نظرات کاربران درباره کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه
۴٫۱
(۶۳)
pedram
ساعدی در این نمایشنامه مثل سایر آثارش حس وهم و ترس را به نمایش میگذارد که در اینجا بروز بیشتری دارد. یک محله مورد دستبرد دزدان حرامی قرار گرفته است.مواجهه با این موضوع در شخصیت های داستان دیدنی است. بعضی ها منکرش می شوند و آنرا صرفا توهم و خواب زدگی می پندارند، بعضی ها خود را کنار می کشند تا گزندی نبینند، بعضی ها در هیات یک ناجی گاها ظاهر می شوند....
می گویند ساعدی یکی از منتقدین دخالت بیگانگان در کشور و خواستار استقلال بوده و این به شکل ترس در آثارش کاملا مشهود است. او سعی کرده در شرایط اجتماعی سیاسی پهلوی با نوشتن به مقابله با این موضوع بپردازد. شاید آی با کلاه آمریکا و آی بی کلاه همان انگلیس باشد. وقتی این گمانه قوت می گیرد که در قسمت اول نمایشنامه که آی بی کلاه نام گذاری شده است می بینیم که هویت دزد مشخص نیست و این همان لقب معروف انگلیس یعنی روباه پیر است. و در قسمت آخر که آی با کلاه باشد دیگر دزدی علنی است و در پس پرده قایم نشده است و این همان آمریکاست؟!....
boufe koor
خواهش میکنم. بله کتاب بسیار خوبی هستش حتما مطالعه کنید. تو دو سه ساعت میشه راحت خوندش
نام مستعار
ممنون از توضیحات خوبتون. ترغیب شدم بخونمش.🌹
Hossein
عالی عالی
خود مرد روی بالکن کرد که لعنت بر خودش باد.
Shabnam Salami
این فکر میکنم اولین نمایشنامه ای بود که میخوندم .. قبلا هم دو سه تا نمایشنامه رو شروع کرده بودم اما هیچوقت باهاشون ارتباط برقرار نکردم ... اما با خوندن این کتاب واقعا به نمایشنامه علاقه مند شدم و احتمالا از این به بعد بیشتر میخونم😍
▪️اما حسم به کتاب ... کتاب خیلی متن روونی داره و از نظر داستان هم برای من جذاب بود .. و البته کوتاه بودنش باعث میشه تو یکی دو ساعت خونده شه که این برای من عالی بود🤣
.
.
❌❌این قسمت از نظر خطر اسپویل❌❌
▪️شخصیت های کتاب همشون ترسو و بزدل بودن و به نظرم این حس که چقد مردم راحت گول میخورن و تحت تاثیر همدیگه قرار میگیرن رو خوب نشون داده بود ... اقای دکتر با اینکه قصدش تقریبا خیر بود اما در نهایت باعث بدبختی همه شد و همه هم خیلی راحت بهش اعتماد کردن چون "دکتر" بود!!
▪️کاش انقد راحت تحت تاثیر هر چیزی قرار نگیریم و همیشه یه احتمالی برای اشتباه بودن تفکراتمون در نظر بگیریم ... همیشه راه حل، شلوغ کردن و پیش بینی کردن نیس .. گاهی وقتا شاید لازم باشه تو لاک خودمون بریم و فقط یه چراغو روشن بذاریم، یه راهی که فقط بقیه بفهمن اینجا یکی هست!!! ...
▪️شاید اگه تمام همسایه ها به جای این همه مقاومت کردن در برابر پذیرفتن اینکه توی اون خونه حرومی ها هستن، میرفتن خونه هاشون ، چراغ اتاقشون رو روشن میذاشتن ، قرص خواب نمیخوردن که برن توی یه خواب عمیق و یه احتمالی در نظر میگرفتن واسه "غلط بودن تفکر خودشون و درست بودن تفکر پیرمرد" ، حالا همشون بدبخت نشده بودن!
در کل من کتاب رو دوست داشتم و خوندنش رو پیشنهاد میدم😊
P.H
بسیار جالب
Mohajerino
چطور میتوان همیشه خوشحال بود ؟
آنگاه که از هیچچیز نترسید.
علی دائمی
🔻 «آی بی کلاه، آی با کلاه» روایت چند همسایه است که گمان میکنند یک دزد به محلهٔ آنها آمده است و در تلاشند هویت او را کشف و دستگیرش کنند؛ اما اختلاف نظر و طرز برخورد هریک از همسایهها -که تا حد زیادی تحت تاثیر شغل و طبقهٔ اجتماعی آنهاست- تمام محله را به چالش میکشد.
🔻 اینجا هم مثل نمایشنامههای دیگر ساعدی با پرسوناژهای متعدد طرفیم؛ پرسوناژهایی که به سطح شخصیت نمیرسند و در حد تیپ میمانند. این شبیه همان کاریست که برشت در بعضی آثارش میکند تا جهان نمایش را به شکل مدل کوچکی از جامعه نشان دهد. در «آی بی کلاه، آی با کلاه» محلهٔ ناآرام درواقع ماکت کوچکی از جامعهٔ گرفتارِ استعمار و استثمار است.
🔻 در این اجتماع بحرانزده، واکنشها به بحران نیز بازتاب واکنش اقشار مختلف جامعه به بحرانهای سیاسی است. روشنفکران و متولیان در برابر مشکلات کلان، قدرت تحلیل و تصمیمگیری ندارند. در این میان پرسوناژی مثل مرد روی بالکن که سیاهمست شده (و منظور نویسنده هم از این مستی کاملاً مشخص و واضح است) در بالکن خانهاش نشسته و در یک محیط امن و با فاصله از خطر، مردم را هدایت میکند و به آنها راهکار میدهد! او حتی دیگر همسایگان را بابت نداشتنِ روحیهٔ فداکاری و ایثار سرزنش میکند! توجه کنید به سخنان پرشور و انقلابی مرد روی بالکن و همچنین دیالوگهای پرسوناژ «مرد» که به او میگوید: «تو دیگه چی میگی؟! بالای گود نشستی و میگی لنگش کن!»
🔻 همین حاشیهٔ امن، عافیتطلبی و نگاه از بالاست که باعث میشود طبقات مختلف اجتماع و تودههای مردم، اعتماد خود را به رهبران، سیاستگذاران و روشنفکران از دست بدهند و با طناب پوسیدهٔ آنها به چاه نروند. بنابراین نمایشنامه بیش و پیش از هر مضمون دیگری، هجویهای است بر روشنفکران قلابی جامعه که جزئی از مردم و در بین آنان نیستند.
🔻 در چنین وضعیتی هرگونه شعار یا تحلیل سیاسی مضحک و پوچ به نظر میرسد. رجوع کنید به آنجا که پرسوناژ «مرد» (گویی این پرسوناژ قرار است به شکل صریحتری نسبت به سایر پرسوناژها ما را به سمت درونمایهٔ نمایش رهنمون کند) با لحن و واژههایی مصنوعی با خبرنگار دربارهٔ «تغییرات در شئونات اجتماعی و نقش امنیت» حرف میزند، ولی در عین حال نمیتواند یکی دو جملهٔ کامل و درست را بیان کند و به همین دلیل خبرنگار فوراً حرفهای او را قطع میکند و به سراغ «مکانیک» میرود. مکانیک هم جملهای را میگوید که بهنوعی با اندیشهٔ نهفته در نمایش مرتبط است: «تصمیمات اولیای امور تنها ضامن بقای ملک و ملت است.» خبرنگار این بار هم با حالتی تمسخرآمیز به او آفرین میگوید و از سخنان او عبور میکند.
🔻 خلاصه آنکه: هرگاه خواص یک جامعه خود را کنار بکشند و در بحرانها شریک و همراه مردم نباشند، مردم باور خود را به هشدارها و راهکارهای آنان از دست میدهند. نتیجهٔ این ناباوری و بیاعتمادی میشود غارت شدن مملکت به دست قدرتهای نوظهور و استعمارگران جدیدی مثل «آی با کلاه»!
tina barzegar
من همیشه اول نظرات شما رو میخونم بعد خوندن کتابا رو شروع میکنم😄ممنون👌
mah
بعضی آثار ساعدی در عین سادگی پیچیده اند!
شاید طبق نظر عده ای آی بی کلاه همان انگلیس و آی با کلاه همان آمریکا باشه.
اما اینکه میان روی نویسنده هم یه اسمی میذارن و میگن فلان و فلان بود رو قبول ندارم.
روحش شاد.
کاربر ۲۴۵۲۲۱۵
👌🏻
pockethead
یک نمایشنامه بی نقص از ساعدی بزرگ..البته با همون روحیه بیگانه ستیزی که در اکثر کارهاش نمود بارز داره
راقم این سطور
عالی
mina shirdell
کتابی با محتوای سیاسی که به صورت نمادین توسط قلم ساعدی به زیبایی به تحریر درآمده. کتابی برای همه دورانها.
مبینا نصرتی
جز اولین کتاب هایی بود از غلامحسین ساعدی خوندم و واقعا خوشم اومد
222
توصیه نمیکنم
کاربر 8778811
عاشقشم
کاربر ۱۲۹۴۸۰۶
عالی ، عالی چه شخصیت پردازی های دقیقی . هر کدام از ما می توانیم دکتر یا پیرمرد یا همان دختر مستاصل باشیم و چه پایان ترسناکی داشت.
" یک تکه تنهایی "
شاهکار ساعدی عزیزم
mh
خود نمایشنامه عالیه ولی چرا انقدر غلط نگارشی آخه؟؟؟
کاربر ۱۲۲۸۶۱۷
این نمایش در مورد ترس و توهم توده ها در مقابل یک پدیده است.
قسمت اول آی با کلاه یعنی آگاهانه با یک پدیده برخورد دارند.نسبت به این موضوع آگاه میشوند.رفته رفته در قسمت دوم آی بی کلاه متوجه میشویم که ب دلیل ترس و اضطراب و عدم باور و حتی خرافات این آگاهی رنگ میبازد و تبدیل به نا آگاهی میشود.
در این نمایش همانند سایر نمایشهای ساعدی توده ها طبقات پایین دست جامعه،مشاغل،پیر و جوان وجود دارند.شاید آثار ساعدی در زمانه ی امروز ما (بدلیل نشان دادن رنج و درد ) کمی برجسته و شعاری به نظر بیاید.ولی نسبت به زمانه ی خود نویسنده قابل هضم باشد.منظورم برجسته نشان دادن پدیده هابه توده ی مردم است. بیشترین تکرار مربوط به آگاه کردن شخصیتها ست و بیشترین تضاد هم مربوط به نپذیرفتن این آگاهی و پذیرفتن ترس و توهم است.
تو نمیدانی که آیا کابوس را قبول کنی یا اتفاقی که در حال وقوع است.
neo
از بهترین نمایشنامههای ساعدی.
نوا
این نمایشنامه دو پرده ای، دو بخش متناقض رو روایت می کنه و تم سیاسی دارن که فک می کنم در فضای زمان خودش خیلی بهتر میشد درکش کرد. اما همیشه آدمهایی که خودشون رو بخواب زدن و نااگاهی، می تونن داستانهای جذابی خلق کنه، مثل دشمن مردم ایبسن که من رو طاقچه ندیدمش
mar jam
جالب نیست
فقط حس تعلیق داره
حجم
۴۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
۲۶,۶۰۰۳۰%
تومان