بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دعوا سر اولویت است | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دعوا سر اولویت است

بریده‌هایی از کتاب دعوا سر اولویت است

انتشارات:انتشارات سدید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۵ رأی
۴٫۴
(۴۵)
کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید! تفاوت این‌که کسی کارش را برای خدا بکند با کسی که برای خدا کار کند، زیاد نیست؛ فقط همین‌قدر است که ممکن است حسین(ع)در کربلا باشد... و من در حال کسب علم برای رضای خدا
amir
برخی از شدت دغدغه‌های رنگارنگ به مقام «وسواس در دغدغه» نایل می‌شوند.
amir
انتخاب‌ها در گرو اولویت‌هاست که معنا می‌یابد. در زندگی اصولاً دعوا سر اولویت است.
amir
وقتی در صحنۀ حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هرکجا که می‌خواهی، باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است...»
amir
وقتی در صحنه نیستی، وقتی از صحنۀ حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی، باش!
amir
در کرببلا حسین را می‌کشتنـــــــــد در گوشه حجره، شیخ، عرفان می‌گفت
amir
کربلا با آن همه ظرفیت آدم‌سازی‌اش، اما برای بعضی‌ها نه تنها تقرب نداشت بلکه عامل سقوط شد... توفیق داشت روز عاشورا در کربلا باشد، چه لیاقتی! تازه روز عاشورای ۶۱ را هم درک کرد، چه سعادتی! امام را از نزدیک زیارت کرد، چه زیارتی! ولی حیف که اسمش بد در رفت. همه به او می‌گویند: کربلایی شمربن‌ذی‌الجوشن! این که کربلایش است، باید حق داد که امروز هم هنوز این قصه در جریان باشد: کربلا... کدام کربلا؟ امام حسین... کدام امام حسین؟ هیئت... کدام هیئت؟ اگر در تاریخ «مسجد ضرار» داشتیم، بعید نیست وجود «هیئت ضرار»‌ها. نباید فریب عناوین را خورد... فتأمل!
amir
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم به گفت‌و‌گوی تو خیزم به جست‌وجوی تو باشم به مجمعی که در آیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
amir
زندگی حسینیان عالم با همه فرق دارد، اصلاً خود امام حسین هم با بقیه متفاوت است. در آخرت هم که آینه و تجلی دنیاست، حسینیان متفاوت‌اند. همه در گریه و ناله‌اند، اما این‌ها شادند، به عکس دنیایشان.
Book lover 19
زندگی حسینیان عالم با همه فرق دارد، اصلاً خود امام حسین هم با بقیه متفاوت است. در آخرت هم که آینه و تجلی دنیاست، حسینیان متفاوت‌اند. همه در گریه و ناله‌اند، اما این‌ها شادند، به عکس دنیایشان.
Book lover 19
عزم هم دو گونه است؛ که از عزم عادی تا عزم عاشورایی، مرحله‌ای و مسافتی طولانی است، «عزم جهادی» . آن‌جا که از مایه‌گذاشتن همۀ دارایی‌ها از مرکب و سلاح تا جان را در برمی‌گیرد، آن هم نه یک‌بار، نه دوبار... راستی! شما چند بار حاضرید برای هدفتان هزینه کنید؟! خطر کنید؟ یا مایه بگذارید؟ چند بار؟ چند جان؟!
کاربر ۳۴۹۳۰۹۸
مشکل طرماح چه بود؟ «امام فرمود: اگر قصد یاری داری، شتاب کن، خدا تو را ببخشاید. طرماح گوید: دانستم به یاری من محتاج است.» خب برو، اما زود بیا! وقتی داشت می‌آمد، آن هم با عجله، گفتند: طرماح! کجا می‌روی با این عجله؟ گفت: یاری حسین. گفتند: بنشین که دارند سرها را می‌آورند! ... حسین جان! دیر شد. *** خب کارهایمان را انجام ندهیم؟ بله! انجام بده، آقای طرماح! اما تو که دیدی حسین را محاصره کرده‌اند، تو که دیدی زن و بچۀ حسین در محاصره‌اند؛ زن و بچۀ خودت از زن و بچۀ امام حسین مهم‌تر بود؟!
کاربر ۳۴۹۳۰۹۸
هر سرمایه‌ای را برای امام حسین نیاورید! پاک‌ترین سرمایه‌ها، بهترین بخش دارایی‌هایتان را برای او بیاورید! حتی اگر سخن از بهترین سرمایۀ وجود، یعنی خون است. خون‌های پاک و طاهر را بیاورید، شاید از ما قبول کند چراکه او «ثارالله» است و قرار است یکی مثل خدا خون خواهش باشد. هر خونی شأن خرج شدن برای حسین را ندارد و اصلاً همین قصه بود که غلام سیاه امام حسین را نگران کرده بود: یعنی حسین خون من سیاه بدبوی بی حسب را هم می‌خرد؟
کاربر ۳۴۹۳۰۹۸
بسیاری در هر زمانه به بهانۀ امام ماضی سر خود را از فرمان امام مضارع باز می‌کنند و حال آن‌که حقیقت آن است که در زمان امام حسن، امام حسین، حسین است نه امام، او مأموم است و امام حسن امام او.
کاربر ۳۴۹۳۰۹۸
به من بگو میان همۀ این انتخاب‌هایت چقدر حاضری برای این علاقه‌ات هزینه کنی؟ اصلاً چقدر برایت اولویت دارد که بخواهی برایش خرج کنی؟ البته این هم بسته به نظرت دارد که بخواهی «نان» دین را بخوری یا که آن‌قدر برایت مهم باشد که بخواهی «چوب» ش را هم بخوری! کوفیان دوست داشتند نان دین را بخورند، چوبش را نه! این‌که امام عاشورا فرمود: «مردم بندۀ دنیایند و دینشان لقلقۀ سر زبان‌هاست، دور دین را می‌گیرند تا در رفاه باشند و روزگار بگذرانند و آنگاه که فصل امتحان برسد، دین‌داران کم می‌شوند.» یعنی همین. اگر نگوییم این همان معنای نفاق و دورویی و... است لااقل می‌توان شکیل‌تر سخن بگوییم: اولویت کوفیان این نبود...
کاربر ۱۱۳۱۲۱۲
«... به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم به گفت‌و‌گوی تو خیزم به جست‌وجوی تو باشم به مجمعی که در آیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم»
زهرا جاویدی
«هل من ناصر...» ، حجت بالغه‌‌ای بود که نشان داد در کربلا نه تنها برای کوفیان، حسین(ع)اولویت اول نبود بلکه اولویت آخر هم نشد،
زهرا جاویدی
یافتن امام زمان هر زمان وظیفۀ هر انسانی است که بنا دارد به مرگ جاهلی نمیرد
زهرا جاویدی
خیلی‌ها به دنبال امام گذشته می‌گردند و نه حال، دنبال امام حی و حاضر بودن صفت کلیدی اصحاب الحسین است.
زهرا جاویدی
تفسیرِ قرآنِ حبیب است که شنیدن دارد، نه تفسیر مفسران مدینه‌نشین. ما تشنۀ شنیدنِ تفسیرِ کربلایی قرآنیم و نه تفسیر مدنی... تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیه‌هاست، نه تفسیر عزلت‌نشینی و راحت‌طلبی.
زهرا جاویدی

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان