نظرات کاربران درباره کتاب کفش‌های قرمز

خیلی از دوستان میگن که چه افکار پوسیده ای اما خب به تین توجه کنید که هانس کریستین آندرسن در دورانی زندگی میکرده که کلیسا قدرت تام بوده و علاوه بر اون تعالیم تحریف شده ی مسیحیت کاملا خشک و سخت گیرانه بوده بنابراین در داستان به این نحو نگارش شده ...

یکی از علت‌های تباهی شخصیت داستان این بود که، کارها رو در جای مناسب انجام نمی‌داد. برای همین گرفتار عواقب اعمالش شد... پوشیدن کفش قرمز در کلیسا و تشییع جنازه، نماد انجام فعل اشتباه در شرایط مختلف عنوان شده... البته ناگفته نماند که هانس کریستین اندرسون بیشتر به بازنویسی و گردآوری داستانهای مردمی یا اصطلاحاً عامیانه و افسانه های محلی می‌پرداخت و از این نظر این داستانها بسیار جای تأمل داره ...

چ داستان تخیلی و غیر قابل باوری بود... آدم اصن نمیتونه حتی تصورش کنه... بنظرم اصلا خوب نبود!

فکر کنم خود نویسنده یه خودکار قرمز داشته که فرشته ی عقده ای بهش گفته باید بنویسی تا بمیری، مهم نی چقد چرت و پرت و حرف مفت فقط باید بنویسی وگرنه شمشیرمو میکنم تو حلقت پس بنویس؛ و البته تا ما دستاش رو قطع نکنیم و اینا فکر نکنم مشکل حل بشه به امید ختم به خیر شدن ماجرا

بیشتر شبیه یک موعظه افراطی و ترس آور برای پیروان مسیحیت بود. و بسیار سطحی. اتلاف وقت بود.

خوندن این کتاب فقط اتلاف وقته

چرت و پرت به معنای واقعی یعنی خدا آنقدر بیکار ه که یکی کفش قرمز بپوشه اونوقت نفرین بشه والا به مسیحیت هم توهین بود

از خواندنش لذت نبردم، فقط کنجکاو شدم که هانس کریستین اندرسن چه جور طرز فکری نسبت به دنیا داشته؟ چون معمولا نویسندگان دیدگاه های خودشون رو به قلم میارن. یعنی اندرسن انقدر نگاه تلخ و شکنجه آور و خشنی داشته؟ آخه خدایا اون فقط یک کفش بود! اگه قرار باشه مجازات کار به این کوچیکی انقدر بزرگ باشه، همه باید بشینن سرجاشون و به چیزی دست نزنن تا مبادا اشتباه کنن!

به نظرم خیلی مسخره بود، این همه بدبختی به خاطر پوشیدن کفش قرمز تو کلیسا؟!! نویسنده اش یه مذهبی افراطیه قطعا

یکم بچگونه بود و زیاد با دنیای واقعی فاصله داشت ترجمه هم مشکل داشت

این کتاب از نظر داستانی خوب نیست یعنی داستان خیلی غیر منطقی و تیکه تیکه نوشته شده و اصلا مفهوم خاصی نداره اما این نظر منه 😊

به نظرم اصلا وقتتون رو روی این کتاب بی معنا نگذارین. اصلا هیچ‌معنی نمیده و اصلا خوب نیست منم فکر کردم خوبه و خواندم اما حالم بد شد. واقعا که الکی وقتمو گذاشتم

حس من پس از خواندن کتاب "اَه"

خیلی مضخرف بود . چطور ممکنه یکی با پوشیدن کفش قرمز از درگاه خدا که مهربانتر ازین حرفاست رانده بشه

خیلی ی طوری بود😕😕 ی تصویر ترسناک از خدا... 😥

عجب کتاب چرت و مزخرفی بود.حیف وقت.طاقچه جون مادرت وقتی توگردونه پوچ میاریم این کتاب آشغالاتو غالب نکن بهمون فک میکنیم خوبن وقت میزاریم هدر میره وقتمون!

تو کلیسا کفش قرمز نپوشید

کتاب بی ارزشی بود. ما در کشورمان بی نهایت خرافات دینی داریم.

به نظر من کفش قرمز همون وسوسه است که ممکنه انسان در برابرش کنترلش رو از دست بده . البته ظاهر داستان ساده است و ممکنه فکر کنیم داستان برای بچه هاست . ممنون از طاقچه

به خواندن این کتاب توصیه نمی کنم