نظرات کاربران درباره کتاب ابله

موافقم باهاتون👌

آقای امید بهتره آثار یک نویسنده رو در فضای حاکم بر شرایط زندگی اون نویسنده مورد قضاوت قرار بدین و قطعا نام های بزرگی مثل داستایفسکی الکی بزرگ نشدند. درست نیست که بگیم 《نویسنده نتونسته افکارش رو به درستی منتقل بکنه》 شاید ما نتونیم با افکار نویسنده درست ارتباط برقرار کنیم. از جمله خود من شاید هیچ وقت نتونم با افکار نویسنده ای مثل سارتر ارتباط برقرار کنم ولی این دلیل نمیشه خود فرد رو زیر سوال ببرم . در مورد داستایوفسکی همین قدر خوندم که در سال ۱۸۶۶ بعد از انتشار کتاب جنایت و مکافات اتفاقی کاملا شبیه داستان کتاب در واقعیت رخ میده و یک دانشجوی فقیر به اسم دانیلف فرد رباخواری رو می کشه و اموالش رو دستبرد میزنه و این موضوع در روزنامه های اون زمان منتشر میشه و داستایوفسکی در مواجه با این خبر میگه من با ایده آلیسم خودم آنچه در آینده جامعه رخ میده رو پیش بینی میکنم. پس هرچی باشه این نویسنده برای جامعه زمان خودش بسیار مفید بوده و به نظر من نوشته هاش مثل هشداری برای زمانه ی گرفتار بحران خودش بوده. و درد جامعه ی خودش رو داشته. و جمله ی بعدی تون هم که هنوز آثار این نویسنده رو نخوندین حدس زدین که《 اصولا افکار درستی برای انتقال نداشته 》هم در نوع خودش جالبه ‌. و اما اینکه این کتاب ها چی یاد منو شما میده؟ باید بگم هرکسی گمشده ی خودش رو توی کتاب پیدا میکنه شاید چیزایی که روی من با خوندن کتاب ابله یا برادران کارامازوف یا هر کتابی اثری خاص میگذاره روی فرد دیگه ای بی تاثیر باشه. در مجموع براتون آرزوی موفقیت دارم

داستان گرد محور یک شخص شکل گرفته و مرکز ثقل داستان یک نفر است و کار نویسنده بیش از هر چیز توصیف احوال این شخص است درست مثل جنایت و مکافات. شخصیت های داستان همه اهل جهانی اند که در سراشیب تباهی پیش می روند ،ابله فرد 《بی تردید وارسته 》تک و تنها در برابر 《نیروی ظلمت 》ایستاده است. قهرمان داستان به منزله ی محور اصلی و مفهوم روحانی رمان است ، همه جا حاضر است... و اشخاص داستان پیوسته از او حرف می زنند، بر او قاضی می شوند و محکومش می کنند یا بزرگش می دارند، او مدام پیش ما اعتراف می کند ، و در عین حال اصلش از ما پنهان می ماند. داستان بر اساس طرح پیچیده ای بنا شده که محور آن پول است و ما در این کتاب به جهان پول و سرمایه داران و رباخواران و ماجراجویان حریص وارد می شویم...وسوسه ی هولناک انباشتن ثروت موضوعی است که داستایوفسکی همیشه پیش نظر دارد، در ابله قدرت مهلک پول را بر روح آدمی می بینیم ، همه ی اشخاص داستان دستخوش سودای سودند.همه یا رباخوارند (مثل پتیتسین و لیبدف و ترنتی یوا بیوه سروان) یا دزدند ، یا ماجراجو. زمانی که منتقدان داستان داستایوفسکی را خیال پردازی وصف کردند، از نفرت میخواست دیوانه شود و به تاکید گفت که او واقع بین تر و واقعیت نگارتر از آن هاست. قسمتی از نقد کنستانتین ماچولسکی از منتقدان بزرگ ادبیات روسی و خاصه آثار داستایفسکی

خب پس با این حساب خود نویسنده نتونسته افکارش رو به درستی منتقل کنه، یا اینکه اصولا افکار درستی برای انتقال نداشته

نشر سرچشمه یک جلده

پنجگانه پتش خوآرگر، فقط یک کلمه... فوق‌العادست😍

صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز فقط با ترجمه بهمن فرزانه،کوری ژوزه ساراماگو،شطرنج و آموک اشتفان تسوایگ،تصویر دوریان گری اسکاروایلد،۱۹۸۴ و قلعه حیوانات جورج اورول

جنایت و مکافات، برادران کارامازوف، پیرمرد و دریا، مسخ، صدسال تنهایی، گتسبی بزرگ، ناطور دشت