بریدههایی از کتاب صورتت را بشور، دختر جان!
۳٫۶
(۱۴)
ای دوست عزیز و ارزشمندم، این نکتهٔ مهمی است چون میخواهم بدانی که همهٔ ما کموکاستیهایی داریم. اما باوجوداینکه من بارها و بارها و بارها شکست میخورم، نمیگذارم که شکست مرا از رسیدن به هدفم بازدارد. هنوز که هنوزه، هرروز صبح که از خواب بیدار میشوم، سعی میکنم به نسخهٔ بهتری از خودم تبدیل شوم. بعضی روزها حس میکنم که به بهترین نسخه از خودم نزدیکتر میشوم. بعضی روزها هم هست که شام پنیر خامهای میخورم اما موهبت زندگی این است که فردا شانسی دوباره داریم.
گربه ای در کتابخانه
نقلمکان، مسافرت و یا فرار کردن؟ اینها فقط مربوط به جغرافیا هستند. نقلمکان تو را تغییر نمیدهد، تنها کاری که میکند این است که منظرهٔ بیرون پنجرهات را عوض میکند. تو باید شاد بودن، قدردان و راضی بودن را انتخاب کنی. اگر هرروز این انتخاب را کنی، صرفنظر از اینکه کجا هستی یا چه اتفاقی در حال افتادن است، خوشحال خواهی بود.
f.r
اگر میخواستم زندگیام بهتر ازآنچه در آن زاده شده بودم باشد، خودم باید آن را خلق میکردم.
گربه ای در کتابخانه
فقط خودتان این قدرت را دارید که زندگیتان را عوض کنید.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
نمیگذارم فکر کند داشتن یا نداشتن شغل به میزان تعهد او به همسرش یا به میزان عشق او به بچههایش ربط دارد... یا اینکه باید بین اینها یکی را انتخاب کند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
اینکه برای بقیه سخت است کلیت مرا تحمل کنند، دلیل نمیشود با نیمی از خود زندگی کنم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
نقلمکان تو را تغییر نمیدهد، تنها کاری که میکند این است که منظرهٔ بیرون پنجرهات را عوض میکند. تو باید شاد بودن، قدردان و راضی بودن را انتخاب کنی. اگر هرروز این انتخاب را کنی، صرفنظر از اینکه کجا هستی یا چه اتفاقی در حال افتادن است، خوشحال خواهی بود.
samane
«اگر قرار باشد به خاطر همهٔ اتفاقات بد زندگیتان روزهای سخت را مقصر بدانید، پس بهتر است برای اتفاقات خوب هم آنها را مقصر بدانید!»
گربه ای در کتابخانه
تنها چیزی که بدتر از دست کشیدن است، این است که بگویی کاش دست نکشیده بودم.
گربه ای در کتابخانه
گاهی انتخاب ما برای رفتن، حتی اگر به معنای شکستن دل خودمان باشد، میتواند مهمترین کار ممکن برای عشق ورزیدن به خود باشد.
گربه ای در کتابخانه
نقلمکان تو را تغییر نمیدهد، تنها کاری که میکند این است که منظرهٔ بیرون پنجرهات را عوض میکند. تو باید شاد بودن، قدردان و راضی بودن را انتخاب کنی. اگر هرروز این انتخاب را کنی، صرفنظر از اینکه کجا هستی یا چه اتفاقی در حال افتادن است، خوشحال خواهی بود.
گربه ای در کتابخانه
۳. من فهمیدم که چه چیزهایی مرا خوشحال میکنند و آنها را انجام دادم. این به نظر آشکارترین فکر دنیاست. اما در پایان روز، تنها افراد معدودی هستند که آگاهانه کارهایی را که باعث شادیشان میشود انتخاب میکنند. نه منظور من این نیست که کل زندگیتان حول محور ماساژ گرفتن و شامهای آنچنانی بچرخد (شاید هم این کارها را بکنید، ای باکلاسها!) منظور من این است که باید وقت بیشتری را برای انجام کارهایی که روحتان را تغذیه میکند، بگذارید: باید بیشتر با سگتان به پیادهروی بروید، کمتر برای انجام کارهایی که مجبور به انجامشان هستید اما حالتان را بهم میزنند، داوطلب شوید. خواهر، تو مسئول زندگی خودت هستی و چیزی در این زندگی نیست که اجازهٔ لذت بردن از آن را نداشته باشی. دراینباره فکر کن.
yasaman nasir
۱. از مقایسه کردن خود با دیگران دست کشیدم. دیگر نه خود را با دیگران مقایسه میکردم و نه با کسی که فکر میکردم میتوانم باشم. مقایسه، مرگِ خوشی است و تنها کسی که باید از آن بهتر باشید، آن کسی است که دیروز بودهاید.
۲. خود را با چیزهای مثبت احاطه کردم. حتی از نوشتنش هم چندشم میشود چون مثل پوستری است که آن را روی دیوار کلاس ژیمناستیک سال هشتمتان ببینید. اما حتی اگر خیلی پیشپاافتاده باشد، بازهم حقیقت دارد. شما به آن چیزی که دوروبرتان هست، تبدیل میشوید. به آن چیزی که مصرفش میکنید تبدیل میشوید. اگر میبینید در حال افول هستید یا حس میکنید که در فضایی منفی زندگی میکنید، بهدقت به افراد و چیزهایی که هرروز میبینید، نگاه بیندازید.
yasaman nasir
علیرغم اینکه ورزشکار نیستم، اهل رقابتم. میخواستم به خود ثابت کنم که میتوانم بیست کیلومتر را بیآنکه بین راه بمیرم، بدوم
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
سؤالات نامناسب نپرسند یا ناخواسته حرفی نزنند که دوستان جدیدمان آزردهخاطر شوند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
مادرانی که از دبی مرا دنبال میکنند، بیشتر نگرانیهایی که برای خود و خانوادهشان دارند، همان نگرانیهایی هستند که مادران مانیلا، دوبلین یا مکزیکوسیتی دارند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
من اصلاً نمیدانستم که دیگری بودن اشتباه بود، چون اصلاً نمیدانستم که دیگرانی هم بودند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
بیشتر زندگیام را با این ترس گذراندم که مبادا ناراحتش کنم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
وقتی آن مادر ما را انتخاب نمیکرد، من از اینکه امیدوار شده بودم، احساس حماقت میکردم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
من کسی بودم که به سرپرستی بینالمللی اصرار داشتم
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
حجم
۱۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
حجم
۱۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان