نظرات درباره کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش اثر هاروکی موراکامی

نظرات کاربران درباره کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش

۴٫۱
(۳۳۳)
Leo n
اول اینکه ترجمه روونی داره و کار جالبی که کردن اینه که جاهای سانسور رو جوری مشخص کردند که میشه فهمید جمله چی بوده و خود این یه مزیتِ بزرگه. چون معمولا کتابهای ترجمه ای به علت همین سانسورها یه جور گنگی دارند. در مورد خود کتاب من "وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم" این نویسنده رو قبل تر ها خونده بودم و اصلا برام جذابیت نداشت. اما این یکی فرق داره انگار قشنگ معلومه برای خط به خط کتاب نویسنده وقت گذاشته و کار کرده. میتونید چند تا از بریده ها رو بخونید تا متوجه منظورم بشید. در مورد خودِ داستان،بدک نبود من یه جورایی خوشم اومد.
A L I
فوق العاده زیبا و شاعرانه است. انقدر این رمان معانی زیبا و همزادپندارانه ای داره که نمی تونم خیلی شرح مفصلی بنویسم واسش چون از هر طرف که میخوام توضیح بدم یه موضوع دیگه و بهتر برا نوشتن پیدا می کنم و این تسلسل ادامه داره. قصه یه روند ساده و خطی داره که گره ها دونه به دونه باز میشن و در فصل آخر شما غافلگیر می شید در حالیکه این غافلگیری آنی و در چند جمله نیست بلکه تدریجی، آرام و قدم به قدم هست. ممکنه از شوق خوندن فصل های آخر مثل من ایستگاه قطاری که باید پیاده شید رو فراموش کنید و از زمان و مکان خارج شید. کتاب شما رو با یه داستان ساده غرق در خودش می کنه. گزاره هایی که روش مانور میده هم بیشتر معطوف به درد و تاثیر اون تو زندگیه از جمله فراموش نشدنی بودن دردها، عواقب و تاثیراتش و علی الخصوص دنیای بعد از علاج و موشکافی درد. در آخر نویسنده شما رو با این سوال تنها میذاره که واقعا درد علاج داره؟ یا اون جایِ زخمِ پس از درد هم خودش درد جدیدیه؟
KianOUsh_92
ممنون‌ از وصف‌ زیبای شما💚
Πυρια
کتاب در مورد تنهایی ماست درمورد اینکه چقدر به دیگران نیاز داریم و این ارتباط و نیاز ما به حلقه‌ای از دوستان، کسایی که به ما نزدیک بشن و احساس درونی‌مون رو باهاشون به اشتراک بزاریم چقدر لازمه و اگر از دست بره چه تبعاتی داره و چجور میتونیم دوباره تعادل رو به زندگی برگردونیم. در این زمینه‌ها کتاب فوق‌العاده جذاب هست و به راحتی با شخصیت داستان همزادپنداری میکنی چون داره از مسائل مشترک انسانی حرف میزنه. یجاهایی از داستان چفت و بست محکمی نداره و آخرش هم با سوال‌های زیادی رهات میکنه اما پیام کلی رو قبل‌تر به وضوح بهت رسونده. کسی که دوست دارین رو به راحتی از دست ندین و بدونید چقدر مهمه و اگر هم زندگی اون روی سیاه و خشن‌اش رو بهتون نشون داد سعی کنید از این سختی‌ها بگذرین و به آینده امیدوار باشین. سوکورو(=شما) بی‌رنگ و خالی نیستین، شاید خودتون ندونید اما بودنتون بینهایت تاثیر داره و مهمه. ❤️
زهرا
سپاس بابت توضیح مفیدتون 🌸
کاربر ۲۵۲۵۳۱۸
خیلی خوب توصیف کردید ممنونم از شما
نسیم رحیمی
به عنوان اولین کتابی که از موراکامی خوندم تجربه بی نظیری بود و خیلی راحت تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم واقعا از حس و حال نویسنده و شیوه نگارشش خیلی خوشم اومد و از دیدِ روانشناختی که به روابط آدم ها داره خیلی خوشم اومد. من هم مثل خیلی های دیگه به موراکامی علاقه مند شدم. چقدر هم متن ترجمه شده روان بود و به حس و حال داستان کمک کرد. ولی اوایل به نظرم داستان کمی کُند پیش می رفت اما با این همه حس و حال داستان خیلی خوب بود، از اواسط دیگه عالی شد.
Amir Haghighat
ممنون
دنیا
بدون شک و با اختلاف بهترین رمان هاروکی این کتابه، من اول اینو دوست دلرم و بعدش کافکا در کرانه. اینقدر مفاهیم عمیق توی کتاب سوکورو تازاکی نهفته‌ست که هر نکته مسیر زندگی رو هموارتر میکنه. درباب دوستی و عشق
erfan
بهترین کتابش سرگذشت پرنده کوکی
سوکورو تازاکی
من این کتاب رو دوس داشتم.ولی به نظر من کتاب # چوب نروژی با تعداد گل زده بیشتر بهترین کتاب موراکامی هست. کتابی سرشار از احساس و به قول خود موراکامی تجربه رئالیسم
Khorshid Sani
صوتیشو گوش داده بودم اما اینقدر قشنگ گفتی که دلم خواست چاپیشم بخرم 🙈🤓
Omid r kh
این دومین کاریست که از موراکامی میخوانم، اولی اش "کافکا در کرانه "بود و فوق العاده پر تعلیق، با اینکه حادثه ها روایت را پیش میبردند اما این شخصیت ها بودند که نمایان میشدند. در این رمان اما حادثه های فرا واقعی که مهر موراکامی ای بر پیشانیشان خورده در حاشیه قرار میگیرند و فقط مانند یک سری نماد و نشانه (هرچند من نماد و نشانه ای را تشخیص ندادم، اما این موضوع نیز صدق میکند که من از دنیای نماد و نشانه اطلاعاتی خیلی اندک دارم، پس فرض را بر این میگذاریم که موراکامی آنقدر نویسنده است که چیزی را بی دلیل و کارکرد در داستانش نمی آورد، که به هر حال فرضی است غلط!) برای نیل به سوی محتوا و هدف های زیرلایه ای باقی میمانند. به این ترتیب روایتِ ساده ی سوکورو مدام توی ذوق مخاطب میزند زمانی که مخاطب فکر میکند چیزی خارق العاده در ادامه انتظارش را می کشد اما هر بار به بن بست میرسد و روایت در روتین ترین حالت ممکن و البته دور از ذهن ترین، رقم میخورد. موراکامی از این شگرد خبیثانه استفاده کرده است، مانند شعبده بازی که میداند دستیارش را نصف نمی کند اما هر بار تماشاچیان را با حقه هایش شگفت زده میکند، موراکامی ذهن مارا مدام به سمت چیزهایی شگفت آور میکشاند، ما را در انتظار آن چیز رها میکند، ما برای دیدنش له له میزنیم و در آخر میفهمیم که آن نورِ کیهانی که در اعماق چاه اعجبا انگیز میدرخشید، چیزی نبود جز چند کرم شب تاب، پوچ! این همه اگرچه ممکن است بی اعتمادی مخاطب را در پی داشته باشد اما بیشترین کمک را به شخصیت پردازی ای میکند که موراکامی قصد انجام دادنش را دارد، سوکورو یک انسان تک افتاده است، و این تک افتادگی اگرچه همیشه شاخصه ی بارز اوست، این وقار و متانت و سادگی، این بی حاشیگی، و او را برای دیگران جذاب میکند، اما خود اورا به اشتباه می اندازد که آنقد شخصیت به درد نخوری دارد که بی رنگ است. با این همه شخصیت پردازی حرف اول را در رمان نمی زند و این به خاطر همان خباثتیست که در روایت مشاهده میکنیم و گول خوردن های مکرر مخاطب که باعث دافعه می شوند اگر چه جاذبه ای بسیار دارند. پس چه چیز در رمان شاخص است؟ موسیقی! میدانیم موراکامی در زندگیِ واقعی خوره ی موسیقی است، در برنامه اش چند ساعت را به موسیقی اختصاص داده است، و از نام رمان نیز نام یکی از قطعه های کلاسیک لو مل دو پی، آهنگساز فرانسوی است، پس آیا موسیقی در این کتاب فقط برای آن وارد شده که موراکامی خواسته با اطلاعاتش فخر فروشی کند؟ نه! به زعم من رمان درک ناشدنیست (فضا سازی اش) مگر آنکه آن قطعه ی بی رنگ را نیز از لو مل دوپی گوش دهید...
پریسا سپیدار
در مورد ابن کتاب هم کتابخونای خوب و هم کتابخونای افتضاح خون ، نظرات متفاوت و ضد و نقیض دادن! دیگه متقاعد شدم مهم اینه که چی از یه کتاب دریافت میکنیم! با خوندن نظرشما اولش فکر کردم بازم دارم یه نکوهشِ دیگه از این اثر محشر رو میخونم ، اما نظر شما هم مثل این کتاب عجیب و غیر قابل نتیجه گیری بود! من عاشق این کتابم خیلی بیشتر از کافکا در کرانه.
🍃Anee shirley🍃
💛🍃کتاب "سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش"؛ در موررد پسریه که خودشو گم کرده و تنها و غریب در توکیو زندگی میکنه و فکر میکنه بهترین خاطرات زندگیش جمع پنج نفره ی گروهش در دوران دبیرستان بود که اونو بعد مدتی انداختن بیرون بدون اینکه بگن چرا. کتابو هم دوست داشتم هم نه ،دوست داشتم چون نویسنده ی مورد علاقم نوشته این کتابو و شدیدا خودم به سوکورو نزدیک حس کردم و همذات پنداری کردم باهاش اما دوسش نداشتم چون یه سری سوالات و ابهامات بدون اینکه جوابی براشون باشه تو کتاب همینطور موند و فضای کتاب برام سیاه و غم انگیز و وهم آلود بود.حس کردم ترجمش هم یکم گنگ بود اصلا رون ترجمه نکرده بودن و خیلی جاهاشم سانسور بود برام .اگه یه روزی انگلیسیم خوب بشه قول میدم نسخه ی انگلیسیشو بخرم بخونم. از پنج بهش دو ونیم میدم :)
Elahe
به کمپین با یلدا کتاب بخوانیم ملحق شو، قسمتهای اشتباه و سانسور شده رو هم مشخص میکنه.
rasoul mdyari
تو این کتاب کجاهاشو سانسور کردن ایا تو روند داستان تاثیری میزاره یا نه ؟
Mostafa
به نظرم در به شهرت رسیدنِ این کتاب کمی اغراق شده و به درد افرادی میخوره که خواستار این هستن که با همزادپنداری با شخصیت اصلیِ کتاب، مرحمی بر رنجش‌هاشون بذارن تا کمی از ترس‌هاشون فارق بشن و احساس آرامش (ولو موقتی) داشته باشن. در غیر این صورت، کتاب مذکور نمی‌تونه چیز زیادی به خواننده اضافه کنه و پس از پایان کتاب باعث بشه که تغییرات کافی در حوزه‌ی آگاهی فرد ایجاد بشه. هم‌چنین باید بگم در هنگام مطالعه‌ی کتاب به وفور احساس میکردم که متن از عوام‌زدگی بسیاری رنج میبره که خیلی توی ذوقم می‌خورد، متاسفانه این در حالی بود که شروع داستان خیلی خوب بود و برام نوید دست‌یابی به تعاریفِ جدیدی از زندگی و روان پیچیده‌ی انسان می‌داد اما متاسفانه این خصیصه با پیشرویِ داستان کمرنگ و کمرنگ‌تر شد.
Lain
درسته آگاهی‌بخشی کتاب کارکرد مهمیه اما هم‌ذات‌پنداری هم باعث میشه آدم‌ها راحت‌تر با زندگی و مشکلاتش کنار بیان که از نظر من دست‌کمی از کارکرد اول نداره.
آزاد
در تمام طول کتاب احساسات مشترکی با قهرمان داستان داشتم. قهرمانی که معمولی ترین و بی رنگ ترین آدم دنیا بود. فکر میکنم همه ی ما معمولی و قهرمانیم و در طول زندگی بارها با احساس طرد شدگی و تنهایی دست و پنجه نرم کرده ایم. هرچند پایان داستان باز بود و سوالاتی در ذهن باقی میگذارد اما روایت جالب و ترجمه بسیار روان بود.... تیغ سانسور به جاهایی از روایت ضربه زده بود متاسفانه.
کتاب ناب
معمولا از کتابایی که آدمو میذارن توو خماری یا به اصطلاح، پایان باز دارن خوشم نمیاد، ولی این کتاب با وجود پایانِ بازش خیلی قشنگ بود، حکایت خیلی از ماهاست که دوستانی داریم صمیمی طوری که فکر میکنیم تا ابد قراره باهم دوست بمونیم ولی اتفاقایی میفته که میفهمیم دوستی ها هم میتونن تاریخ انقضا داشته باشن
mohammad alimohamadi
گاهی اوقات نباید سکوت کرد باید سکوت را شکست و حرف زد تا زندگی از آن چیزی که هست تلخ تر نشود. همیشه سکوت خوب نیست گاها نتایج وحشتناکی را رقم می‌زند. مانند تنهایی درسی که خواندن این کتاب زیبا به من آموخت
هیزیل گریس لنکستر
تنهایی شاید خوب نباشه ولی دانشمندان گفتن کمک میکنه تنهایی خوبه نه زیادیش بلکه کمش🙂🤗(من ازونام که نیم درصد با تنهایی موافق هستند حتی شاید کمتر از نیم درصد)😊😊😊
novelist
از این نویسنده چیزی نخونده بودم و فکر نمیکردم به این روانی و شیوایی بشه کتابی رو ترجمه کرد و نوشت. داستان رو خیلی دوست داشتم شخصیت ها کاملا برام قابل باور بودند و حس ها دریافتنی بود
فاطمه
خب این از اون دسته کتابهایی هست که از کلمه به کلمه اش لذت میبرید و یه قولی این کتاب را نباید خواند بلکه باید خورد... این کتاب عالیست، ترجمه ی بسیار خوبی دارد، و بسیار روان است و جذاب و کشش بسیار زیادی دارد. در کل بهتون پیشنهاد میکنم که حتمن بخونیدش
moony
پارسال یک‌بار خوندم‌ش و نمی‌تونم نظرم ر در قالب کلمه بگم. تنها چیزی که هربار با دیدن اسمش به ذهنم می‌آد اینه که دوباره باید خوندنش ر شروع کنم و مطمئن ام که پیشمون نمی‌شم.
Farinazk1far
من عاشق هاروکی ام مخصوصا این کتاب و کتاب کافکا در کرانه جفتشون فوق‌العاده هستند در داستان پردازی اینکه داستان غیرقابل پیش بینیه و نمیتونی حدس بزنی تهش چی‌میشه خیلی جذابیت داره حتما پیشنهادشون میکنم مخصوصا اگر تازه میخواین رمان بخونید و یا تازه میخواید کارای هاروکی رو بخونید
motahareh
عالییههههههه😍😍😍 ترجمه روان و داستان جذاب! + جاهایی که سانسور داره و متوجه میشید 😑
Mehrab
اعجاز موراکامی در همین نوشته‌ها رخ می‌دهد. بدون هیچ اتفاق ویژه و اکشن، بدون هیجان آفرینی کاذب، عمیق ترین لایه‌های شخصیت را با نهایت جذابیت بیرون می‌کشد. به نظرم بعد از کافکا در ساحل یا شاید در کنار آن بهترین کار موراکامی باشد. جزو معدود کتاب‌هایی بود که هم وسوسه میشدم یک فصل دیگر هم بخوانم و هم دلم نمی‌خواست تمام شود. پایان بندی های موراکامی هم که مثل همیشه میخکوب کننده و پر ابهام است. جوری که گویی همه چیز معلوم است و البته این همه چیز دقیقا هیچ چیز است
ف
داستانش کشش داشت ولی واقعا نمیفهمم چرا پایان داستاناشو اینجوری تموم میکنه پر از حس تعلیق و ابهام. من این مدل پایان ها رو دوست ندارم و آخرش خورد تو ذوقم. اما کل داستان جالب بود و کشش داشت. کلا اینو خوندم و فهمیدم موراکامی تایپ من نیست
من
بعد از سالها یک کتاب رو یک نفس خوندم و لذت بردم
کاربر ۲۱۲۳۰۱۳
ناز نفست دلاور
میمْ؛ مثلِ مَنْ
داستان عمیق و جالبی داشت. اگر مطالعات روانشناسی داشته باشید خیلی جذاب ترم هست. چیزهایی که در کتاب های روانشناسی گفته میشه با یک شخصیت پردازی خیلی خوب تبدیل به یک داستان شده. یاد یک سری از کتاب های ایرانی افتادم که میخوان یک مفهومی رو تبدیل به داستان کنند، انقدر رو و نچسبه که با چهار تا قاشق سس هم نمیشه خوردش /: این کتاب برعکس داستان و شخصیت پردازی خیلی خوبی داره و ادم رو جذب میکنه. یک جاهایی از داستان گنگ بود که متوجه نشدم از سانسوره یا ضعف داستانه‌.
k.t
:) سپاس

حجم

۲۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۰۲ صفحه

حجم

۲۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۰۲ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد