نظرات کاربران درباره کتاب خوشه‌ های خشم

کتاب جالبی بود و داستان پرکششی داشت. از خاصیتای نویسنده های آمریکایی اینه که خیلی راحت می نویسن. این کتابم همینطور بود. تعداد شخصیتا زیاده ولی گمشون نمی کنین تا پایان داستان. ورود و خروج باقی شخصیتا به اندازه ست. بر خلاف عده ای که می گن رمان ها برای دستیابی به تاریخ یه ملت قابل استناد نیستن، فکر می کنم اتفاقا بخشی از چیزایی که هرگز در تواریخ تمام ملل [به هر دلیل از جمله اینکه تاریخ رو کی نوشته] ثبت نمی شن رو باید در تصانیف، شعر ها، داستان ها، نمایش ها و...ی مردم هر برهه پیدا کرد. و این کتابم مثل خیلی کتابای دیگه جدا از ویژگی های برجسته ی ادبیش، به بخشی از تاریخ قبل و حال آمریکا از زبان مردم کف جامعه نوشته شده و بلاتردید [ولو با لحاظ کردن اینکه اتوبیوگرافی نیست] بر اساس تجربیات زیسته ی نویسنده [البته قبل از دوره ایه که طعم زندگی بورژوایی رو بچشه] ست. چون اشتاین بک خودشم شاهد این رنج ها بوده در زندگیش. ترجمه هم در کل خوب و روان بود

رمان خوشه‌های خشم شاهکار جان اشتاین بک نویسندهٔ شهیر آمریکایی است. این رمان در محکومیت بی‌عدالتی و روایت سفر طولانی یک خانوادهٔ تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر، از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت می‌کنند؛ اما اوضاع آن‌گونه که آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند پیش نمی‌رود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سال‌های پس از بحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی می‌دهد. اشتاین بک این رمان را در سال ۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. این رمان هم‌اکنون جزو چهل اثر کلاسیک سدهٔ بیستم به‌شمار می‌آید. مجلهٔ تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ جای داده‌است. جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام با هنرپیشگی هنری فوندا براساس داستان این کتاب ساخته‌است.

داستان تاثیرگذاری که به زیبایی تاثیر موقعیت و ورود صنعت به کشاورزی بر زندگی مردم عادی و اجبار به مهاجرت را نشان میدهد مردمی که از زمینهایشان رانده شدند و میان مردم شهرهای جدید هم پذیرفته نمیشوند و سختی زندگی باعث بوجود آمدن خشم فروخورده در آنها میشود.

بعد از خوندنش خیلی به کار کردن راغب شدم و قدر وعده های غذاییمو دونستم😂♥️

یکی از بهترین رمان های آمریکایی که خوندم. داستان خانواده‌ای کشاورز در آمریکا که با صنعتی شدن کشاورزی و همینطور توسعه بانک‌ها و سرمایه داری مجبور به کوچ کردن از ایالت خودشون میشن و در ادامه، داستان مشکلات فراوان این کوچندگان را بیان می‌کنه. انتقاد از نظام سرمایه داری آمریکا، البته معقول و ملموس! و در نهایت هم سعی نمی‌کنه بیش از حد خواننده‌اش رو ناامید کنه. به نظرم همه چیز داستان در حد لازم بود. به خصوص توصیفات اشخاص و مکان‌هاش رو خیلی دوست داشتم. می‌تونی خودت رو خیلی خوب در اون فضا تصور و درد و رنج مردم رو احساس کنی.

دوستان حتما صوتیه این کتابو با صدای آرمان سلطان زاده گوش کنید واقعا لذت میبرید بهتون قول میدم .عالیه عالیه

کتاب خیلی قشنگی بود داستانی که همچنان تو همه جای دنیا داره تکرار میشه کم ترین فایده خوندش اینه که از این به بعد به یک سری بی عدالتی ها که به چشممون نیومده بیشتر دقت میکنیم

من نسخه ی چاپی رو خوندم. کتاب خوبی بود ولی بعضی توصیفات از فضای داستان خیلی تکرار میشد. یه جاهایی خواستم ولش کنم ولی با پشت سر هم خوندن داستان کاملا درگیرش شدم. پس اگه شروعش کردین سعی کنید ولش نکنید تا به جاهای پر کشش داستان برسید. پایان خوبی هم داشت. در مجموع توصیه میکنم.

این کتاب رو آقای یامین پور معرفی کردن و خوندم و خوشم اومد

یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم فوق العادست

قطعا دوستان تا الان نکات مهم و کاربردی رمان رو ذکر کرده اند اما این نکته مهمترین ان هاست؛ با دید جامعه ی امروز کتاب رو بخونید و جانشین سازی کنید

فیلمش هم عالی هست

من نسخه ی چاپی این کتاب رو خوندم خیلی برام کشش و جذابیت داشت . فکر میکنم انقدر این شاهکار فاخر هست که نیازی به تعریف من نداره اما سوالی که برام ایجاد شد اینه که مگه نباید نسخه الکترونیک تعداد صفحاتش بیشتر از نسخه چاپی بشه . دقیقا یادم نیست ولی همین حدود ششصد صفحه میشد نسخه چاپی کتاب .

دوستان نظری در خصوص ترجمه و حذفیات این کتاب ندارن .؟

داستان از حمله یک هیولا (بانک) به شهر و تصاحب زمین های کشاورزی شروع می‌شود، قاعدتاً باید اعتصاب،اعتراض و از این دست شاهد باشیم اما با ساخت یک رویایِ بهشت و آرمان شهری از کالیفرنیا که آنجا کار هست و می‌توان صاحب خانه و... شد، هیچ اعتراضی شکل نمی‌گیرد و این ترسیم دقیق و هنرمندانه نویسنده از سرمایه‌داری است. از اینجا شاید حاوی اسپویل باشد: حدود نصف کتاب به حرکت به سمت این شهر موعود میگذرد و ملال، جز لاینفک داستان است که بهترین انتخاب برای چنین موضوعی است. این ملال در کالیفرنیا نیز ادامه پیدا می‌کند و تنها جایی که یک تصویر خوب و مثبت و یک انتقال یک حال خوب را شاهد هستیم، ارودوگاهی است که به دست خود مردم اداره می‌شود و دولت و نیروهای نظامی و سرمایه داران(صاحبان قدرت و ثروت) در آن دخالتی ندارند. اردوگاه را مردم اداره می‌کنند، مشکلات را بین خودشان حل می‌کنند، برای خودشان قانون وضع می‌کنند و با هم همدل و همراه هستند و تا جای ممکن به هم کمک می‌کنند. شخصیت ها به خوبی شکل می‌گیرند به خصوص مادر و تام که شخصیت های کلیدی داستان هستند به خوبی درک و شناخته می‌شوند و از طرف دیگر یک کشیش وارد ماجرا می‌شود، که کمتر در داستان هست ولی اثرش شاید از بقیه بیشتر باشد. کشیشی که متحول شده، دیگر نمیخواهد کشیش باشد و دعاها و مراسمات روتین را انجام دهد، جهانبینیش عوض شده و... اما همین کشیش مهمترین رویکرد و رفتار را در قسمت کالیفرنیای داستان از خود بروز می‌دهد، چه در جایی که در اردوگاهی معرفی می‌کند و چه انتهای داستان که با اعتصاب گران همراه می‌شود و مهم ترین اثر را روی تام می‌گذارد و سبب تحولش می‌شود و شاید بتوان گفت دینی ترین عمل را از یک کشیش از راه برگشته، میتوانیم ببینیم که گذاشتن این شخصیت در داستان و سیر تحولی او بسیار هوشمندانه و دقیق هست. کشیشی که حرفهایش صرفا گزافه گویی بود، وقتی حرفها با عملش ترکیب می‌شود می‌تواند آن اثر عمیق را روی تام بگذارد و او را متحول کند. انتظار من مخاطب بر این بود که داستان بعد از تحول تام، به سمت روایت او کشیده شود و معنی خوشه های خشم متبلور شود اما چنین نشد. نقطه ضعف مهم داستان همین است که این خشم، آنچنان که باید دیده نمی‌شود به جز در چند صحنه و بیش از آن تمکین به شرایط و وفق دادن خود با شرایط برای سیر کردن شکم دیده می‌شود. علاوه بر این، به نظرم، برخی از اتفاقات داستان نیازی به طرح شدن نداشت و به نوعی اطناب محسوب میشود مثلا خراب شدن ماشین و رفتن به تعمیرگاه برای پیدا کردن وسائل ماشین و کمکی به روند داستان نمی‌کند و حذف آن آسیبی به داستان نمی‌زد. ابتکار نویسنده در اینکه یک فصل درمیان، به ترسیم فضای کلی شرایط بپردازد بسیار کمک کننده بود و به واسطه آن، می‌توانست بسیاری از جزییات اطناب گونه داستان حذف شود. اشتاین بک در ترسیم سرمایه داری و بلایی که بر سر مردم آورد بسیار دقیق و عالی عمل میکند و توصیفات و شخصیت ها به درک این ماجرا بسیار کمک می‌کند، اما در روایت، کمی مغشوش عمل می‌کند. موش ها و آدم ها در مقایسه با این اثر که چند برابر اوست به نظرم روایت بهتر و سرراست تری دارد. امتیازم ۳/۵ از ۵

تاثیر گذار بود,داستانی که میتونست به خوبی تاریخ رو بیان کنه.تاثیری که تصمیمات تاریخی بزرگان مملکتی بر زندگی مردم به ویژه کشاورزان داشته باشه.....و من رو به یاد اصلاحات ارضی یا همون انقلاب سفید خودمون انداخت.... که مهاجرت روستایان به شهرها رو در پی داشت. خوشه های خشم ,که نامی متناسب با موضوع داستان داشت,بی عدالتی و بی رحمی سیاستمداران که به مردم کشیده شده بود,باعث بارور شدن خوشه های خشم میشد,,,,, ... اولین قدم برای از بین بردن رحم و کمک به همنوع , در واقع بی ارزش کردن ارزشهای دینی هست.در ابتدای داستان واعظ که کارش تبلیغ مسیح و کارهای نیک بود منزوی و دوره گرد شده بود.... ودر طی داستان میبینیم که مردم گرسنه ای که به هم رحم نمیکنند....

کتابش بهتره یا فیلمش?

قبلا از اشتاین بک، کتاب موشها و آدمها رو خونده بودم و از قلمش خوشم اومده بود و تصمیم گرفتم این کتاب رو هم بخونم. با خوندنِ این کتاب با قسمتی از تاریخ آمریکا و مردمش آشنا میشیم. قسمتی از زمان، ک آمریکا دچار رکود اقتصادی شدیدی میشه و مردم برای گذران زندگیشون مجبور به مهاجرت به دیگر ایالات میشن و در طول این داستان، نویسنده ماجرای خانواده ای رو تعریف میکنه ک با اتفاقهای عجیب و ناگواری رو به رو میشن ک تکان دهنده و ناراحت کننده هست، در واقع شرایط بد اقتصادی در هر جای دنیا باعث میشه اخلاق و رفتار انسانها عوض بشه و برای زنده موندن و گذران زندگیشون هر کاری کنن و این شرایط بد، انسانها رو از آرمانها و اهداف بشری دور میکنه. پس هر کس گفت شرایط اقتصادی، تاثیر زیادی در زندگیِ مردمِ یک کشور نداره، مطمعنا دروغ میگه (منظورم تاثیرش در شرایط فرهنگی و رفتاری و کنش انسانها هست)

من که خیلی لذت بردم. متن داستان روان و جذاب بود.

کتاب جذابی بود ظلم ظالمان در همه جای این کره خاکی و در همه دوران تاریخی وجود داشته و داره و پایانی نداره اما زندگی ادامه داره و این نکته حیاتی در سطر سطر و کلمه به کلمه کتاب مشهوده امید، صبر و بردباری ،کارو تلاش برای ادامه زندگی ...