نظرات کاربران درباره کتاب یک پیغام همایونی
۲٫۷
(۱۰۷)
حانیه
مضخرف و بی معنی. یعنی چرت ترین چیزی بود ک تاحالا خونده بودم
بید مجنون
ترجمه خیلی بد بود یه نفر باید این ترجمه هارو بخونه و اونی که خوب نوشته شدرو قرار بده
* artmis *
برخلاف داستان دربرابر قانون این داستان برام جالب نبود
بادبان
جالب و با معنی بود
علیرضا رستمینیا
بنظرم با تموم کوتاه بودنش هنوز اون چیزی که باید رو، نفهمیدم... حس میکنم بخشی این مبهم بودنش به ترجمه گنگش برمیگرده.
تاریخ خوانش: ۱۳۹۹/۰۱/۲۴
Zahra Eghbal
ترجم۶ بدی داشت اصلا روان نبود
Husayn Parvarde
به نظر من داره دربارهی تحریف دستورات و قانون صحبت میکنه.
پادشاه در حال مرگ، پیامی رو به قاصد میرسونه و از قاصد میخواد که پیغام رو به همهی مردم برسونه، اما افراد کاخ و افرادی که در مسیر قاصد هستند، اجازهی عبور راحت رو به قاصد نمیدن و قاصد با تمام جدیت و همتی که برای رسوندن پیغام داره، از انجام این کار باز میمونه.
××ترجمه ی بسیار بدی بود.
Nafiseh R
من هیچ وقت کافکا رو درک نکردم
j.w
باید چند دفعه بخونی تا به سختی متوجه بشی.ترجمه خیلی خوبی نداره
Hadith
شاید چون نویسنده معروفیه توقعم ازش بالا بود. دوست نداشتم نوشته شو
marigold
اخرش این نیست.چون اخر همه چیز خوبه
🍃رز رزاسه🍃
خیلی بی معنی 😤
Fariba A♡
آیا معنا یا هدفی در این دنیای پیچیده وجود دارد، یا ما فقط در تلاش برای یافتن آن، در انتظار و ناکامی زندگی میکنیم؟
sadra
ترجمه کمی مشکل داره
الهام حمیدی
ترجمه متن خیلی خوب نیست ، به خاطر همین هم شاید بیشتر دوستان زیاد خوششون نیومده و گفتند درکش سخته .ولی باید توجه داشت نثر کافکا پر از استعاره ست و باید با کمی دقتِ بیشتر مطالعه بشه تا پی به مفاهیم ببریم . در این متن : پیغام همایونی همون پیام معنوی و تشریعی ه و قاصد همون مُرسَل ، سایه کوچک می تونه سیاهی یا پلیدی در برابر پاکی و روشنی باشه و پیام ، هشداری برای وجود اون سایه ست . حالا رسول با تحمل سختیها راهش رو بین آدما باز می کنه ولی باید اون پیام رو از کاخ اول《نسل زمان خودش》 و بعد حیاط کاخ《سرزمینی که در اون زندگی می کنه》با تلاش زیاد عبور بده تا تازه به نسلهای بعدی《کاخ پیرامون کاخ اول》و سرزمین های دیگه《حیاط کاخ های بعدی》برسه . در مواقع سختی هم به نشان خورشید روی سینه ش《پاکی تابنده ی وجودش》اشاره می کنه چون خورشید نمادی از پاکی و اصالته . پله ها می تونه نشانه ی نزول رسول باشه به این معنی که رسولِ حامل پیام بواسطه پیام دهنده و نوع پیام برای اینکه بتونه اونو انتقال بده باید در سطحی پایین تر از منبع پیام قرار بگیره تا با ارتباط با همه ، اونو جاری کنه . اینکه قاصد《موفق نمی شه》و یا《هرگز نمیتونه به درب پایانی برسه》ناامیدیِ کافکاست از رسیدن پیام به همه جا و همه انسانها و اینکه آیا اینو ضعف مردم از دریافت یا ناتوانی رسول از ارسال پیام می دونه به جهان بینی خودش برمی گرده . شاید هم به زعم کافکا اینکه قاصد و پیام از طرف مردی مرده《منبع الهام و نور و وحیی که اونقدر فراموش شده که مث مردگان در یاد ونظر نمیاد》است که نه کسی کمکش می کنه و نه اجازه میده که به مقصد برسه و باز هم《شما لب پنجره تان می نشینید و رویای آن پیغام را خواهید دید هنگامی که غروب فرا رسد》پنجره و رویا《 امید به آینده》وهنگام غروب《در واپسین لحظات عمر》رو تداعی میکنه . بد نیست کمی راجع بهش فکر کنیم 🫠
猫
!!ترجمه اش اشکال های مهم داره که برای روان شدن متن باید روشون کار بشه !!
اسم انگلیسی این اثر an imperial message از Franz Kafka هستش که میتونین برای ترجمه بهتر، متن انگلیسی، تحلیل و ... توی گوگل سرچ کنین :)
R.Khabazian
داستان، مفهومی هست و باید چندبار خوند
تا متوجه مفاهیم عمیقش شد.
.
کافکا در این داستان، درباره حقیقت صحبت کرده
و اهمیت رسوندنش به گوش تمام مردم.
علی رغم ناامیدی که نسبت به فرجامِ این موضوع
داره، اما به طور کلی داستان رو دوست داشتم
و خوندنش رو توصیه میکنم🌱
فارا
با خواندن این داستان کوتاه قلم و سبک کتاب کریستیان بوبن برایم تداعی شد.
mehdik2017
اصلاً خوب نیست
کاربر 5441530
درکش سخت بود.
حجم
۱۰٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
حجم
۱۰٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
قیمت:
رایگان