داستانی بسیار جالب و تامل برانگیز درباره بدبختی ها و مشکلات قشر فقیر جامعه. توصیه میکنم بخونید. 😊🍀

کتاب خوب و آموزنده و پر محتوایی و داستان خوبی داره هر چند تلخه دوس داشتم چون با خوندنش نگاهم نسبت به بعضی مسائل تغییر کرد 👌😍

یک روایت بسیار جذاب از زندگی در گاهی خوشی ، اغلب غم

اتفاقی که بعد از خواندن این کتاب در شما می‌افتد، همان چیزی است که اورول در پاراگراف آخر کتاب از آن حرف زده است:«دیگر هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم خیابان‌خواب‌ها اراذلی دائم الخمرند، از گداها انتظار ندارم به خاطر سکه‌ای که کف دستشان گذاشته‌ام سپاسگزارم باشند، تعجب نمی‌کنم اگر مرد بیکاری انرژی نداشته باشد، سپاه رستگاری (یک سازمان خیریه بین المللی مسیحی) را تأیید نمی‌کنم، لباس‌هایم را به گرو نمی‌گذارم، دست کسی را که تراکت پخش می‌کند رد نمی‌کنم و در یک رستوران شیک از غذایم لذت نمی‌برم. این تازه اول کار است»

روایتی سرشار از سختی و سختی و سختی ، در یک کلمه نمایش فلاکت! در کنار پی بردن به برخی تفاوت های فرهنگی. به همه توصیه نمی کنم. اما اگر فکر می کنیم مرفه نیستیم و بدبختیم ، بد نیست بخوانیم!

واقعا جذاب بود و بسیااار غم انگیز و تاثیرگذار

جورج اورول یا اینکه ضد شرقی ولی حرف هات در کتاب آس و پاس کاملا درست است. هیچ اقتخار و معنویتی، در زندگی فقیرانه وجود ندارد. تا همینجا بسه ادامه ندم. و بنازم ترجمه بسیار عالی و روان آقای بهمن دارالشفایی را.

به جهت فهموندن دنیای فقر به یک آدم متوسط؛ معرکه بود!

یه حق اشتراک بگیرید سالانه یا ماهانه از تنوع کتاب بیشتر بتواند استفاده کنند، شاید من خودم خوشم نیومد،