بریدههایی از کتاب دعوا سر اولویت است
۴٫۴
(۴۵)
«هل من ناصر...» ، حجت بالغهای بود که نشان داد در کربلا نه تنها برای کوفیان، حسین(ع)اولویت اول نبود بلکه اولویت آخر هم نشد،
آن هم شخصیتی در پاکی و فضایل مثل حسین(ع).
این سؤال بزرگ تاریخ عاشوراست.
سراج زاده
باید اولویتها را همراه امام انتخاب کرد، نه زودتر نه دیرتر. «... و المتأخر عنهم زاهق...»
زهرا جاویدی
مرگ تبلور زندگی است. تجلی تمامِ زندگی در نحوۀ مرگ انسانها نمود مییابد. کسی که به مرگ جاهلی بمیرد، یعنی تمام عمر در زندگی جاهلی بوده است و در عصر جاهلیت زیسته است.
امیر رضایی
زهیربنقین بجلی برخاست و به عرض رسانید: به خدا، ای فرزند رسول خدا چقدر دوست داشتم که هزار بار کشته شده، زنده گردم تا خدا با این کار تو و برادران و فرزندان و اهل بیت جوانت را از کشته شدن حفظ میفرمود.
امیر رضایی
توفیق داشت روز عاشورا در کربلا باشد، چه لیاقتی!
تازه روز عاشورای ۶۱ را هم درک کرد، چه سعادتی!
امام را از نزدیک زیارت کرد، چه زیارتی!
ولی حیف که اسمش بد در رفت. همه به او میگویند: کربلایی شمربنذیالجوشن!
کامکار
هنوز عدهای در ولایت امام قبلی ماندهاند و خط خود را خط او میدانند، یک عنوان پوششی برای رفع تکلیف و سرباز زدن از امر امام حی. اینها از امام مضارع فرمان نمیبرند به بهانۀ امام ماضی و حال آنکه امام مضارع، امامِ امامِ ماضی است.
کامکار
«یک عده بغلدست حسین هم نشسته بودند. نقشه دستشان نبود؛ اشتباه کردند. کی میتواند بگوید عبداللهبنعباس و عبداللهبنجعفر از اسلام و از محبت خاندان پیغمبر نصیبی نداشتند؟ اینهایی که در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند، اما نقشۀ عوضی دستشان بود.
نمیدانستند آن سرزمینی که باید از آن دفاع بشود و آن نقطهای که باید برایش فداکاری بشود، کجاست.
نشستند در مدینه به امید آنکه چهارتا مسئله بگویند. اسلام مجسم را، قرآن ناطق را، حسین فاطمه را تنها گذاشتند» .
Hosseini
روز عاشورا هم رهاورد شب بزرگ عاشورا و خلوتهای ژرف آن است؛ خلوتهایی که در دل خود، استعداد تربیت امثال حر را دارد...
سارا
همیشه دعوا سر اولویت بوده و هست. این اولویتها جهت زندگیها را مشخص میکند.
نون صات
با این عزم میتوان به مقابله با انبوه دشمن برخاست، چراکه امروز جنگ، جنگ ارادههاست:
حائری مازندرانی از صاحب ناسخ التواریخ نقل میکند: عون[ فرزند امیر مؤمنان(ع)از اسماء بنت عمیس ]جوانی زیبا، نمکین و دلاور بود. نزد برادر خود امام(ع)آمده و اجازۀ میدان خواست. امام حسین(ع)فرمود: با این جمعیت فراوان و انبوه دشمن چگونه میجنگی؟! عرض کرد: هر که[ آماده است ]جان خود را در راه تو فدا کند، به زیادی و کمی دشمن نمیاندیشد! امام(ع)[ از شوق ]گریست و او را اجازه داد.
کاربر ۸۷۲۲۶۴
حتی تفسیر قرآن در کنار حسین معنا مییابد و نه در مدینه.
تفسیرِ قرآنِ حبیب است که شنیدن دارد، نه تفسیر مفسران مدینهنشین.
ما تشنۀ شنیدنِ تفسیرِ کربلایی قرآنیم و نه تفسیر مدنی...
تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیههاست، نه تفسیر عزلتنشینی و راحتطلبی.
Tasnim
وقتی چیزی برای کسی اولویت شد، برایش همه کار میکند و اصلاً بهترین معیار برای تشخیص اولویت داشتن همین است:
برای آن حاضری چقدر خرج کنی؟ چه چیزی را؟ و اینجا فضیلت اشخاص مشخص میشود
محبوبه مرادی
مهم این نیست کجا هستی. مهم این است جایی که هستی، کارت را درست انجام دهی و در موقع لازم بتوانی انتخاب درست را انجام دهی؛
حکیمی
برای خدا وقت بذارید، برای زندگی وقت پیدا میشه.
erfan
بعضی افتخار لباس و مسندی هستند و بعضی افتخارشان آن لباس و مسند!
زهرا جاویدی
باید استاد اقتصاد ما شبزندهداری کند تا خدا مشکلات اقتصادی خرمشهر را حل کند!
amir
«دنبال کار گنده نباشید، دنبال کار مُنده باشید!» (مُنده: مانده، بر زمین مانده)
amir
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم
به گفتوگوی تو خیزم به جستوجوی تو باشم
زهرا جاویدی
در چشم تو جا پای عبور ملکوت است
میگردم از این قبله به سمتی که تو باشی
زهرا جاویدی
هر سرمایهای را برای امام حسین نیاورید! پاکترین سرمایهها، بهترین بخش داراییهایتان را برای او بیاورید!
امیر رضایی
حجم
۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان