نظرات کاربران درباره کتاب بلندی‌های بادگیر

کسی میدونه بهترین ترجمه از کیه؟

خیلی زیبا . از اون داستانایی ه که دلت نمیخواد بزاریش زمین.

اگر بخواهم از بدترین شخص این قصه حرفی بزنم کاترین ارنشاو را انتخاب می‌کنم. او مسبب تمام مصیبت ها حتی مسبب خوی وحشی هیت کلیف بود... او عشق را به نفرت تبدیل کرد و نسلی را غمگین ساخت. اگر بخواهم از بهترین شخص این قصه چیزی بگویم کاترین لینتون را انتخاب می‌کنم. او با تمام رنج‌هایی که کشید روحیه خود را از دست نداد. او مغرور بود اما به دیگران عشق می‌ورزید... به نظر خوشبخت ترین فرد این داستان هاریتون ارنشاو بود که توانست بدون حضور هیت کلیف از عشق کاترین لینتون برخوردار شود. به راستی که آن دو از تلخی داستان بسیار کاستند.

این کتاب جزو بهترین کتاب هایی بود که خوندم! فضاسازی عالی بود و میتونستی قشنگ عمارت بلندی های بادگیر رو در ذهنت مجسم کنی، طولانی بود ولی کشش فوق العاده ای داشت، دو نفر راوی بودند و زاویه دید برای این داستان بسیار مناسب بود، شخصیت ها واقعی و غیرقابل پیش بینی بودن! مخصوصا کاترین و هیت کلیف. اسم داستان در واقع اسم عمارتی هست که داستان در اونجا اتفاق میوفته. (عمارت بلندی های بادگیر) که اتفاقهای زیاد و جذابی به خودش دیده و ندیمه سابق اون عمارت، ماجراهارو برای یک مرد که مستاجر خونه کنار عمارت بلندی های بادگیر هست تعریف‌میکنه. جذابیت فوق العاده داستان بنظرم از اونجایی بود که عاقبت، بیشتر شخصیت ها به نوعی دیوانه شدن!😄 شخصیت ژوزف، برای اثبات شخصیت پردازی فوق العاده امیلی برونته یک نمونه ی واضحه! یک دیندار ریاکار که رفتارهاش حتی در بحرانی ترین شرایط هم شما رو میخندونه. درباره ترجمه نظری ندارم چون خودم کتاب رو به صورت چاپی و با یک ترجمه دیگه خوندم، نظرم مختص کتابه. به هیییچ عنوان از دستش ندین:) فکر نمیکردم همچین کتاب فوق العاده ای باشه!

ماجرای داستان فوق العاده بود ولی تا نیمه داستان کمی اضافه گویی داشت و کمی خسته کننده میشد اما چیزی از جذابیت وجودی داستان کم نمیکرد

اگر به داستان های کلاسیک علاقه دارین این کتاب رو بخونید، در غیر اینصورت ممکنه براتون خسته کننده باشه

با احترام به نظر تمامی دوستانی که از این کتاب خوششون اومده... اما فکر می کنم این کتاب هیچ حاصلی جز به تصویر کشیدن زندگی افرادی که همگی از بیماری مازوخیسم رنج می بردند نداشت...

من کلا نوشته های خواهران برونته رو دوست دارم. تلخه ولی دوست داشتنیه

داستان جذابی داشت و ازون کتاب هایی بود که خسته کننده نیست،البته صرفا یک داستان می‌خونید..

داستان عاشقانه این کتاب خیلی دلتشین نبود ولی در کل ماجرای جالبی داشت

عالی بود 👍👍👍👌👌👌👏👏👏 کسایی که به آثار تاریخی و عاشقانه علاقه دارن از خوندن این کتاب لذت میبرن

کتاب خوبی بود و من از بین شخصیات های داستان من از خانم نلی که خدمتکار بود خوشم بود با حالی که شخصیت اجتماعی بالایی نداشت ولی فرد دانا و قابل احترامی بود

معرکه س این کتاب

عالی بود برای دومین بار خواندم

به نظر من انس گرفتن با شخصیت های داستان سخت بود و رفتار اونا غیرمنطقی و غیرقابل درک بود ؛ چون این کتاب ، کتاب مشهوری هست دلیل بر این نمیشه که مورد پسند همگان واقع بشه . از دیدگاه من داستان می تونست خیلی بهتر پیش بره هر چند بازم به نظرم خیلی برقراری ارتباط باهاش سخت بود

از این نسخه اطلاعی ندارم چون من نسخه چاپی نشر نی رو خوندم و به نظرم ترجمه ش عالی بود. توجه کنید که فقط ترجمش عالی بود ولی چیزی که باهاش کنار نمیومدم داستان و شخصیت ها بود.فقط به خاطر این تمومش کردم چون خداتومن خریده بودمش. از زندگی نویسنده اطلاع دقیقی ندارم ولی به نظرم باید تحت فشار روانی بوده باشه که همچین اثری خلق کرده از بس که داستان از ابتدا تا انتها پر از اتفاقات بد و غیر منطقی و شخصیت ها همگی از دم بددهن ناسزا گو وعصبی،خودخواه،از یکدیگر متنفر، سادیست و سادومازوخیست جوریکه از اول تا آخر کتاب چشم انتظار یک اتفاق خوب و امیدبخشی بودم ولی نا امید شدم.

کتابهای امیلی برونته بسیار آموزنده‌ست، مخصوصا بلندی های بادگیر که لازمه مطالعه تمام علاقه مندان به سبک رمانتیسم هست.

به نظرم کتابیه راجع به ذات آدم ها و تأثیر آدم ها بر هم دیگه هر کدوم از افراد داستان از نقش های به نظر اصلی گرفته تا خدمتکاران اگر فقط یک جا و صرفاً در یکی از موقعیت ها تفکرات متفاوتی می‌داشتند و کارهایی که فکر می‌کردند درسته متفاوت می‌بود سرنوشت همه‌ی افراد داستان تغییر می‌کرد ولی در پایان آیا همه قسمتی از یه نقشه بزرگتر نبودن؟ و اصلا لازم بود چیزی تغییر کنه؟

شهرت این کتاب منو نسبت به خوندن این کتاب ترغیب کرد!حتی در سریالی به شدت به این کتاب اشاره شده بود و بالاخره خوندمش ولی ۲۰ صفحه اخر ولش کردم!اعصاب خورد کن بود و اونقدر جاذبه در من ایجاد نکرد که بخوام به کسی پیشنهادش کنم.

احساس میکنم نویسنده افسردگی شدید یا مشکلات دیگه روحی روانی داشته که داستانی به این شکل غیرقابل هضم و کینه های نه از روی حساب و کتاب بلکه بی دلیل نوشته که واقعا درست و حسابی از قبل علل دقیقش چیدمان نشده که به نتیجه مطلوبش برسه!اوایل تا حدی میشد عکس العمل شخصیت ها را درک کرد.اما بعد از مدتی واقعا دیگه کنش و واکنش بین همه شخصیت ها غیرقابل باور بود!اینکه تا این حد بدون داشتن هدفی خاص و غیر قابل باور حتی تا نسل بعد، همه رو حتی اونهایی که ربطی بهت نداشتند آزار بدی و بعضیا هم در مقابل آزارهای واضحت هیچی نگند و یا عکس العمل های غیر منطقی هم که هیچی حتی مسخره بگیرند و بعد یک دفعه ورق برگرده و واضح مشخص نکنه که دقیقا چی شد! با توجه به سناریوهای از قبل چیده شده اصلا نمیشد هضمش کرد و خواننده رو تو بلاتکلیفی میذاره!و برعکس یک سری توضیحات اضافه و حوصله سربر که اگه از داستان حذفشم میکردی اصلا به اصل داستان صدمه ایی وارد نمیکرد گفته شده بود.نمیدونم واقعا رو چه حسابی یه عده انقدر تعریف میکنند و به به و چه چه میکنند که اگه نخونی عمرت به فنا رفته!!!!در صورتی که میشه آدم وقت و پول و اعصابش صرف یه کتاب بهتر کنه!