نظرات کاربران درباره کتاب بچه مردم
۳٫۷
(۱۱۲۶)
راز گل سرخ
خیلی ناراحت کننده بود مخصوصا برای من که مادرم و به بچه ام وابستگی خاصی دارم، والا بچه رو میبرد شیر خوار گاه بهتر بود تا تو خیابون ولش کنه، خیلی عصبانی شدم از خوندنش، خب زن حسابی قبل از اینکه دوباره ازدواج کنی سراین مسئله با خواستگارت صحبت کن اگر قبول کرد باهاش ازدواج کن نه اینکه بعد از ازدواج به شوهرت حق بدی حماقت هم حدی داره و امیدوارم هیچ وقت همچین اتفاقی برای هیچ مادری نیفته هرچند این که خیلی ریلکس بود.
•ن
گریه ام گرفت. چقدر تلخ. چقدر بد. چقدر ناراحت کننده.
گفت اخرشم نتونست پول تاکسی رو از شوهرش بگیره!
Billy Costigan
مثل بقیه آثار ایشان معمولی رو به پایین بود
کاربر ۴۲۸۰۷۴۶
بی معنی بود الکی وقت خودم را دادم
کاربر ۴۰۰۳۶۸۷
رمان تکان دهنده ی بود که از بدو امر شوک را به مخاطب به خوبی القا می کرد ... شروع عالی ابتدای رمان با پایانی ضعیف همخوانی نداشت... در کل ارزش خواندن دارد اما یکی از کارهای ضعیف آل احمد از نگاه من بود ... بند آخر رمان که عصاره و جمع بندی آن باید باشد اصلا در سطح شروع عالی ابتدایی نبود.
MumdTaqi
خیلی برام تلخ بود، در طول داستان امید داشتم مادر تصمیمش را عوض کند اما...
داستان به طرز عجیبی گیرا بود، از رو متن به راحتی می توانستم فضا و حس و حال شخصیت را بفهمم، ولی نمی توانم درک کنم که چنین فضایی مادری را مجبور به ترک فرزندش کند.
کاربر ۴۱۸۵۵۴۹
خوب
مختاری
خیلی دردناک بود ،خیلی از هر نظر
ARMY:)
داستان اونجور که بخواد واقعی باشه نبود:/
کاربر ۳۴۱۸۶۷۷
خیلی بد بود و پایان نداشت
فاطمه ^-^
به عنوان یه داستان کوتاه خوب بود، خیلی روان بود و همه پسند. اخرشم بد تموم شد، جوری که ایده ی کل داستان یه طرف، خط آخر داستان یه طرف :')...
امید یوسفی صدیق
واقعا متحیر شدم از مادری که فرزندش رو فدای هوس و خودش کرد و در آخر پول تاکسی😑
کاربر ۱۵۳۱۹۳۲
واقعا بد بود خیلی حالم بد شد مگه میشه یه مادر اینقدر سنگدل باشد
Sara
داستانش رو دوست نداشتم پایانی ک مورد انتظارم بود رو نداشت
Faei
اگه واقعا احساسات مادرانه داشت که اینطور نمیشد!
هر لحظه منتظر بودم بگه پشیمون شدم بچمو برداشتم و برای همیشه فرار کردم. ولی خب آدمای ضعیف و احمق اینشکلی هم وجود دارن دیگه
میشه گفت یه داستان کوتاه پر از حماقت
Alim
زمانی که داشتم این کتاب و میخوندم یاد موقعی هایی افتادم که تو شلوغی بازار یه لحظه دست مادرم و ول میکردم و برای چند دقیقه احساس میکردم ضعیف ترین موجود روی زمینم و واقعا هم همینطور بود😥
Hamze.r70
خیلی خیلی تلخ و ای کاش که انسانیت نمیرد در هیچ لحظه ایی و راحت قضاوت نکنیم حتی حق باشیم.😢
#*
یک ستاره کم دادم به دلیل تلخی بیش از حد و نفرتی که واقعیتِ عریان این کتاب در خواننده به وجود میآورد وگرنه ۵ ستاره حق نویسنده است.
🛇🛇🛇خطر اسپویل🚫🚫🚫
شاید با خود بگویید هیچ مادری با بچهش چنین کاری نمیکند
من میپرسم که آیا همین امروز کماند مادرانی که تماشای تلویزیون و رفتن به کلاسها و باشگاههای مورد علاقهشان را به نیازهای فرزندانشان ترجیح میدهند؟!
آیا کماند مادرانی که با فرزندشان طوری رفتار میکنند که انگار بچهی مردم است و سربار آنها؟!
شاید شما هم دیده باشید، یکی از هزاران کودکی که از پدر و مادر خود معصومانه میپرسند آیا به راستی من فرزند واقعی شما هستم؟؟!
من به هیچ وجه جایگاه و مقام شامخ مادری را زیر سوال نمیبرم هیچ کاری برابر با یک آه مادر هنگام درد تولد فرزندش نیست.
اما آیا این به این معنی ست که این طفل باید تقاصِ زحمات مادرش را با بیمهری، دیدن از او پس بدهد؟!
samaneh
داستان جالبی بود ولی من احساس مادرانه ای اززن داستان نگرفتم درصورتیکه خودم اون لحظات نفسگیرداستان به این فکر بودم که بچه مو بغل کنم تا خیالم راحت بشه که دارمش
سپیده
خیلی دردناک
حجم
۹٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
حجم
۹٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
قیمت:
رایگان