میشد.
فرزند ماه
و اما این کتاب..نکته آموزنده ای که من از این رمان آموختم اینه که انسان نباید تو اشتباهات خودش لجباز باشه و نباید از اول زندگی رو بر اساس بخت وشانس پیش ببره وبیشتر باید سعی کنه با سعی و تلاش خودش واستفاده از تجربیات دیگران به موفقیت برسه...لجبازی در امری هم که شانسی و احتمال برد وباخت برابره کاری معقول نیست .هر شکست باید تجربه و پلی باشه برای تلاش برای پیروزی..با تشکر
سمیه
اگر به رمانهای روانشناختی علاقمند آثار داستایوسکی پیشنهاد میشه، کتاب خیلی خوبی بود مخصوصا با ترجمه روان آقای سروش حبیبی
m a
کتابهای این نویسنده بزرگ سراسر درس هست.عالی
و ترجمه عالی
zahra_dhg
خدایگان داستایفسکی که دیگه شناخته شدس
کتابی بس جذاب
پا به پایِ میز قمار منم هیجان زده میشدم
ولی خب من خودم با یه جاهایی از کتاب نتونستم ارتباط بگیرم که قابل چشم پوشیه
در کل خیلی خوب بود:))
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
مختصر،مفیدوروان ،این که روابط وارزش انسان ها باپول سنجنیده و هیچ چیزی پایدار نیست وتشبیه زندگی به قمار برام جالب بود
erfan
خوشحالم که نقطه شروع من برای مطالعه رمان های روسی در این بازه زمانی این کتاب بود. بدون کمترین وقفه ای به سمت باقی رمان های داستایوفسکی حرکت میکنم.
شادی
اولین کتابی بود که از داستایوسکی خوندم و حقیقتاً برام اعجابانگیز بود. خصوصاً شخصیتپردازیش.
ترجمهش هم که مثل همهی کارای سروش حبیبی حرف نداشت.
کتابخوار-۸۲
چقدر قشنگ یه قمار باز معتاد به بازی رو توصیف کرده بود ناخ،داگاه آدم هیجانزده میشه
FMG
الکسی ایوانوویچ راوی داستانه که معلم خصوصی یک خانوادهی روسیه. آدم رک و پرحرفیه و دلباخته ی پولینا دخترخواندهی ژنرال میشه و برای اینکه تو دلش جا باز کنه حاضره دست به هرکاری بزنه اما هربار از سمت پولینا با در بسته مواجه میشه. حتی حاضره جونشو فدا کنه، پولینا آدمیه که روابط نامشخصی با افراد مختلف داره که تا آخر داستان به طور دقیق بیان نمیشه و پولیناست که باعث باز شدن پای الکسی به قمارخانه میشه؛ ابراز علاقه ی بی محابایی که الکسی به پولینا داره خیلی دلنشین میکنه داستان رو، اینکه اونقدر تو عشقش ثابت قدمه اما یه جاهایی میرسه که حتی قمار رو به پولینا ترجیح میده، خیلی خوب اعتیاد الکسی به قمار رو به تصویر میکشه اونقدر که از عشق و از غذا اولویت بالاتری براش پیدا میکنه. داستان پرکششیه و مترجم عالی ای هم داره.
ana78
مرسی از آقای سروش حبیبی مترجم درجه یک👌
داستایوفسکی به حق در این داستان نشون داد که زندکی چیزی به جز یه قمار بزگ نیست
hossein
برخی از دوستان چنان از ترجمه تعریف کردن که باعث میشه کسی حتی فکر انتقاد به سرش نزنه، متاسفانه ترجمه هم آنچنان که دوستان گفتن خوب نبود و ضعفهایی داشت،اما در مقایسه با ترجمه های دیگه میشه گفت این ترجمه کمی بهتر بود
محمد دانشجو
نقاط ضعف و قوت کتاب از نظر من :
✅نقاط قوت:
- ملموس بودن و انتقال درست احساسات کارکتر ها
- به هیجان و گاهی به خنده انداختن مخاطب در برخی قسمت های داستان
- ترجمه ی خوبی که خالی از اشکال نیست
❌نقاط ضعف
- نژاد پرستی در سراسر متن کتاب قابل لمس بود
- در برخی قسمت های کتاب توضیحات غیر ضرور که به داستان هم کمک نمیکرد ، وجود داشت
- شخصیت پردازی ضعیف (نویسنده به کمیت کارکتر ها توجه بیشتری داشته تا به شخصیت سازی صحیح کارکتر ها)
- برخی جمله بندی های مترجم ایراد ساختاری دارند ، مثل این جمله از کتاب : « این حال از سرخودپسندی و میشود گفت یک دندگی طول میکشد » .
-- مترجم قسمت های روسی کتاب رو ترجمه کرده و قسمت های فرانسوی کتاب رو عیناً در کتاب آورده و برخی در پاورقی ترجمه شده و برخی بدون ترجمه هستن.
- پایان کتاب به قدری من رو از نویسنده ناامید کرد که انتظارش رو نداشتم و من رو از مطالعه این کتاب پشیمون کرد. پایان به شدت ضعیف و کتاب رسما بدون نتیجه رها شد.
- فصل ۱۷ ام کتاب به شدت ضعیف و بی جون بود و نویسنده با گفتگوی کسالت بار مستر آستلی و راوی داستان سعی در تمام کردن هرچه سریع تر داستان داشت.
- کارکتر مستر آستلی ، یک کارکتر کمکی بود که هرجا نویسنده کم میآورد اطلاعاتی راجع به وقایع داستان و سرنوشت اتفاقات و کارکتر ها را با آن ماستمالی کند. کارکتری که بی دلیل از همه وقایع و نیات افراد آگاه هست.
- گفت و گوی مستر آستلی و راوی در فصل ۱۷ جایی برای اظهار نظر های شخصی نویسنده به نظر میامد که مطالب نکته هایی که نتوانست در متن کتاب القا کند را به صورت یک گفتوگوی بیاورد.
nadia
من نسخه چاپی این کتاب رو دو سال پیش خوندم و خیلی کیف کردم از خوندنش ، قطعا پیشنهاد میکنم😊
Mary gholami
نتونستم باهاش ارتباط بگیرم
یا محمد مصطفی
جالب نیست
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
خیلی برام جالب نبود،تمام داستان نشان ازاعتیادبه قمارشخص داشت،چندورق ازداستان جالب شدولی بازم مبهم ومجهول وکسالت باربود،من نتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم
جواد انبارداران
کتاب قمار باز نوشته فیودور داستایِوسکی ضعیفترین اثر این نویسنده مشهور روسی است. داستان درباره آموزگاری روسی است که برای یک ژنرال روسی ورشکسته خدمت میکند.
نیمه اول داستان بدک نیست اما رفته رفته از جایی که پولینا رفتارهای روانپریشانه از خودش نشان میدهد داستان شدیدا ضعیف میشود و حتی به سمت گزارش یا نوشتن یک طرح ساده داستانی میرود.
گفته میشود خود داستایوسکی نیز به قمار اعتیاد داشته و هنگام نوشتن این کتاب نیز که طی ۲۶ روز نوشته شده تحت فشار زیادی بوده.
شخصیت داستایوسکی
فئودور داستایفسکی یا فیودور داستایوسکی در روسیه شخصیتی شبیه جلال آل احمد خودمان دارد که با پشتوانههای کلیسای ارتدوکس به دنبال مبارزه با جریان غربگرای روسی است.
او از این جهت در مقابل تورگنیف نویسنده دیگر روسی قرار میگیرد. در داستان قمارباز نیز این تفکر جریان دارد.
اولا بگویم این قدر که شاهکار ماهکار پشت داستایفسکی میبندند، باور نکنید، ما که هنوز کسی را نیافتهایم واقعا شاهکار نوشته باشد، کتاب قمارباز کتاب شدیدا ضعیفی است و اگر هم تا به حال آن را خواندهاید یا شنیدهاید تنها مدیون معروفیت داستایفسکی است.
استفاده داستایفسکی از تجربه زیسته
داستایفسکی کاری میکند که خوب است نویسندگان ما از او الگو بگیرند و همیشه به آن توجه داشته باشند؛ داستایفسکی سعی میکند ار تجربه زیستههای خودش استفاده کند، شخصیت اول داستان دقیقا عین خود داستایفسکی قمارباز است، و همان طور که شخصیت راسکولنیکوف در رمان جنایت و مکافات صرع دارد، خود داستایفسکی نیز به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد میشود، محکوم میگردد و کار اجباری در سیبری میرود و زندانی میشود صرع میگیرد و تا آخر عمر هم با آن درگیر است. امکان بسیار زیادی هم هست که خودش افکار مالیخولیایی داشته باشد و آن را در شخصیتهای روانپریش داستانهایش پیاده کرده باشد.
محتوای داستانی
داستان قمارباز علاوه بر تقبیح قمار و قماربازی، لایه دوم معنایی دارد که با شخصیتها رقم میخورد.
ما در داستان یک شخصیت فرانسوی داریم که شدیدا بد نشان داده میشود و حتی به آن مردک گفته میشود که همان دگریو است، یک تیپ آلمانی داریم که باعث ایجاد چالش برای آلکسی میشود، ژنرالی روسی که در وضعیت حقارت و بدهکاری به سر میبرد و یک عمه یا مادربزرگ اصیل روسی و یک شخصیت انگلیسی که بسیار موقر و آرام است.
به نظر میآید این شخصیتسازیها همگی نشأت گرفته از نگاه داستایفسکی به کشورها و غرب است که برای تایید این فرض باید به عقاید شخصی دقیق و خاطرات او مراجعه کنیم.
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان