بریدههایی از کتاب دعوا سر اولویت است
۴٫۴
(۴۵)
تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیههاست، نه تفسیر عزلتنشینی و راحتطلبی.
امیر رضایی
اگر در تاریخ «مسجد ضرار» داشتیم، بعید نیست وجود «هیئت ضرار»ها.
مهریار
«اوَّلیت» ، حسین، «اولویت» هم حسین!
📖
کسی میتواند آنجا اینگونه از بهترینهای ظاهری بگذرد که عمری در دنیا «بهترینها» یش را بر «حسین» ترجیح نداده است، اولویت خود را حسین گذاشته، اول حسین.
حسینیان عالم در دنیا هم با بقیه فرق داشتند، مثل اربابشان: «اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند...»
Hosseini
بهترین جاها (بهشت) را بر بهترین انتخابشان (حسین(ع)) ترجیح نمیدهند.
چرا چنین است؟
چون در دنیا هم بهترین جاها را بر حسین ترجیح نمیدادند. این جزء سرشت آنها شده است.
بهترین کارها (بهشت رفتن) در منظر بهترین کار حسینیان (با حسین بودن) ارزش سربلند کردن را هم ندارد!
Hosseini
«حسین(ع)یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمهتمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همۀ اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمهتمام میگذارد و شهادت را انتخاب میکند، مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همۀ حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ و مؤمنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین(ع)نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گِرد خانۀ خدا، با خانۀ بت، مساوی است.
علی پورمیرزایی
چطور به خود و عالم بفهمانیم به عاشورا محتاجیم؟
امام صادق(ع)میفرماید: «بدن انسان طبیعتاً به غذا خوردن نیاز دارد، ولی اگر انسان انگیزۀ غذا خوردنش را فقط میخواست از علم و معرفتش بگیرد (که چون من به غذا نیاز دارم، باید غذا بخورم) یعنی اگر قرار بود که غذا خوردن انسان به خاطر شناخت او از بدنش باشد و دیگر دردی به نام گرسنگی او را دنبال غذا نمیفرستاد، در این صورت انسان از سر تنبلی و راحتطلبی آنقدر غذا نمیخورد تا میمرد
نون صات
کوفیان دوست داشتند نان دین را بخورند، چوبش را نه! اینکه امام عاشورا فرمود: «مردم بندۀ دنیایند و دینشان لقلقۀ سر زبانهاست، دور دین را میگیرند تا در رفاه باشند و روزگار بگذرانند و آنگاه که فصل امتحان برسد، دینداران کم میشوند.» یعنی همین. اگر نگوییم این همان معنای نفاق و دورویی و... است لااقل میتوان شکیلتر سخن بگوییم: اولویت کوفیان این نبود...
کاربر ۸۷۲۲۶۴
در کرببلا حسین را میکشتنـــــــــد
در گوشه حجره، شیخ، عرفان میگفت
کاربر ۸۷۲۲۶۴
گاه پسوندها هستند که به پیشوندها اعتبار میدهند. گاه برعکس؛ آنچنان که گاه لباسها (مثل لباس روحانیت و...) این اثر را خلق میکنند:
بعضی افتخار لباس و مسندی هستند و بعضی افتخارشان آن لباس و مسند!
نهایتاً چقدر در این معادلات «تکلیفمحوری» را دیدهایم؟ چقدر مختصات آسمانی (توفیق، رزق، قسمت، تسلیم و...) را در وزندهی ارزشی دخیل کردهایم؟
کاربر ۸۷۲۲۶۴
در چشمانداز زندگی خود دوست دارید اولویت با کدام باشد: «شهید» مطهری، «علامه» طباطبایی، «امام» خمینی یا «العبد» محمدتقی بهجت؟!
اصلاً چقدر در زندگی این پیشوندها (ی داخل «گیومه») را جدای از اشخاص دیدهایم؟ یا اصلاً چقدر درگیر این القاب شدهایم یا باید بشویم؟! اشخاص را با پیشوندهاشان شناخته و دیدهایم یا با پسوند وجودیشان؟ کوتاهسخن آنکه الگوهای زندگیمان را بر کدام اساس بر میگزینیم؟ یاد انشای همیشگیمان بخیر: در آینده میخواهید چهکاره شوید؟!
کاربر ۸۷۲۲۶۴
همه میدانند که «حسین» فقط یک نام، برای نامگذاری نور چشمان، سوگند خوردن برای نان و تعویذی برای حفظ جان نیست. ما معتقدیم حسین، برای یک دهۀ سال و توسعاً چهل روز، آفریده نشده است. او آمده است تا «چلچراغ هدایت» و «کشتی نجات امت» باشد. او مصمّم است تا اندیشههای کژ را راست گرداند و پاکیها را جایگزین پلشتیها کند. قیام کرده تا دانش بشر را به کمال و معرفت او را به نهایت برساند و در یک کلام نه مسلمان را که انسان را به حیات طیّبه و کمال حقخواسته، رهنمون شود. پس علم، بدون حضور و بینش او، بسیار تهیدست و عرفان بی فانوس یاد و شوق او، در کورهراههای ظلمات، محکوم گمراهی است و انسان، بی ولایت او در خسران ابدی خواهد سوخت...
کاربر ۸۷۲۲۶۴
باید امام حیّ را دنبال کرد.
حجّ واجب، حرام میشود بر پیرو حسین؛ وقتی خود حسین در حج نباشد.
چه حادثۀ شگفتی که واجب هم به پای او کنار میرود،
حتی حج، حجّ واجب، چراکه حسین «اوجب» است و جایی که «اوجب» هست، ترجیح بر «واجب» پیدا کردن امری بدیهی است.
حتی تفسیر قرآن در کنار حسین معنا مییابد و نه در مدینه.
تفسیرِ قرآنِ حبیب است که شنیدن دارد، نه تفسیر مفسران مدینهنشین.
ما تشنۀ شنیدنِ تفسیرِ کربلایی قرآنیم و نه تفسیر مدنی...
تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیههاست، نه تفسیر عزلتنشینی و راحتطلبی.
کاربر ۸۷۲۲۶۴
چقدر شیرین است حج خانۀ خدا!
چقدر لذتبخش است درک آن فضای ملکوتی!
از آن گذشته حج رکن اسلام است «بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاه وَ الزَّکاه وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایة...» و جزیی از فروع دین.
اما شرط کربلاییشدن، پشت کردن به مکه است و انتخاب حسین،
و چه تصویر غریبی: پشت کردن به یک اولویت! برای رسیدن امامی که امروز او اولویتش با همه فرق دارد...
شاید این تصویر، فهم اولویت و معیارهایش را بهتر تبیین کند.
کاربر ۸۷۲۲۶۴
محمد صلوات خدا بر او و آلش نیز که باشی، نیاز به مجالی برای خلوت و تفکر داری، رخصتی و فرصتی... حرایی برای اندیشه...
و چقدر امروز در این عصر شلوغ متلاطم نیاز به حضور خلوت برای اهالی علم و فرهنگ احساس میشود؛
محبوبه مرادی
هر کس به هر مقدار که خود را برای حسین خرج کرده، لایق نزدیکی به حسین است.
چه در زیارت عاشورا، چه در بهشت رضوان، چه در بهشت دنیا؛ کربلا.
n.jahangard
باید امام حیّ را دنبال کرد.
حجّ واجب، حرام میشود بر پیرو حسین؛ وقتی خود حسین در حج نباشد.
erfan
مهم نیست «کوفی» باشی یا نه؛ مهم این است «کوفیمنش» نباشی.
amir
رمزی از آداب زیارت
وقتی حسین به سمت کربلا حرکت آغاز میکند، همهچیز از اولویت خارج میشود، حتی طواف حج واجب.
دیگر مکه و مدینه ماندن اولویت خود را از دست میدهد و حتی تفسیر گفتن بهانهای بیش نمیشود برای رفع تکلیف!
کاربر ۳۴۹۳۰۹۸
«فَوَ عِزَّتِک یا سَیدِی لَوْ نَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِک»
به عزتت سوگند اگر برانیام، من هرگز از در خانهات برنخیزم.
... بی حسین هرگز!
زهرا جاویدی
حجم
۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان